دانلود کتاب خانواده وندربیکر
کتاب خانواده وندربیکر با گفتگوی غنی و شرح مفصل درباره محله، داستان طنزآمیز و دلچسبی را در مورد متحد شدن خواهران و برادران برای نجات خانه خود ارائه می دهد.
کارینا یان گلازر این داستان فوق العاده را در فضایی صمیمانه روایت میکند؛ به طوری که شما با تک تک اعضای این خانواده گرم و دوست داشتنی احساس همذات پنداری خواهید کرد. نویسنده به زیبایی هر چه تمامتر در داستانی سرگرم کننده، حس مسئولیت پذیری بچهها را به چالش میکشد.
خانه وندربیرکرها یک آپارتمان ساده با نمای قرمز تیره است. آنها طبقه اول این ساختمان زندگی میکنند. خانواده وندربیکر پرجمعیتاند و دوستان زیادی دارند. رفت و آمدشان هم زیاد است. آنها به هیچ وجه خسته کننده، کسل و قابل پیشبینی نیستند.
این مجموعه دوست داشتنی و جذاب ماجراهای این خانواده شلوغ با اتفاقات عجیب و غریب است. شخصیتهای این مجموعه آنقدر شیرین هستند که خودشان را به راحتی در دل بچهها جا میکنند. محور داستانهای این مجموعه روابط بین انسانها و پیچیدگیها و چالشهای غیرمنتظره زندگی است. رمان حاضر کتاب منتخب کتابخانه ملی کودکان آمریکا و کتاب منتخب پاییز ۲۰۱۷ انجمن کتابفروشیهای آمریکا شده است.
خلاصه کتاب
در حالی که آقای بیدرمن از سر و صدای بچههای مستأجرش ذله شده است و تنها راه نجاتش را در بیرون انداختن آنها یافته، بچهها در تلاشند رضایت او را جلب کنند تا از این تصمیم صرف نظر کند! کتاب ساکنین خیابان 141 اولین جلد از مجموعۀ بینهایت جذاب و خواندنی خانواده وندربیکر است و حوادث داستان در شهر نیویورک رخ میدهد. این خانواده شلوغ و پرهیاهو که 5 خواهر و برادر و والدینشان همگی در حال تدارک برای جشن سال نو بودند، خبر ناگواری از سوی صاحبخانهشان، آقای بیدرمن میشوند. او که دیگر تحمل سروصدای بچهها را نداشت خبر عدم تمدید قرارداد خانه را به خانم و آقای وندربیکر داد.
والدین این خبر تلخ و ناامیدکننده را هنگامی که بچهها در حال پختن شیرینی کریسمس بودند، مطرح کردند. همگی که سخت از این خبر ناراحت میشوند و در روزهای تعطیلات سال نو علاقهای به اسباب کشی ندارند، تنها راه موجود را کسب رضایت صاحبخانه به هر روشی میدانند. این 11 روز حقیقتاً زمان کوتاهی بود که بچهها کاری کنند تا بیدرمن دوستشان داشته باشد؛ روزهایی که حوادث بامزه و خندهداری را رقم میزند…
خانواده وندربیکر در انتظار تابستانی آرام و دلچسب هستند که بیهیچ دغدغهای از تعطیلات لذت ببرند، اما غافل از اینکه رویدادهای هولناکی در انتظارشان است. این خانواده پرماجرا که سالیان سال است در خیابان 141 زندگی میکنند، این بار نیز حوادث جالب و هیجانانگیزی را پشت سر میگذارند.
داستان باغ مخفی به عنوان دومین قسمت از مجموعۀ خانواده وندربیکر روایتگر خواهران و برادر پر شر و شور و در عین حال تنبل است. آنها در تابستان ایدهآل خود که کاری غیر از خواب و شیطنت ندارند، به ناگاه متحول میشوند! الیور، لینی، جسی و دیگران هنگامی که میفهمند همسایههایشان در خطری بزرگ و فاجعهبار هستند، نمیتوانند بیتفاوت باشند و فوراً به کمک آنها میشتابند… اما نجات همسایه محبوبشان کار آسانی نیست و این آغاز ماجراست…
بخشی از متن کتاب
آن شب، وقتی همه بچه ها خوابیدند، مامان و بابا در اتاق نشیمن نشستند تا توی لیوان های دسته دار سرامیکی، شکلات داغ با کمی فلفل هندی و دارچین بنوشند. آنها به چراغ های چشمک زن درخت خیره شده بودند و از آرامش شب لذت می بردند. بابا پرسید: «یادته وقتی اولیور چهار سالش بود، صبح زود از خواب بیدار شد و اومد پایین، همه کادوها رو دونه دونه باز کرد تا برسه به ریل و قطار اسباب بازیش؟» مامان خندید. «جسی و ایسا چه قدر عصبانی شده بودن؛ فکر نمی کنم تا حالا صورت جسی رو اونقدر قرمز دیده باشم!» بابا گفت: «یه هفته تمام باهاش حرف نزدن! ولی فکر کنم اولیور اصلا متوجه هم نشد. حسابی با اون قطارها سرگرم بود.»
مامان یک کم از شکلات داغش را نوشید. «همیشه فکر می کردم تا ابد همین جا زندگی می کنیم. فکر می کردم جسی و ایسا از همین خونه راهی جشن فارغ التحصیلی شون میشن. و درست همین جا ازشون عکس میندازیم.» و به نقطه ای کنار پنجره بزرگ اتاق نشیمن، دم در ورودی اشاره کرد. بابا اخم کرد. «دخترهامون نباید تا قبل از دانشگاه به چیز دیگه ای فکر کنن ها!» مامان بهش توجهی نکرد و گفت: «همیشه فکر می کردم بچه ها کل دوران کودکی شون رو این جا میگذرونن. درست مثل بچگی های خودت. توی محله ای که همه هواشون رو دارن. جایی که اسم همه رو میدونن.»
بابا گفت: «شرایط خونه گرفتن داره تغییر می کنه. سخت میشه خونه ای پیدا کرد که هم همه ما توش جا بشیم و هم مسئول خدمات لازم داشته باشه.» مامان پرسید: «اگه فقط بخوایم یه خونه اجاره کنیم، بدون این که مسئولیت خدماتش رو هم قبول کنی چی؟ از پس هزینه هاش برمی آیم؟» بابا سرش را تکان داد. «من بودجه ای که داریم رو بررسی کردم. اون جوری دخل و خرجمون دیگه نمیخونه. ولی اگه بتونیم از تخفیف اجاره، که با قبول مسئولیت خدمات بهمون تعلق می گیره استفاده کنیم، شرایط کلی فرق می کنه.» مامان گفت: «من میتونم کارم رو گسترش بدم. کیکها و ماکارون های بیشتری درست کنم…
نقد کتاب خانواده وندربیکر
بوکلیست دربارهی رمان خانواده وندربیکر نوشته: «کمتر خانوادهای در ادبیات کودک و نوجوان است که به اندازهی وندربیکرها سرگرمکننده و جذاب باشد… داستانی روان و زیبا… و بهشدت سرگرمکننده.»
خیلی وقتها «عادتکردن» اونقدر شرایط تکراری و امنی برای آدم به وجود میآره که باعث میشه از «تغییر» وحشت داشته باشی و حاضر نباشی به هیچقیمتی شرایط و موقعیتت رو تغییر بدی یا خودت رو با تغییرات پیشاومده همراه کنی. خونهی وَندِربیکرها، یه آپارتمان ساده با سنگهای قرمز تیره و بادنمایی روی پشتبومشه. وندربیکرها طبقهی اول این ساختمون اجارهای زندگی میکنند. آدمهای زیادی به خونهی وندربیکرها رفتهاند و دربارهی این تجربهشون نظر متفاوتی دارند، اما همهی اونها تو این یه مورد نظر مشترک دارند: این ویژگیها رو نمیشه به وندربیکرها نسبت داد: «آروم، خستهکننده، قابلپیشبینی.»
تو آپارتمان قرمز وندربیکرها همهچیز به خوبی میگذره؛ فقط پنج روز تا کریسمس مونده و بچهها باید به فکر شیرینیها و هدیههای کریسمسی باشند. اما یک دفعه مامان و بابا تصمیم میگیرند موضوع مهمی رو به بچهها بگن. اونها مجبورند تا آخر ماه، خونهای رو که بیشتر از هر جای دیگهای تو دنیا دوستش دارند، ترک کنند؛ فقط به خاطر این که صاحبخونهشون آقای بِیدِرمن حاضر نیست به خاطر شیطونی بچهها قرارداد اجارهشون رو تمدید کنه. همین باعث شروع یه ماجرای تازه میشه تا بچهها یه کاری کنند که آقای بِیدِرمن دوستشون داشته باشه.
نوجوانانی که داستانهای سرگرمکننده و در عین حال آموزنده و جذاب دوست دارند مخاطبان کتاب خانواده وندربیکر هستند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 306 بار
عنوان کتاب: خانواده وندربیکر (دو جلدی)
(ساکنین خیابان 141 و باغ مخفی)
نویسنده: کارینا یان گلازر
مترجم: مریم رئیسی
تعداد صفحات کتاب: 180 و 186 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 17.25 و 16.31 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
کتاب بخاطر مطالعه