طاقت زندگی و مرگم نیست

قیمت اصلی 146.000 تومان بود.قیمت فعلی 75.000 تومان است.

(برنده جایزه نوبل ادبیات)

نویسنده: مو یان

مترجم: مهدی قبرائی، سحر قدیمی

تعداد صفحات کتاب: 778 صفحه

حجم فایل: 11.4 مگابایت

کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست pdf

دانلود کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست

کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست عشقِ نویسنده به کشور چین را نشان می‌دهد، در کنار بسياری از بيماری‌ها، چه سنتی و چه مدرن.

يک رمان کاملا دلنشين است که داستان «ژيمن نائو» يک فردِ زمين‌دار را روايت می‌کند. او به سخاوت و مهربانی نسبت به دهقانانش مشهور است. نائو در جنبش اصلاحات ارضی مائو در سال 1948، نه تنها از زمين و دارايی های خود، محروم می‌شود بلکه عليرغم اعتراضات شديد، به طرز وحشيانه‌ای کشته می‌شود.

شخصیت اصلی کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست به جهنم می‌رود، جايی که لرد ياما، پادشاه عالم اموات، شيمن نائو را شکنجه می‌کند تا وی را مجبور به اعتراف گناه خود کند. سرانجام خدای قصه مو يان به ژيمن نائو اجازه می‌دهد تا به زمين برگردد، به مزرعه خود، اما اينبار او به عنوان يک انسان متولد نمی‌شود!

ابتدا به عنوان يک الاغ، سپس يک گاو، خوک، سگ، ميمون و سرانجام يک مرد به دنيا می‌آيد. او جامعه کمونيستي چين را با طنزی دلنشين به سخره می‌گيرد. شيمن نائو با ديدگاه‌های خاکی و بسيار سرگرم کننده اين حيوانات، پنجاه سال از تاريخ مدرن چين را روايت می‌کند که در آستانه هزاره جديد به پايان می‌رسد…

خلاصه کتاب

رمان طاقت زندگی و مرگم نیست کتاب پرحجمی از مو یان، برنده نوبل ۲۰۱۲ است. رمان درباره خرده‌مالکی است که بعد از اصلاحات ارضی که زمین‌ها را بین دهقان‌ها تقسیم می‌کنند، او را دستگیر می‌‌کنند و اعدام می‌شود. از اینجا داستان وارد حوزه سوررئالیسم می‌شود؛ او را به دوزخ می‌برند. دوزخ فرماندهی دارد. او شکایت می‌کند که من گناهی ندارم و اینها بی‌دلیل مرا کشته‌اند. و خواهش می‌کند که او را به زمین برگردانند.

از همین جا کتاب اول شروع می‌شود با اسم «مصائب خر» چون او در قالب یک خر به این دنیا بازمی‌گردد. مثل کتاب کلیله و دمنه که حیوانات حرف می‌زنند، در این کتاب هم این اتفاق می‌افتد. در این کتاب هم، خر را می‌کشند و گوشتش را می‌خورند. بعد روایت به یک ورزا (گاو نر) می‌رسد و بعد میمون و سگ و… به این ترتیب، نیمی از چرخه تناسخ را طی می‌کند و اینها در قالب حیوانات، شاهد ماجراهایی هستند که برای انسان در آن کشور رخ می‌دهد.

و به این ترتیب تا سال ۲۰۰۰ تاریخ چین را در کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست و در قالب طنز و کنایه و تمثیل و شعر خلاصه می‌کند. بعد از اصلاحات ارضی به مسائل مختلف اجتماعی می‌رسد از کارزار ذوب آهن گرفته تا انقلاب فرهنگی و… می‌توان این کتاب را در جرگه ادبیات سوررئالیسم بررسی کرد. خود نویسنده هم گاهی در کتاب حاضر است و حتی خودش را هم دست می‌اندازد.

«مو یان» در زبان چینی، یعنی حرف نزن یا خفه شو، این در واقع اسم مستعار نویسنده‌ی کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست است. پیش از این هم یک رمان و یک مجموعه داستان دیگر از او منتشر شده است. نویسندگان چینی هم از رئآلیسم شروع کرده‌اند و اتفاقا تحت تاثیر بسیاری از نویسندگان، رئآلیسم سوسیالیستی، آنجا هم رواج داشته و ادبیاتی که دولت می‌پسندیده، همان رئآلیسم سوسیالیستی بوده تا از کارگران و دهقانان و… حمایت کنند.

بخشی از متن

در بخشی از کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست می‌خوانیم: …این کار کمی دردم را تسکین داد، اما هنوز درد داشتم و هنوز شدید. به آن تخم‌سگ زل زدم که به زودی بیضه‌ام را می‌بلعید و از همین حالا نقشه انتقام می‌کشیدم. اما راستش را بخواهید، این حادثه پیش بینی نشده، ناگهانی و مؤثر نسبت به این مرد نچسب پاچنبریِ ریزنقش قدری احترام توام با اکراه در دلم کاشت.

اینکه همچو آدم‌هایی تو دنیا هستند، کسی که از راه اخته کردن حیوانات زندگی می‌کند و در کارش مهارت دارد ـ بی‌امان و دقیق و فرز- چیزی است که باید ببینی تا باور کنی. عررر، هووو، عررر، هووو… بیضه‌ام، امشب همراه عرقِ تند، می‌روی تو دل‌و روده «شو بائو» تا فردا از خلا سردر بیاری. بيضه‌ام؛ بیضه نازنینم. هنوز چندان دور نشده بودیم که شنیدیم شو بائو از پشت سر داد زد: «لَن لی‌ین، می‌دانی اسم شگردی را که تازه به کار برده‌ام چی گذاشتم؟»

 لن لی‌ین داد زد: «گور پدر تو و آبا اجدادت!» جمعیت تماشاگر با قهقهه به این جواب تهنیت گفت. شو بائو متکبرانه گفت: «با دقت گوش کن. هم تو، هم خرت. من بهش می‌گویم کش رفتن هلو از زیر برگ‌ها.» اعجوبه های فسقلی شعر تازه‌ای سرهم می‌کنند و در تمام راه تا حیاط ملک شیمن پشت سر آنها دم می‌گیرند: شو بائو از لای برگا میوه را کش می‌رود، لن لیین هم از پی نخودچی کشمش می‌رود…

 زیادی جمعیت به حیاط سرزندگیِ سرشاری داده بود. پنج بچه اتاق‌های شرقی و غربی، همه با لباس‌های سال نو، همه جا جست و خیز می‌کردند و می‌دویدند. لَن جینلُن و لَن بائوفن به سن مدرسه رسیده، اما هنوز مدرسه نرفته بودند. جینلُن بچه افسرده‌ای بود، ظاهرا غرق فکر و خیال؛ بائوفن دختربچه معصومی بود و راست راستی خوشگل. (ص123 کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست)

هرچند تخم و ترکه شیمن نائو بودند، بینشان و شیمن خره دلبستگی وجود نداشت. دلبستگی حقیقی بین شیمن خره و دو تخم و ترکه بود که خِرهان هوآهوآ زاییده بود. اما متأسفانه هنوز به شش ماه نرسیده، هم خودشان مردند و هم مادرشان. مرگ هوآهوآ ضربه عاطفی هولناکی به شیمن خره بود. هواهوا مسموم شده بود و دو نوزادش، ثمر پشت من، از خوردن شیر مادر مرده بودند.

تولد خرهای دوقلو، حادثه شادی در ده بود و مرگ‌شان همراه مادر، همه دهاتی‌ها را غصه دار کرد. هانِ سنگ‌چین نزدیک بود از گریه هلاک شود، اما آدم ناشناسی خوشحال بود؛ این همان کسی بود که تو خوراک هوآهوآ زهر ریخته بود. مرکز فرماندهی ناحیه که از این حادثه برآشفته بود، بازرس ویژه‌ای به نام لیو چانگفا – لیوی درازگیسو – را فرستاد که مشکل را حل کند.

لیو، آدمی خام و ناشی، اهالی ده را دسته دسته به ادارات دولتی احضار کرد و کلی سین جیم‌شان کرد که می‌شود همه را روی آن ضبط صوتِ عهد بوقی شنید. نتیجه؟ هیچی! پس از این حادثه، مو یان در داستان «خر سیاه» مسئولیت مسموم کردن خر خانواده هان را انداخت گردن هوان دون و هرچند برای پرونده ای که ظاهرا بن بست بود، راهی گشود، کی یک کلمه از حرف‌های رمان نویس را باور می‌کند؟ (ص124 کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست)

حالا می‌خواهم به تو بگویم لَن جیفَن، که در همان روز و ماهی به دنیا آمده‌ای که من؛ منظورم تویی، خودت می‌دانی کی هستی؛ اما من بهت می‌گویم او؛ خب، او پنج سال و خرده‌ای از سنش می‌گذشت و هرچه بزرگتر می‌شد، لکه مادرزادی صورتش کبودتر می‌شد. قبول، پسربچه زشتی بود، اما پرنشاط، سرزنده و چنان سرشار از انرژی که به زمین و زمان بند نمیشد.

حرف چی؟ مدام ور می‌زد و لحظه‌ای زبانش بند نمی‌آمد. مثل برادر ناتنی‌اش جینلن، لباس می‌پوشید، اما چون قدش کوتاه‌تر بود، لباس همیشه به تنش زار می‌زد. سرآستین‌ها و آستین پیرهن را تا می‌زد و می‌شد عینهو گنگستر کوچولو. می‌دانستم پسربچه خوش قلبی است که می‌داند مردم راحت به او علاقه‌مند نمی‌شوند و گمانم این را مدیون بلبل زبانی و لکه مادرزادی‌اش بود…

چرا باید رمان طاقت زندگی و مرگم نیست را بخوانیم؟

شخصیت اصلی کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست؛ زمین‌دار ثروتمند سی ساله‌ای در ولایت گائومی، در یک روز سرد ماه دسامبر به دست یکی از هم‌ولایتی‌هایش از فاصله‌ی نزدیک تیرباران می‌شود. او که اطمینان دارد زندگی شایسته‌ای روی زمین داشته که برای جامعه سازنده و ارزشمند بوده، پسری خوب و پدری فداکار و شوهری مهربان برای همسر اصلی و دو صیغه‌اش بوده، به تقدیر ناعادلانه‌اش اعتراض می‌کند.

یاما یا فرمانروای جهان ارواح با اظهار اینکه همه می‌دانند خیلی آدم‌ها که «سزاوار مرگند، زندگی می‌کنند، حال آنکه عده‌ای سزاوار زندگی می‌میرند» پاسخ می‌دهد. به این ترتیب یاما موافقت می‌کند تناسخی برای شیمن نائو قائل شود و از این لحظه است که او به زمین برمی‌گردد، اول در قالب چند حیوان و سرانجام باز در قالب انسان…

با مطالعه‌ی کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست؛ از چین و مردمش مطالب زیادی یاد می‌گیرید. البته داستان فراز و فرود کمی دارد، ولی آنقدر زیبا روایت می‌شود که نمی‌شود کتاب را زمین گذاشت. رمان با شیوه‌ی رئالیسم جادویی اطلاعات زیادی در مورد اشتراکی شدن زمین‌ها و سپس تغییر این روند پس مرگ مائو به شما می‌دهد.

نقد کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست

نویسنده‌ی کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست متولد روستا است و تاریخ کشورش را از دیدگاه روستایی خودش می‌بیند و در همان فضا داستان را تعریف می‌کند. او زبان و قواعد نوشتن چینی می‌داند. مو یان ضمن دفاع از فردیت انسان حقیقت را با طنز و شوخی مخلوط می‌کند.

او با زبان کنایه و استعاره به حاکمان وقت و فساد و دورویی و ریا و جلافت و رذالت و حرص و آز و جاه‌طلبی حمله می‌کند و واقع‌ گرایی داستانش را در لایه‌ای از خیال و وهم و افسانه و خرافات مخلوط می‌کند.

داستان کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست ظاهری شبیه به هزار و یک شب دارد و می‌گذارد خیال و توهم در واقعیت مخلوط شود و دنیای خاص و عجیب خودش را بسازد. اثر او ترکیبی از فاکنر و مارکز را در درون خودش حل کرده است.

نویسنده کتاب طاقت زندگی و مرگم نیست جزو نویسندگانی است که بعد از دوران فشار مائو ظهور کردند و توانستند جایگاه خودشان را در بین نویسندگان چینی پیدا کنند.

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1626 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “طاقت زندگی و مرگم نیست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *