دانلود کتاب خاطرات خانه مردگان
کتاب خاطرات خانه مردگان ، رمانی نوشته ی فئودور داستایفسکی است که اولین بار در سال 1862 منتشر شد. فئودور داستایفسکی به خاطر عضویت در گروهی مخفی از آرمان گرایان، در سال 1849 بازداشت و به یکی از اروگاه های کار در سیبری تبعید شد.
این تبعید که مشکلات روحی و جسمانی زیادی را برای داستایفسکی به وجود آورد، مایه ی الهام او برای خلق رمان خاطرات خانه ارواح گردید. داستان این رمان توسط مردی روایت می شود که به خاطر قتل همسرش به ده سال زندان محکوم شده است. داستایفسکی در این کتاب به شکلی روشن و ملموس، شرایط جهنم گونه ی زندان را به تصویر می کشد: بی رحمی نگهبانانی که عاشق اذیت و آزار زندانیان هستند؛ شرارت زندانیانی که از کشتن کودکان لذت می برند؛ و رنج کشیدن انسان هایی نجیب به خاطر تحقیر و بد رفتاری.
نکته بسیار مهم دیگری که درباره کتاب خاطره خانه مردگان فئودور داستایوفسکی وجود دارد این است که از دوران حبس داستایوفسکی به عنوان نقطه عطف زندگی اش یاد می شود. جایی که باعث شد تمامی ارزش های اخلاقی داستایوفسکی به ناگاه رنگ ببازد. قبل از این دوران او آثاری داشته است اما ۵ اثری که بعد از این دوران گذرانده نوشته شده است به عنوان آثاری شاخص و مطرح شناخته شده است.
مروری بر کتاب
در سراسر کتاب ، درد و اندوهی کشنده و جانکاه، اندوه مردی که مجبور به زندگی در دنیای غریب و بیگانه است، مردی که از تمام حقوق بشری محروم شده است، موج میزند. این مرد حساس و عصبی با عطشی تسکین ناپذیر در این بیغوله مخوف به دنبال چهرههای روشن، به دنبال محبت و یگانگی میگردد و در فراق آزادی از دست رفته خویش اشک میریزد. دیدگان نافذش از ورای پیشانیهای داغدار و عبوس زندانیان افکار تاریک و رویاهای دور و درازشان را میخواند و با مهارت و قدرتی بینظیر روی کاغذ میآورد.
بخشی از متن کتاب
پس از این که مدت دو سال در زندان به سر بردم، بعضی مقصرین شروع کردند با صمیمیت با من رفتار کنند. در نتیجه قسمت اعظم آنها کمکم به من علاقهمند شدند و من یک مرد خوب شناخته شدم. بهغیراز خودم چهار نفر دیگر از نجیب زادگان در زندان به سر میبردند. یکی از اینها، یک مرد تیرهبخت منحطی بود. مرا قبلاً از معاشرت با او بر حذر داشته بودند و لذا من کلیه تعارفات او را رد کردم. دیگری، مقصری بود که پدر خود را کشته بود. از این شخص قبلاً در خاطرات خود ذکر کردهام سومی اکیم اکیمیچ بود. این مرد بزرگترین آدم غریب الاخلاقی بود که تاکنون دیده بودم.
چنین به نظر میرسد که هماکنون او را روبروی خود میبینم – مردی قدبلند، لاغراندام، باهوش و استعداد محدود و سواد خواندن و نوشتن خیلی مختصر که خیلی به مباحثه علاقهمند بود و بهاندازه یک نفر آلمانی دقیق در رعایت آداب معاشرت و فضل فروش بود. مقصرین با گشادهرویی بر او میخندیدند اگرچه بعضی آن ها چون طبیعتاً دعوا کن بود، از او میترسیدند. او از همان اول با آن ها دوست شده بود اگرچه دوستی او به حد دعوا کردن با دوستان خود، امتدادیافته بود.
این مرد خیلی درستکار بود و نمیتوانست بهآرامی شاهد بیعدالتی دیگران گردد و در اینگونه موارد، اگرچه به او هیچ مربوط نبود، فوراً در دعوا مداخله میکرد و اغلب درباره غیراخلاقی بودن، امر دزدی با مقصرین صحبت میکرد، از همان روز اولی که همدیگر را ملاقات کردیم باهم دوست شدیم او یکبار سرگذشت خود را برای من تعریف کرد، برای مدتی طولانی در قفقاز خدمت کرده و بالاخره به مرتبه سروانی رسیده و حاکم قلعه کوچکی شده بود. یکشب یکی از شاهزادگان قفقازی که در همسایگیاش بود، به قلعه او حمله کرد و آن را سوزانید ولی معذلک این شاهزاده شکست خورد و به عقبنشینی مجبور گردید.
جملاتی از متن رمان
- زندان برای آموختن شکیبایی به انسان، مکبت خوبی است.
- واقعیت هر چیز تصوری در انسان ایجاد میکند که به کلی با تصوری که انسان نزد خود فرض میکند یا میشنود بسیار متفاوت است.
- انسانیت، محبت و همدردی برادرانه با بیماران گاهی موثرتر از داروست.
- از نخستین روز ورود به زندان، حوادث مانند امری صریح تمام نظرات مرا تایید کرد و با بیرحمیِ تمام روی اعصابم اثر گذاشت.در نخستین تابستان، هیچ کاری غیر از سرگشتگی نداشتم و تقریبا همیشه تنها بودم. وضع روحیام به من اجازه نمیداد که احساسات زندانیانی که خود را به من میبستند بررسی کنم و حتی تشخیص دهم. با این همه، آنان نیز هرگز با من از روی تساوی و برابری رفتار نمیکردند.
- اگرچه به نظر من غیرممکن می آمد که بتوانم این گونه زندگی کنم، چیزی نگذشت که آن را قبول کردم؛ زیرا خود را در برابر امری اجتنابناپذیر می دیدم.
نقد کتاب
فضای سیاه و وحشتناک زندان بر روح و روان آدمی تأثیر به سزایی دارد و فرد اسیرشده تا آخر عمر آن دوران را از یاد نمیبرد. این چهاردیواری فرد را محکومبه مرگی ایستاده میکند و هرگونه امید و آیندهنگری را از انسان میگیرد. درواقع زندان فضایی تیره و مفلوک است که انسان را در انزوا و تنهایی غرق میکند. « فئودور داستايفسكی » نویسندهی شاخص روسی براساس تجربهاش در زندان سیبری این موضوع را درونمایهی داستان کتاب خاطرات خانه مردگان خود قرار داده و یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه قرن نوزدهم را آفریده است. این رمان با عناوین خاطرات خانه اموات و خاطرات خانه ارواح نیز چاپ شده است.
تعداد بازدید: 4,152 بار
عنوان کتاب: خاطرات خانه مردگان
نویسنده: فئودور داستایفسکی
مترجم: محمدجعفر محجوب
تعداد صفحات کتاب: 430 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 5.83 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهر کتاب