دانلود کتاب خانم صاحبخانه
خانم صاحبخانه داستان مردی به نام اردنیف است که به دنبال خانه میگردد چرا که صاحبخانه سابقش، به دلیل خاصی سن پطرزبورگ را ترک کرده و حال او مجبور شده است که به دنبال خانه جدیدی بگردد.
وی که فردی منزوی و در تمام مدت مشغول فعالیتهای علمی خود بوده به تجربههای جدیدی دست میزند و سرانجام زیبایی زنی توجه او را جلب میکند و با تعقیب آنها و ملاقاتهای دیگر با زن و پیرمرد همراه او در خانه آنها اتاقی اجاره میکند. داستان حول روابط و احوال درونی اردنیف، پیرمرد و دخترک زیبا که نام او کاترین است میگذرد.
بخشی از رمان
کاترین نرم می گریست ، چشمانش را زیر انداخته و سرش را در سینه اردنين نهفته بود. تا مدتی از فرط لرزه های عصبی نمی توانست حرف بزند. عاقبت با صدائی گرفته از اشك، گفت «نمی دانم، نمیدانم» و بار دوم صدای او مفهوم نبود. هیچ یادم نیست چطور پیش تو آمدم. سپس خود رابیشتر به اردنيف فشرد و چنانکه گوئی تحت فشاری مقاومت ناپذیر قرار گرفته، شانه ها و دستها و سینه ی اردنيف را بوسید، و بعد، زیر بار یاس به زانو در آمد و سرش را روی زانوان اردنيف نهاد. اردنیف با شتاب او را بلند کرد و نزد خود نشاند:
اما چهره ی کاتیا گوئی در سرخی شرم غرقه شده بود و با چشمانش به اردنيف النماس می کرد که او را نگاه نکند، تبسمی دردناك لبهای او را از هم گشوده بود، چنان می نمود که نزديك است به بحران یاس آمیز تازه ای دچار شود. وحشت او باز گشته بود، و دیگر اردنی او را با عدم اعتماد از خود دور نمی کرد و به سئوالهای او، با سر بزیر افتاده، خیلی آهسته جواب می داد. اردنيف پرسید: «شاید دچار کابوس شده بودی؟ شاید خواب دیدی؟ یا شاید او، او سبب این حال توست! ماترا ترسانده؟…هذیان میگوید…. بیهوش شده؟ … شاید حرف هائی که تو نباید بشنوی به تو زده، اینطور نیست؟
کاترین به زحمت بر هیجان خود غالب آمد و گفت: «نه، من خواب ندیدم. اصلا نتوانستم بخوابم. او، خیلی وقت است خوابیده… فقط یکبار مرا صدا زد. من نزديك او رفتم، اما خراب بود، با او حرف زدم، جو ابم نداد، اصلا صدای مرا نمی شنید. چه بحرانی داشته! آه خدا بدادش برسد خیلی دلم را وحشت گرفته بود… خیلی دعا خواندم. پس چه اتفاقی افتاد؟ و آنچه نباید اتفاق افتاد. کاترین لرزیدو مانند طفل نرسیده ای خود را به اردنین فشرد.
کتاب های پیشنهادی:
تعداد بازدید: 1,256 بار
عنوان کتاب: خانم صاحبخانه
نویسنده: فئودور داستایفسکی
مترجم: پرویز داریوش
تعداد صفحات کتاب: 124 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 1.2 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهرکتاب
2 پاسخ
سپاس فراوان از شما به خاطر تهیه این کتاب.
ممنون از حضور و دلگرمی شما.