دانلود کتاب سمت تاریک کلمات
کتاب سمت تاریک کلمات ، مجموعه ۸ داستان کوتاه که در سال ۸۴ برنده ی جایزه ی بهترین مجموعه داستان بنیاد گلشیری هم شده است! وجه مشترک داستانها تنهایی آدمهای آنهاست، مردی که زنش ترکش کرده و نیمه شب با تلفن زنی ناشناس بیدار شده و خاطراتش را مرور میکند، یا آن یکی که عاشق مجری زن تلویزیون شده و حین تماشای تلویزیون با او صحبت میکند و یا پدری که صبح روز بعد از ازدواج دخترش به دامادش تلفن می کند با این توهم و اعتراض که دختر زار و گریان برگشته به خانه پدری. تلفن هم نقش پررنگی در داستانهای این مجموعه داشت! در واقع سه تا از داستانها به صورت گفتگوی تلفنی بودند.
چکیده کتاب
چهارمین کتاب داستانی حسین سناپور شامل هشت داستان کوتاه که همه آنها بر اساس رابطه انسان شهری عصر ما با دیگران و جامعه نوشته شدهاند. در این کتاب با آدمهایی مواجه هستیم که تنهاییشان با حضور یک عنصر مزاحم به هم میریزد و رازهایی از شخصیتشان به این طریق افشا میشود. کتاب سمت تاریک کلمات بیرحمانه تنهایی را به یاد انسان میآورد.
خلاصه ای از داستان چهارم کتاب
این داستان، داستان مردی است که از سر کار به خانه می آید و تلویزیون را روشن می کند تا همسر سابقش را که الان گوینده شده ببیند. زن زیباست و با لباسی زیبا و آرایشی کامل در حال مصاحبه با یک روان شناس است. مرد معتقد است که روان شناس در حال مصاحبه نیست بلکه به زن خیره شده. مرد داستان خوش قیافه نیست و سری طاس دارد و بی پول است ولی به همسر سابقش حق نمی دهد که او را به این دلایل ترک کند و دنبال آدمهای پولدار و خوش تیپ برود.
بخشی از متن کتاب
یک روز بیدار میشویم توی یک گفوگوی خیلی عادی، یا توی رختخواب یا کیفِ نشئگیِ یک خواب عمیق شبانه، یا روی صندلی با فکری سرگردان در هزارجا یا پشت فرمان ماشین توی یک راهبندان …… و میبینیم که نمیخواهیم فکرمان هیچجا برود، نمیخواهیم فکر کنیم به چیزهای نیامده و آمده و کارهای نکرده و کرده و هرآنچه که پیش یا بعد از این ممکن است اتفاق بیفتد و اصلا نمیخواهیم فکری وجود داشته باشد تا یادمان بیاید که هنوز هستیم و هنوز خیلی کارها میشود کرد. میفهمیم دیگر پایینتر از این، تحملناپذیرتر از این ممکن نیست!…
… آره نباید آنطور می گذاشت و می رفت. «چه طور رفت مگر؟» «بی توضیح، بی دعوا، بی اینکه بگذارد من لااقل با بد و بیراه گفتن کمی خودم را سبک کنم. بچه اش که افتاد، کم حرف شد. فکر کردم بعد از یکی دو ماه خوب می شود. سه ماه گذشت و نشد …» زن گفت: «اشتباه می کنی اگر فکر می کنی باید توضیح می داد. توضیحی وجود ندارد. مثلا چه باید می گفت که احساس می کند مثل یک سنگ شده و تو براش با میز و صندلی و رهگذرهای توی خیابان فرقی نداری؟ خوب بود اگر این را می گفت؟ آره، تو حق داری که فکر می کنی او باید می گفت می خواهد تو را برای چه ترک کند. اما وقتی خودش هم نمی دانست چه می خواهد و دنبال چه دارد می رود، چه چیز را می توانست برای تو بگوید؟ تازه، اگر هم می دانست و می گفت، چیز زیادی عوض نمی شد. چون توضیح ها هم، هر چه باشند، فقط یک جور دروغ اند. برای این هستند که خود آدم و طرف مدتی چیزی به جای جواب برای سوالش داشته باشند. برای این است که جواب واقعی را کسی نمی خواهد بشنود یا بگوید.
نقد و بررسی کتاب سمت تاریک کلمات
بعضیمان یک مرتبه بیدار میشویم، بعضی آهسته، و بعضی هیچوقت. اما اگر بیدار شویم، دیگر فکر و نظر دیگران هیچ تاثیری در حالمان ندارد. اینکه وقتی ما را میبینند چشمانشان برق بزند، یا برعکس، پرههای دماغشان با نفرت باز و بسته شود، هیچ اهمیتی ندارد. مهم فقط این است که خودمان جلو آینه که میایستیم چه میبینیم. اگر نتوانیم جلو آینه بایستیم و به خودمان نگاه کنیم، یا اگر نتوانیم با خیالهامان بازی کنیم، نتوانیم و نخواهیم که به هیچچیز و هیچکس فکر کنیم، چه کار میکنیم؟ خواندن کتاب سمت تاریک کلمات را به همه طرفدارن قلم حسین سناپور پیشنهاد می کنیم.
شاید به این کتاب ها نیز علاقمند باشید:
تعداد بازدید: 529 بار
عنوان کتاب: سمت تاریک کلمات
برنده جایزه بهترین مجموعه داستان سال 1384 از بنیاد گلشیری
مجموعه داستان کوتاه
نویسنده: حسین سناپور
تعداد صفحات کتاب: 87 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 1.2 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب