سیاه زنگی ها

آخرین ویرایش: 2 هفته قبل
سیاه زنگی ها - سیاها (nbookcity.com)

دانلود کتاب سیاه زنگی ها

ژان ژنه نویسنده‌ی نمایشنامه سیاه زنگی ها بر خلاف ساموئل بکت و اوژن یونسکو به دشوار نویسی شهرت دارد.

او شاعر، رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس فرانسوی بود که فعالیت سیاسی نیز داشت. در سال‌های آغازین زندگی، ولگرد و خرده‌ مجرم بود اما بعدها به نویسندگی روی آورد.

هدف از ارائه اين مقاله بررسی نمايشنامه سیاه زنگی ها (سیاها) از طريق رويکردي گفتماني و نشانه- معناشناختي جهت تبيين شرايط عبور سوژه به ابرسوژه يا به ناسوژه می باشد.

بر اين اساس مشخص می گردد که روابط قدرت در نمايشنامه سیاها تابع عوامل گوناگونی مانند ساختارهای اجتماعی، نمادهای سياسی، کارکردهای ايدئولوژيک و حضور پديدارشناختی می باشد.

نمایشنامه سیاه زنگی ها در اکتبر ۱۹۵۹ در تئتاتر لوتس در پاریس برای اولین بار به وسیله گروه گریو به کارگردانی روژه بلن و طراحی دکور و لباس آندره آکار به صحنه رفته است.

خلاصه کتاب

در زمان‌هاى گذشته زن و مردى دخترى داشتند که او را بسيار عزيز مى‌داشتند. پدر و مادر او را پيش‌زنى فرستادند که استاد عروسک‌ سازى بود. دختر نزد او عروسک‌سازى ياد مى‌گرفت. عروسکساز زن بيوه‌اى بود که از اين راه امرار معاش مى‌کرد. 

وقتى که مدتى دختر به پيش او براى ساختن عروسک مى‌رفت زن به اين فکر افتاد که با پدر دختر ازدواج کند. به همين دليل به دختر گفت: من به يک شرط به تو عروسک‌ سازى ياد مى‌دهم، به اين شرطى که بروى و به مادرت بگوئى که من سرکه مى‌خواهم از ته خمره، به‌دست ماردم نيز بايد باشد.

اگر تو اين کار را انجام بدهى من به تو عروسک‌سازى را ياد مى‌دهم. دختر هم قبول کرد و وقتى به پيش مادرش رفت، بهانه کرد که سرکه از ته خمره مى‌خواهم و خودت بايد به من بدهي. مادر او وقتى که خواست برايش از خمره سرکه بياورد پايش لغزيد و با سر توى خمره سرکه رفت و مرد.

از آن‌طرف دختر سرکه را که براى او آورد استاد عروسک‌ساز به دختر گفت که مقدارى آشغال و نمک روى سرت بريز و هر وقت پدرت به خانه آمد سرت را بالاى منقل بگير و تکان بده. اگر پدرت پرسيد بگو: من که مادر ندارم تا حمامم کند. به همين خاطر کثيف شده‌ام و به همين دليل سرم پر از آشغال شده است. 

اين حرف دخترک پدر را به اين فکر انداخت که زن بگيرد. خلاصه، با آن زن عروسک‌ساز ازدواج کرد. زن بعد از مدتى بناى ناسازگارى را گذاشت و دخترک را اذيت مى‌کرد. در عوض به دختر خودش خيلى محبت مى‌کرد. روزى زن چند ماهى به‌دست دختر داد و به او گفت: اينها را تميز کن و شستشو بده. 

در ادامه داستان سیاه زنگی ها دختر در حال پاک کردن ماهى بود که يکى از ماهيان زبان باز کرد و گفت: اگر مرا آزاد کنى من هم به درد تو مى‌خورم. دختر گفت: زن بابايم مرا اذيت مى‌کند. ماهى گفت: اشکالى ندارد.

اگر هم حالا مقدارى تو را اذيت بکند من بعدها به درد تو مى‌خورم و هر وقت برايت مشکلى پيش آمد لب آب بيا و بگو ننه ماهى من مشکل دارم. آن وقت من پيدايم مى‌شود. دختر قبول کرد و ماهى را آزاد کرد…

نقد کتاب سیاه زنگی ها

در نمايشنامه سیاه زنگی ها (سیاها -سیابرزنگی ها) ژان ژنه سعی دارد نشان دهد چگونه سوژه ها در چالش گفتمانی با هم رديفان خود امکان عبور از وضعيت سوژه بودن به ناسوژه شدن را مي يابند. سوژه در دنيای معاصر دستخوش انواع آسيب ها است. 

او سوژه را با تمام هيجان ها، نفرت ها، حسادت ها و لغزش هايش در وضعيتی متزلزل نشان مي دهد که هويت سوژه بودنش را دچار خطر مي کند. 

به همين منظور ژنه با ارائه وجوه چندگانه سوژه ها (سياه پوستان با واکس، شخصيت هاي تصميم گيرنده پشت پرده، سياه پوستاني که با ماسک به هيات سفيدها درآمده اند و سياه پوستانی که به آنها بي رنگی تجويز شده است) ما را با وجوه متناوب گفتماني هزارتو روبرو می سازد که تضاد سياه و سفيد، دستگاه قدرت و سياست زمانه را به ريشخند می گيرد.

کتاب سیاه زنگی ها

عنوان کتاب: سیاه زنگی ها

سیاها (یک دلقک بازی)

سیابرزنگی ها

نویسنده: ژان ژنه

مترجم: دکتر احمد کامیابی مسک

تعداد صفحات کتاب: 106 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 2.8 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

آنچه خواندید...

نوشته‌های مشابه

هاست یا فضای میزبانی یکی از مهم ترین ارکان ساختن سایت است . در کتاب پیش رو به معرفی هاست رایگان و مزایا و معایب استفاده از آن می پردازیم .
بروزرسانی: 6 روز قبل
تعداد بازدید: 274
قرآن کتاب مقدس دین اسلام محسوب می‌شود. به باور مسلمانان خدا سخنانش را به صورت وحی توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام در قالب آیات قرآنی نازل کرده است.
بروزرسانی: 1 هفته قبل
تعداد بازدید: 2529

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *