دانلود کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم
کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم اثر فوق زیبای آنتونی دوئر که ده سال پس از شروع، توانست کتابش را به سرانجام برساند…
آنتونی دوئر دانش آموختهی تاریخ است و در این کتاب، روایتی معتبر از دوران جنگ جهانی دوم را بیان کرده است. نگارش این رمان دوئر را به نویسندهی مهمی در ادبیات معاصر تبدیل کرد. در کتاب به صورت هم زمان داستان رندگی دو نفر نقل میشود که در نقطهای با هم تلاقی میکنند.
رمان حاضر بعد از انتشار خود با نقدهای بسیار مثبتی در رسانههای دنیا همراه شده و از سوی بسیاری ستوده شده است. جملات دائر در این اثر هرگز از اوج به فرود نمیآید و جزییات خیره کننده داستان محشر است. یک رمان پرفروش فو قالعاده بلند پروازانه و زیبا در مورد یک دختر نابینای فرانسوی (ماری) و پسری آلمانی، که در فرانسهی اشغال شده هنگامی که هر دو برای زنده ماندن از ویرانی جنگ جهانی دوم تلاش می کنند با یکدیگر برخورد می کنند.
خلاصه کتاب
آنتونی دوئر، نویسندۀ آمریکایی، در کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم سرنوشت دو کودک را در دوران جنگ جهانی دوم به تصویر میکشد. دو کودک معمولی از بین هزاران کودکی که بی هیچ گناهی به ورطۀ جنگی خانمانسوز کشیده شدند. سرنوشت یکی از این دو با جواهری ارزشمند درهم میآمیزد: الماسی نفرینشده که هرکه آن را به دست آورد، برای همیشه زنده میماند ولی اطرافیانش را یکبهیک از دست میدهد.
کودک دیگر، بهخاطر علاقهاش به یادگیری و نبوغ خاصش در زمینۀ امواج رادیویی، سر از مدارس آموزشی نازیها درمیآورد که با سیستمی منسجم و برنامه ریزی شده قساوت و بیرحمی را به آنها میآموزند. سرنوشت دو قهرمان کتاب و یکی از افسران نازی که سرسختانه تلاش میکند به الماسی دست یابد که به گمانش او را از چنگال مرگ میرهاند در روزهای پایانی جنگ به هم گره میخورد و لحظاتی پرنشیب و فراز را رقم میزند.
آنتونی دوئر در کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم با نثری زیبا و تأثیرگذار ما را با حقایق تلخ جنگ آشنا میکند؛ نه آن داستانهای تکراری و کلیشهای که همه خوانده یا شنیدهایم، بلکه بخشی از حقایق که در نگاه اول به چشم نمیآیند: او سرمایههای انسانی و استعدادهای درخشانی را به ما نشان میدهد که در جنگ تباه میشوند و از بین میروند و در این مسیر فقط به قضاوتی یکسویه اکتفا نمیکند. در نظر وی ارزش آدمها در آن نیست که در کدام سوی جبههها ایستاده باشند.
او انسانها را براساس ملیت یا تمایلات جنگطلبانۀ رهبرانشان در دو گروه «خوب و بد» یا «سیاه و سفید» قرار نمیدهد. با خواندن این کتاب در خواننده حس نفرت از سرباز آلمانی یا همدردی با سرباز متفقین برانگیخته نمیشود. نویسنده در جستوجوی انسان و خصوصیات انسانی است، در هرکجا و بین هر ملتی که باشد، و بین مردم براساس ملیتشان دیوار نمیکشد. دوئر با بیانی شاعرانه و تمثیلهای زیبا نشان میدهد که جنگ و فجایع ناشی از آن چه به روز انسانها میآورد و چگونه خصوصیات انسانی آدمها را از آنها میگیرد.
آنچه کتاب را جذابتر و خواندنیتر میکند طرح اغواگرانۀ نویسنده در آمیختن افسانه و حقیقت است. بدینسان افسانۀ الماس بیقیمتی که الهۀ دریا طلسمش کرده است چنان زیبا با دنیای زشت جنگ گره میخورد که خواننده را با خود به هرجا میخواهد میکشاند. نویسنده با سفرهای متعدد به گذشته و حال بر کشش و جذابیت داستان میافزاید و حلقههای مفقوده را آشکار میکند. گرچه بخش اصلی داستان در دوران جنگ جهانی دوم میگذرد و به سرانجام میرسد، نویسنده به همین بسنده نمیکند و قهرمانانش را به عصر حاضر میرساند.
شاید برای آنکه امروزه هر روز بیش از پیش میتوانیم اثر تکنولوژیهای جدید و امواج نادیدنی سیال را در زندگی روزمره و عادیمان بینیم. موج استفاده از تلفنهای همراه و اینترنت دیگر چیزی نیست که به مراکز علمی و تحقیقاتی محدود شود. این همه نوری که نمی توانیم ببینیم امروزه دیگر جزئی از زندگی روزانۀ ما شدهاند و زندگی بدون آنها، اگر نگوییم ناممکن، دستکم بسیار دشوار به نظر میرسد. این کتاب به شهادت بسیادی از منتقدان ادبی و خوانندگان اثری تأثیرگذار است که تا مدتها در ذهن خواننده میماند و او را به فکر وامیدارد.
بخشی از متن کتاب
به رغم اعتراض های مداوم اتيين، مادام مانک هر روز صبح ماری لور را به ساحل می برد. دختر خودش بند کفش هایش را می بندد، کورمال کورمال از پله ها پایین می رود و در ورودی خانه عصابه دست درانتظار می ماند تا کارهای مادام مانک در آشپزخانه تمام شود. بار پنجم که از خانه بیرون می روند، ماری لور می گوید: «دیگر خودم می توانم راه را پیدا کنم. لازم نیست راهنمایی ام کنید.» | تا تقاطع خیابان استره بیست ودو قدم راه است. چهل قدم دیگر که بروند، به آن دروازه کوچک می رسند.
یه قدم که از آنجا پایین برود، به شن ها می رسد و هزاران هزار آوای اقیانوس او را از هر سو در بر میگیرند. او میوه های کاج به زمین افتاده را جمع می کند؛ میوه های درختانی که خدا می داند چقدر با آنها فاصله دارند. کلافهای ضخیم طناب، گویچه های لیز گزنه های دریایی سرگردان، یک بار هم گنجشکی غرق شده. بیش از همه، وقتی لذت می برد که در زمان جزر تا انتهای شمالی ساحل می رود و زیر جزیره ای که مادام مانک میگوید نامش لوگراندبه است چمباتمه می زند و می گذارد انگشتانش به سرعت در آبگیرها حرکت کنند.
گویی فقط وقتی انگشتان دست و پایش در آب سرد دریا فرو می روند، فکر پدر از ذهنش بیرون می رود. فقط آن موقع است که از فکر کردن به اینکه چقدر از نامه پدر واقعی است دست می کشد، اینکه دوباره کی نامه خواهد نوشت، اینکه چرا به زندان افتاده است. فقط گوش می دهد، می شنود و نفس میکشد. اتاقش پر شده است از سنگ ریزه و آبگینه و صدف: چهل گوش ماهی را در امتداد هره پنجره و شصت ویک صدف حلزون را بالای کمد چیده است. اگر بتواند، آنها را براساس نوعشان مرتب میکند و بعد براساس اندازه شان.
نقد کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم
کتاب این همه نوری که نمی توانیم ببینیم در سال ۲۰۱۵ صد و سی هفتۀ متوالی در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز باقی ماند و عنوان یکی از ده کتاب برتر سال را از آن خود کرد. ماری لاورا به همراه پدرش در نزدیکی موزه ی تاریخ طبیعی پاریس زندگی می کند. او در شش سالگی نابینا می شود و پدرش، مینیاتوری بسیار نزدیک به واقعیت از ساختمان ها و راه های محل زندگی شان برای ماری لاورا می سازد تا او بتواند با لمس این مدل کوچک، مسیر بازگشت به خانه را در ذهن داشته باشد.
در دوازده سالگی ماری لاورا، پاریس به اشغال نازی ها درمی آید و این پدر و دختر به شهری به نام سنت مالو می روند که محل زندگی یکی از خویشاوندان منزوی و گوشه گیر آن هاست. آن ها چیزی را با خود به همراه آورده اند که احتمالا باارزش ترین و خطرناک ترین جواهر موزه است. پسری یتیم به نام ورنر به همراه خواهر کوچکترش در شهری کارگری در آلمان بزرگ می شود. روزی ورنر، رادیوی بسیار ساده ای پیدا می کند و همین اتفاق، مسیر زندگی اش را تغییر می دهد.
او رفته رفته، در ساخت و تعمیر وسایل رادیویی خبره و متخصص می شود و همین توانایی منحصر به فرد، او را وارد سازمان جوانان هیتلر و مأموریتی ویژه برای ردیابی مخالفین می کند. ورنر که بیشتر و بیشتر از هزینه ها و بهای انسانی هوش خود آگاه می شود، به نقاط مختلف مناطق جنگ زده سفر می کند و درنهایت به سنت مالو می رسد و داستان زندگی اش با زندگی ماری لاورا در هم می آمیزد…
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 688 بار
عنوان کتاب: این همه نوری که نمی توانیم ببینیم
برنده ی جایزه ی پولیتزر داستان سال 2015
برنده ی جایزه ی بوک بروز سال 2014
جز برترین رمان های تاریخی
جزو برترین رمان های مربوط به جنگ جهانی دوم
جز برترین رمان های قرن 21
جزو برترین کتاب ها با روایت چندگانه
جز برترین آثار داستانی دهه 2010 به انتخاب نیویورک تایمز
جزو کتاب های برگزیده به انتخاب باراک اوباما
نویسنده: آنتونی دوئر
مترجم: نوشین طیبی
تعداد صفحات کتاب: 631 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 43.88 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب