دانلود کتاب سفر سیلکا
کتاب سفر سیلکا، جلد دوم کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس است که خیلی زیبا و آموزنده نوشته شده است.
داستان دختری قوی و با اراده که بهترین سال های عمرش با سخت ترین شرایط می گذرد. به دو اردوگاه در دو کشور مختلف فرستاده می شود، جاهایی که طراحی شده اند تا پیش از فرستادن زندانی ها به کام مرگ تا جای ممکن از آنها کار بکشند و دختری که سعی می کند در این شرایط زنده بماند و مهمتر از آن، انسان بماند!
داستان به گذشته ی سیلکا قبل از اسارتش، زندگیش در آشویتس و خاطراتش با گیتا و لالی پرش هایی دارد. در این کتاب شخصیت ها و داستان های خیالی کنار ماجراهای واقعی قرار می گیرند. نویسنده برای نوشتن این رمان تحقیقاتی گسترده از شرایط اردوگاه های کار اجباری شوروی انجام داده است. پایان بندی رمان نیز بی نظیر است.
خلاصه کتاب
رمان جذاب سفر سیلکا روایتی شگفت انگیز از استقامت مردمانی است که حتی در دشوارترین شرایط عشق و دوستی را از یاد نبردهاند و برای بقای خود و دیگران تلاش میکنند. هدر موریس در این رمان نیز مانند کتاب پیشین خود که «خالکوب آشویتس» نام دارد به تاریخ هولناک جنگ جهانی دوم و جنایات انسانی رخ داده در آن ایام میپردازد و سعی میکند در دل تاریکی کورسویی از امید را برای شما به تصویر بکشد.
سیلکا که دختری شانزده ساله است به اردوگاه آشویتس – بیرکناو اعزام میشود و فرمانده اردوگاه مجذوب زیبایی او میگردد. این دختر نوجوان علیرغم میلش از زندانی های زن دیگر جدا میشود و به سرعت درمی یابد که قدرت، حتی اگر ناخواسته باشد میتواند بقای انسان را تضمین کند. جنگ جهانی دوم به پایان میرسد اما مشکلات سیلکا تمام نمیشود و ارتش شوروی او را به جرم همکاری با دشمن برای گذراندن محکومیتی پانزدهساله به اردوگاه کار اجباری در سیبری میفرستد.
سیلکا هر روز با مرگ و زندگی در مبارزه است اما در همین ایام به وجود نیرویی در خود پی میبرد که حتی تصورش را هم نمیکرد آن را داشته باشد. او در سخت ترین شرایط، با کمک پزشکی مهربان در بیمارستانِ اردوگاه، به پرستاری بیماران روی میآورد. سیلکا در این موقعیت جدید، دوستانی مییابد و متوجه میشود که حتی در سخت ترین شرایط نیز قلبش میتواند برای عشق به دیگران بتپد. مطالعهی کتاب خواندنی سفر سیلکا برای تمامی علاقهمندان به ادبیات و روایتهای مرتبط با جنگ جهانی، تجربهای جذاب خواهد بود.
بخشی از متن کتاب
«فکر میکردم داری چاق میشی» «نه.» «من بچه مچه نمیخوام میخوای با بچه چه غلطی بکنی؟» «تو این کار رو با من کردی. من که نخواسته بودم.» «از کجا بدونم بچه منه؟» جوزی فریادی سر او می کشد و پسش میزند: چون تو بودی که من رو مال خودت کردی یادته؟ هیچ کس دیگه حق نداره به من دست بزنه، یادته؟ برو گمشو گمشو گمشو! جیغ هایش به ناله فرو کاسته می شود. وادیم تلوتلو خوران از تخت پایین می آید و دنبال لباسهای پخش و پلایش میگردد. صدای آنها مزاحم بقیه مردها شده است. همه از جا برمی خیزند و شتابان لباس هایشان را میپوشند و اتاق را ترک میکنند.
بوریس به سیلکا میگوید: اگه این اتفاق برای تو بیفته من هیچ وقت باهات این جوری حرف نمیزنم. در عوض خوشحال هم میشم. سیلکا در دل میگوید «خیال خام نکن، بوریس» و به او اعلام میکند که دیگر وقت رفتن است. او تاکنون باردار نشده است. در آن جای دیگر مثل همه زنهای زندانی مدتها عادت ماهیانه نشد، و گه گاه عادت ماهیانه میشود. شاید از تغذیه بد بوده است یا تکان های روحی دقیق. حالا هم نمیداند احتمال دارد که هیچ وقت دیگر هم نشود. «باشه میرم اما همه ش فکرم پیش توئه.» زن ها در تاریکی کورمال کورمال به سمت تخت جوزی میروند.
او را در آغوش میکشند و دلداری اش میدهند. حس شوخ طبعی اندکی که طی چند سال گذشته در خود ایجاد کرده اند به یاریشان می آید. از نقایص مردهایی میگویند که به سر وقتشان می آیند. جوزی میان هق هق هایش میخندد. سیلکا حس میکند مهرش به این زنها با آن گونه های گودرفته و لبخندهایی که جای خالی دندان هایشان را نمایان میکند به اوج خود رسیده است. احساسی که فقط در لحظه های کوتاهی در خود می یابد که اندوه فقدان احاطه اش کرده است؛ مثل وقتی که خواهرش را از دست داد یا دیگر گیتا را ندید این حس را در اعماق وجودش پنهان میکند تا از گزند در امان باشد…
نقد کتاب سفر سیلکا
کتاب سفر سیلکا، رمانی پر جنب و جوش که در ادامه ی کتاب خالکوب آشویتس نوشته شده، داستان زنی است که از آشویتس نجات می یابد اما دوباره خود را اسیر می بیند. داستان تکان دهنده ی موریس نشان می دهد که خوبی حتی در گولاگ هم قابل یافتن است.
سیلکا در سیبری با چالش هایی مواجه می شود که هم جدید است و هم به طرز وحشتناکی آشنا؛ مثل توجه ناخواسته ی نگهبانان. اما زمانی که او با یک دکتر زن مهربان آشنا می شود، تحت حمایت او قرار می گیرد و شروع می کند به مراقبت از مریض های اردوگاه که با شرایط ظالمانه ای دست و پنجه نرم می کنند. سیلکا که هر روز با وحشت و مرگ رو به رو می شود، قدرتی در خود می یابد که هرگز نمی دانست در او وجود دارد.
زمانی که کم کم بین او و بقیه پیوند و رابطه برقرار می شود، او متوجه می شود که با وجود واقعیت زننده و سختی که در آن زندگی می کند و با وجود تمام بلاهایی که سرش آمده، هنوز هم در قلبش برای دیگران مهر و محبت یافت می شود. از کودکی به زن و از زنی به یک درمانگر، مسیر سیلکا مقاومت روح انسان و اراده ی او برای بقا را به تصویر می کشد.
کتاب سفر سیلکا، روایتی از حقیقت عشق و جنگ است. داستانی واقعی از دختری جوان در زمان جنگ جهانی دوم.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 278 بار
عنوان کتاب: سفر سیلکا
براساس داستانی واقعی از عشق و استقامت
نویسنده: هدر موریس
مترجم: سارا حسینی معینی
تعداد صفحات کتاب: 328 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 25.52 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب