دانلود کتاب رویای مادرم
شخصیتهای پیچیدهی آلیس مونرو در کتاب رویای مادرم به هیچ وجه مرتکب کارهای ویژه و عجیب و غریبی نمی شوند. آنها در عین پیچیدگی دیالوگ هایی ساده و روان را در داستان ادا میکنند و اغلب در حال گذران یک زندگی روزمره هستند. آثاری که اغلب به سبب بی پیرایگی و زبان ساده با آثار بزرگانی چون “آنتوان چخوف” مقایسه میشود.
شخصیتهای فاعل در کتاب رویای مادرم اغلب “زن” هستند و نویسنده نیز عمیقا به زندگی آنها پرداخته است. اما این پرداختن، پرداختی صرفا فمینیستی نیست و بیشتر به نظر میآید که آلیس مونرو به سبب زن بودن خودش و اطلاعی که از درون و روحیات زنان دارد، بیشتر به زنان نیز میپردازد. البته گفتنی است که مونرو در شخصیتپردازی مردان با همان دقتی عمل میکند که در مورد زنان. مردان مونرو نیز مانند زنهای داستانهایش به شدت ملموس و دست یافتنی هستند.
خلاصه کتاب
عنوان داستانها عبارتند از: «رویای مادرم»، «صورت»، «کوئینی»، «تیروستون» و «نفرت، دوستی، خواستگاری، عشق، ازدواج». داستان رمان از زبان یک نوزاد که در شکم مادر است آغاز میشود و تا بزرگسالی وی ادامه پیدا میکند. روایت این داستان نیز مانند خیلی از داستانهای او غیر خطی است. زمان در داستان مدام تغییر میکند. شخصیت اصلی هنگامی که در شکم مادر قرار دارد از زبان مادر خود راوی احساسات و افکار او است، انگار به نوعی شاهد اتفاقات بیرون نیز هست.
رابطهی این نوزاد با مادرش شاید از این نظر قابل تامل و جالب است که، به هیچ وجه رابطهی خوبی نیست و علاقهی زیادی بین کودک و مادر دیده نمیشود و شاید پرداختن به این بی علاقه گی پیچیده بسیار سخت تر از پرداختن به عشق میان مادر و فرزند باشد. به نظر میرسد که آلیس مونرو به شدت تحت تاثیر عنصر “نوستالژی” باشد زیرا ما در داستانهای کتاب با خاطره گوییهای شخصیتها و رجعت به گذشته مواجه میشویم. شاید به همین دلیل است که داستانهای کتاب رویای مادرم دارای ریتمی کند است.
شخصیتهای داستانها اغلب انسان هایی درونگرا هستند که همین مسئله به کند شدن بیشتر ریتم داستان انجامیده است. اما نکتهی جالب اینجاست که با وجود ریتم کندِ داستانهای مجموعه، احتمال خسته شدن مخاطب از فضای کتاب رویای مادرم کم است.
بخشی از متن کتاب
مادرم وقتی صدای قدمهای پدرم را بیرون اتاقش شنیده خشم نهفته در آن را حس کرده اما هنوز نمیدانسته دلیلش چیست. هرچه باشد پسری برای او به دنیا آورده بود و این قاعدتا چیزی بود که هر مردی میخواست. حرفی را که پدرم زده میدانم. یا حرفی که مادرم میگفت او زده: “یه تیکه جیگر قاچ خورده” و بعد “فکرشم نکن که بیاریش خونه” یک طرف صورتم طبیعی بود و هست. همین طور تمام بدنم از شست پا تا شانه. قدم بیست و یک اینچ بود و وزنم هشت پوند و پنج اونس. نوزاد پسر درشتی بودم با پوست روشنی که شاید هنوز به خاطر سفر بیاهمیت اخیرم کمی قرمز بود. ماه رفتگیام نه قرمز که بنفش بود. در نوزادی و کودکی تیره بود و بزرگتر که شدم کمی محوتر شد.
نقد کتاب رویای مادرم
آلیس مونرو بارها به عنوان بهترین نویسنده داستان کوتاه در زبان انگلیسی شناخته شده است. کتاب رویای مادرم در نوزدهمین دورهی جایزهی کتاب فصل پاییز 1390 و پنجمین دورهی ادبی پروین اعتصامی اسفند 1391 شایستهی تقدیر شناخته شد.
شخصیتها علی رغم تمام حواشی زندگی خود و حتی شلوغیهای روزمره، یک نوع تنهایی عمیق را تجربه میکنند که در مورد این تنهایی شاید هیچ وقت صحبتی هم به میان نیاید. شخصیتهای خلق شده توسط آلیس مونرو به ویژه در داستان های کتاب رویای مادرم به سبب جزئی نگری وافر وی بسیار قابل درک هستند.
تعداد بازدید: 1,311 بار
عنوان کتاب: رویای مادرم (دره اتاوا)
برنده ی جایزه ی کامن ولث سال 2002
نویسنده: آلیس مونرو
برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 2003
مترجم: ترانه علیدوستی
تعداد صفحات کتاب: 250 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 8.6 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب