جزیره سرگردانی

آخرین ویرایش: 2 ماه قبل
جزیره سرگردانی (nbookcity.com)

دانلود کتاب جزیره سرگردانی

سیمین دانشور در کتاب جزیره سرگردانی به مسئله‌ی هویت و سردرگمی های مربوط به آن می‌پردازد و در قالب استعاره و داستان، تاریخ ایران را از نظر می‌گذراند.

کشوری که عقاید و جهان بینی های متفاوت و حتی متضاد در آن با یکدیگر مواجه می شوند. هستی، دختری است که با مادربزرگ مذهبی خود و برادرش، شاهین، زندگی می کند. او پدرش را در آشوب ها سیاسی از دست داده و مادرش، زنی متجدد و امروزی است.

در داستان جزیره سرگردانی هستی عاشق یکی از همکلاسی هایش در دانشگاه، پسری توده‌ای به نام مراد شده است. او خواستگار دیگری به نام سلیم نیز دارد که پسری ثروتمند و مذهبی است. هستی اما نمی داند که چه تصمیمی می تواند برای زندگی اش مناسب باشد و در جزیره ی تردیدهایش سرگردان است.

خلاصه کتاب جزیره سرگردانی

این اثر سیمین دانشور به شیوه مستند – تخیلی نوشته شده است. واقعیت و خیال در هم آمیخته. در یک روز جمعه اواخر اسفند در سال ۱۳۵۳ در تهران آغاز و طی دوره ده ماهه در سال ۱۳۵۴ پایان می‌پذیرد. شاکله رمان در سی و سه فصل بنا نهاده شده است. متن اصلی کتاب ۳۲۶ صفحه و متوسط هر فصل ۱۶ صفحه است. در ادامه با معرفی و تحلیل رمان جزیره سرگردانی با شهر کتاب همراه باشید.

رمانِ خوب با یک بار خواندن به پایان نمی‌رسد. پایانِ مطالعهٔ رمان تازه آغازِ حیاتِ مجازیِ شخصیت‌ها و حلاجیِ روابط و قصه‌ها در ذهنِ مخاطب است. آثار سيمين دانشور از اين لحاظ آثار برجسته‌اي هستند. چون شخصيت‌ها در ذهن مي‌مانند و با مخاطب زندگي مي‌كنند. شخصيت‌ها با كنش‌هاي به ظاهر كوچكشان ذهن خواننده را درگير مي‌كنند و معنا مي‌آفرينند. اين كنش‌ها و ماجراها اگرچه در ظاهر و در اولين نگاه ساده و سطحي به نظر مي‌ايند اما در پس پشت خود معناهاي عميقي دارند.

ماجرایِ سحر(کره اسبِ خسرو، پسرِ یوسفو زری) که دخترِ حاکم هوسش را کرده بود و به زور آن را امانت گرفتند، بسیار حرفِ اجتماعی داشت و به همین بهانهٔ کوچک، سیمین دانشور به‌خوبی بخشی از روابطِ جامعهٔ آن روزگارِ شیرازرا نشان داده بود. نذرِ زری که یک هفته در میان، نان و خرما دادن به زندانی‌ها و دیوانه‌ها بود در نگاهِ اول خیلی زنانه و سطحی به نظر می‌رسد اما عمیق که می‌شوی می‌بینی عجب استعاره‌ای است از جامعهٔ آن روزگارِ ایران.

خان کاکابرادرِ یوسف نمونهٔ کم‌نظیری از اشرافِ محافظه‌کار و حزبِ باد است و بسیار خوب درآمده. رمان جزیره سرگردانی خیلی «داستانِ انقلاب» است و از این بهتر نمی‌شود یک دورهٔ سیاهِ پهلویرا در شیراز نشان داد. دوره‌اي كه از آن كم نوشته‌ شده و مردم آن را كم ديده‌اند. به اين معنا، دانشور يكي از اولين داستان‌ نويسان انقلاب است. اما چرا كار او به يك كار تمام عيار انقلاب تبديل نمي‌شود؟

بخشی از متن کتاب

در کتاب جزیره سرگردانی می‌خوانیم: هستی می‌اندیشد که مقصودش سدر است. سدره طوبی که حافظ گفته منتش را نباید کشید. هستی منت یک درخت سوخته را می کشد و زیرش می نشیند. سایه‌ای در کار نیست اما می توان به درخت تکیه داد. زیر درخت پر است از گنجشک های مرده، بال شکسته … انگار خون هم ریخته. پوکه ی فشنگ که فراوان است. چند تا گربه و سگ می آیند و کاری به کار هم ندارند. یا دست ندارند یا پا. چشم های همه شان کور است.

انگار خمپاره ای افتاده همه شان را لت و پار کرده. گربه ها میو میو می کنند. سگ ها زوزه می کشند. شاید گرسنه اند. اما آنهمه گنجشک مرده را زیر درخت ها نمی بینند؟ بوی ﻻشه ها … شاید هم به زبان بی زبانی می گویند کسی نیست به داد ما برسد؟ هستی از دیوار خرابه ای، از روی آجرها و پوکه های فشنگ رد می شود و به چمن سوخته ای می رسد. چمن را از اینجا می شناسد که تابلویی کنارش است. روی تابلو نوشته: «خواهشمند است روی چمن راه نروید. »

چقدر خاك روی چمن ریخته- چقدر گودال دارد- و یک استوانه ی فلزی به اندازه ی آبگرمکن خانه شان … یک ساختمان فروریخته از دور پیداست. چند تا در بسته پیداست. هستی خود را می بیند که روی زمین دست می مالد.  اما کلیدی پیدا نمی کند. هستی دو تا اسکلت می بیند که شلنگ انداز می آیند، می آیند، و جلو هستی می ایستند. همدیگر را بغل می کنند و می بوسند. (ص 212 کتاب جزیره سرگردانی)

هستی می اندیشد که مقصودش سدر است. سدره طوبی که حافظ گفته منتش را نباید کشید. هستی منت یک درخت سوخته را می کشد و زیرش می نشیند. سایه ای در کار نیست اما می توان به درخت تکیه داد. زیر درخت پر است از گنجشک های مرده، بال شکسته … انگار خون هم ریخته. پوکه ی فشنگ که فراوان است. چند تا گربه و سگ می آیند و کاری به کار هم ندارند. یا دست ندارند یا پا. چشم های همه شان کور است.

انگار خمپاره ای افتاده همه شان را لت و پار کرده. گربه ها میو میو می کنند. سگ ها زوزه می کشند. شاید گرسنه اند. اما آنهمه گنجشک مرده را زیر درخت ها نمی بینند؟ بوی ﻻشه ها … شاید هم به زبان بی زبانی می گویند کسی نیست به داد ما برسد؟ هستی از دیوار خرابه ای، از روی آجرها و پوکه های فشنگ رد می شود و به چمن سوخته ای می رسد. چمن را از اینجا می شناسد که تابلویی کنارش است. (ص 212 کتاب جزیره سرگردانی)

روی تابلو نوشته: «خواهشمند است روی چمن راه نروید. » چقدر خاك روی چمن ریخته- چقدر گودال دارد- و یک استوانه ی فلزی به اندازه ی آبگرمکن خانه شان … یک ساختمان فروریخته از دور پیداست. چند تا در بسته پیداست. هستی خود را می بیند که روی زمین دست می مالد. اما کلیدی پیدا نمی کند. هستی دو تا اسکلت می بیند که شلنگ انداز می آیند، می آیند، و جلو هستی می ایستند. همدیگر را بغل می کنند و می بوسند.

در پایان خواندن کتاب جزیره سرگردانی را به همه طرفداران قلم سیمین دانشور و طرفداران رمان ایرانی پیشنهاد می کنیم.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 3,803 بار

Simin%20Daneshvar%20 %D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86%20%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1 7

عنوان کتاب: جزیره سرگردانی

نویسنده: سیمین دانشور

تعداد صفحات کتاب: 424 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 6.34 مگابایت

نوع فایل: (ZIP) PDF

منبع: شهر کتاب

نوشته‌های مشابه

در رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده است که نسل اول آن ها در دهکده ای به نام ماکوندو ساکن می شود. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت ها می افزاید ...
بروزرسانی: 2 ماه قبل
تعداد بازدید: 42295
کتاب روایتی از آدم هایی است که از زندگیشان راضی نیستند و گاهی به دنبال عشق ممنوعه می‌روند. داستان روایتی جذاب است از زندگی آدم های معمولی با سرنوشتی نه‌ چندان معمولی. اگر به ادبیات داستانی...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 318

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *