دانلود کتاب به وقت پاریس
در کتاب به وقت پاریس داستانهای تاریخی و عاشقانهای همزمان به پیش میروند. قصه ای لطیف با پایانی غیر منتظره…
الکس جورج با چیره دستی و استادی تمام، قصه و سرنوشت چهار شخصیت متفاوت را روایت میکند که هر کدام در جست وجوی آرامش، رستگاری و پاسخ سؤالاتی هستند که همچون خوره وجودشان را می خورد. کتاب حاضر درست مانند رمان نوری که نمی بینیم؛ وحشی گری و قساوت جنگ را همراه اثرات ماندگارش با ظرافت و لحنی سینمایی میکاود و تصویر می کند. انتهای داستان نفس شما را خواهد برید!
با روایت چهارپاره الکس جورج ما در جایگاه مخاطب میتوانیم دنیای این شخصیتهای پرعیب را ببینیم، دریابیم و احساس کنیم. گویی به یک روایت سینمایی بر پرده نقره ای چشم دوخته ایم؛ چشم چرانی به درون زندگی چهار نفر از طریق لنزهای دوربینِ دانای کل نویسنده. پس بی دلیل نیست که منتقد نشریه معتبر بوک لیست این رمان را با فیلم سینمایی نیمه شب در پاریس، ساخته وودی آلن مقایسه میکند!
خلاصه کتاب
این کتاب شما را به تماشای اتفاقات یک روز از زندگی چهار نفر در پاریس سال 1927 دعوت میکند. الکس جورج در کتاب به وقت پاریس داستان عاشقانهای را روایت میکند و به بررسی اثرات و رویدادهای جنگ جهانی اول و شکوه و عظمت پاریس از دریچه چهار شخصیت میپردازد. این داستان خواندنی را میتوان در جملات زیر خلاصه نمود:
کمیل، یکی از خدمتکاران مارسل پروست بود که وی را بسیار دوست میداشت. پروست پیش از مرگش به کمیل وصیت میکند که تمامی نوشتههایش را بسوزاند! این خدمتکار وفادار وصیت پروست را اجرا میکند و تنها یک اثر را برای خویش نگاه میدارد و همچون با ارزشترین داراییاش از آن دفتر مراقبت مینماید تا روزی که متوجه میشود دفترچه محبوبش گم شده و برای یافتن آن دست به هر کاری میزند…
داستان به صورت موازی در گوشهگوشه شهر پاریس روایت میشود و با شخصیت هایی همچون سورن و گیوم آشنا میشویم که هر کدام به نوعی برای زندگی میجنگند. سورن یک پناهجوی ارمنی است که برای کودکان نمایش عروسکی اجرا میکند و آرزو دارد روزی بتواند در شهر سرد و بیرحم خانهای برای خود داشته باشد. گیوم نیز یک نقاش عاشقپیشه است که برای نجات زندگیاش تنها چند ساعت زمان دارد یک اثر نقاشی را تحویل دهد! او مقروض است و این بدهی ممکن است برایش بسیار گران تمام شود.
کتاب به وقت پاریس میزبان شخصیتهای رنگارنگ بسیاری است؛ هنرمندان، نوازندگان، نویسندگان و جمعی از نوابغ روزگار، از مارسل پروست و ارنست همینگوی گرفته تا گرترود استاین و ژوزفین بیکر؛ اما چهار شخصیت اصلی داستان نه شمایل قهرمانها را دارند و نه شمایل نوابغ را.
رمان به وقت پاریس روایت چهار شخصیت معمولی است که هریک از چیزی فراری هستند و همزمان چشمانتظار چیز دیگری. هر چهار نفر گویی در هزارتویی که پاریس ۱۹۲۷ باشد، گم شدهاند و به دنبال خویش میگردند. با گذر زمان و نزدیک شدن به نیمه شب، شهر نورها این چهار شخصیت را به یکدیگر نزدیکتر و نزدیکتر میکند تا در فرازی فراموش نشدنی مسیرشان به همدیگر برسد.
بخشی از متن کتاب
گیوم راهش را از خیابان ابسیس پی میگیرد و میرود. هنوز هم میتواند نگاه گستاخانه دلال ترِز را با تمام وجودش احساس کند. دستانش را در جیبهایش میگذارد و راه بلوار دوکلیشی را پیش می گیرد. آفتاب در بلندای آسمان آبی و خالی از ابر می درخشد. روشنایی خورشید میزان خوبی از شفافیت را می گستراند که به عمق مه خماریِ دنباله دار او میزند و آن را میشکافد.
او از اینکه ترز از دیدار مجدد با امیل برئیل سر باز زد نه غافل گیر، اما ناامید شده بود. ترز را بابت این تصمیم سرزنش نمیکرد. او یک مبارز است و هرکاری لازم باشد انجام میدهد. در عجب است که در این سالیان گذشته چند بار نقاشی ترز را کشیده است. گیوم نیز مانند هواداران دلباخته او، آن هیکل شهوانی و نفسانی او را میشناسد، اما هرگز او را لمس نکرده است. او به طریقی که دیگر مردان به ترز مینگرند، او را نمی نگرد.
آنها شاید برای درنگی مختصر صاحب او شوند – و یا شاید ترز صاحب آنها شود – ولی گیوم از او چیز دیگری میخواهد. برای او جسم ترز جایی است که قصه ها شکوفه میدهند، نه جایی که به پایان برسند. ترز ساعتها را در استودیوی گیوم گذرانده است بدون آنکه مدل آنها فرقی کند. گیوم در یک سمت سه پایه نقاشی، ترز در سمت دیگر آن. گیوم پوشیده و مستور، ترز عریان و برهنه. گیوم کار میکند، ترز تماشا.
ترز به یکایک بوم های نقاشی با همان نگاه خیره صادقانه خود چشم میدوزد و عالمی که در آن نگاهش جای داده است، واقعیت لذت بخش عریان بودن او را به سایه می کشاند. گیوم عمر خود را با تماشای دیگران سپری کرده است اما فقط زمانی که با ترز است احساس میکند که او خود نیز تماشا و دیده میشود. سرعتش رفته رفته کم میشود تا سرانجام از حرکت می ایستد. مقابل شیشه یک مغازه ایستاده است و به انعکاس تصویر خود در آن مینگرد.
او تکیده و بدقیافه، اصلاح نکرده و بسیار خسته به نظر می آید. به جای خالی روی دیوار جایی که نقاشی سوزان عادت داشت آنجا باشد، فکر می کند. به تهدیدهای آهسته پشت در آپارتمان در ظلمات شب فکر میکند. به ششصد فرانک پول زیر تشک خود و به شش صد فرانک پول دیگری که احتیاج دارد، فکر می کند. قطار لاروشل در ایستگاه، در انتظار و آماده است تا او را به مأمن خود برساند و از هرآنچه عاشق آن است، دورش کند…
سرنوشت رمان
هر کدام از شخصیتهای سورن، کامیل، گیوم و ژان پل در کتاب به وقت پاریس، به اندازهی شخصیتهای واقعیای که با آنها ملاقات میکنند واقعی هستند و سفرشان در مسیر یافتن گم شدهشان، آنان را به قهرمانان داستانهایی شبیه میکند که مسیری اساطیری را طی میکنند تا در نهایت به آنچه هستند تبدیل شوند.
در پایان داستان هر کدام از شخصیتها به حقیقتی که به دنبال آن بودهاند میرسند و دوباره در زندگی عادی و روزمرهشان پنهان میشوند، همچون هزاران پاریسی دیگر که آن روز را به شب رساندهاند. اما هیچ چیز آنطور که شخصیتهای ما تصور میکنند پیش نرفته است و پایان داستان، داستانی دیگر را رقم میزند که از خاکسترهای لوشا بلانک برمیخیزد.
شخصیتهای داستان هرگز رها نشدهاند، بلکه ناآگاهی آنهاست که زنجیرها را از پایشان برداشته است، ناآگاهی از اینکه هر کدام از گمشدهها جایی دیگر توسط دیگری پیدا میشود و زندگی در این ناآگاهی ادامه پیدا میکند.
نقد کتاب به وقت پاریس
تخیلی که نویسنده اینجا خلق میکند نه یک تخیل دور و محال، که یک تخیل نزدیک و این جهانی است. قهرمانان رمان به وقت پاریس نه تنها قهرمان نیستند، شمایل و ادعای قهرمانی هم ندارند. انگیزه ها و ترس هایشان معمولی و انسانی است. همه در جست وجوی یک چیز هستند: «خانواده».
حسن برتر دیگر این اثرِ آقای الکس جورج، همان چیزی است که لویی آلتوسر فیلسوف مارکسیست فرانسوی اسم آن را واداری به دیدن می گذارد. او در نامه ای به یکی از همکارانش چنین مینویسد:
«من بر این باورم که ویژگی هنر آن است که وادارمان کند ببینیم، دریابیم و احساس کنیم؛ چیزی را که به واقعیت اشاره دارد. اگر ما رمان را در نظر بگیریم، خواه از بالزاک باشد یا سولژنتسین… ما را وادار به دیدن و دریافتن (و نه شناختن) چیزی میکند که به واقعیت اشاره دارد نه بالزاک و نه سولژنتسین شناختی از دنیایی که توصیف میکنند به ما نمیدهند. آنها فقط ما را وامیدارند که واقعیت ایدئولوژی آن دنیا را ببینیم، دریابیم یا احساس کنیم.»
همنشینی دلنشین شخصیتهای واقعی و خیالی، کیفیتی خاص به داستان کتاب به وقت پاریس میدهد که گاهی مرز خیال و واقعیت را چنان محو میکند که خواننده قادر نیست پاریس دههی بیست را بدون حضور شخصیتهای داستانیاش تصور کند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 197 بار
عنوان کتاب: به وقت پاریس
یک روز در شهر نورها، یک شب در جستجوی زمان از دست رفته
(به افق پاریس)
نویسنده: الکس جورج
مترجم: سامان مرادخان
تعداد صفحات کتاب: 313 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 25.25 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب