شکوفه های عناب

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
شکوفه های عناب (nbookcity.com)

دانلود کتاب شکوفه های عناب

کتاب شکوفه های عناب داستانی است که گاه بخاطر پرداختن به عشق و دوستی، لطیف و گاه بخاطر توصیف جنبه‌های تاریک انسان دردناک است.

رضا جولایی در تمام آثار خود از تاریخ بهره می برد تا بتواند مفاهیمی انسانی را به تصویر کشد و مسائل سیاسی هر دوره را به خوبی بررسی کند. کتاب پیش رو داستان آدم هایی است که گرچه راه خیانت، کینه و انتقام گیری را در پیش گرفته‌اند، اما دست روزگار از آن‌ها غافل نشده و در بزنگاه زندگی آنها را اسیر و پشیمان می کند.

داستانی پیچیده از مرگ فجیع روزنامه‌نگار آزادی خواه، میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل است که از زبان نزدیکان او روایت می شود. جولایی با خلق شخصیت‌های فرضی آنها را در بزنگاه‌های تاریخی و نقاط بحرانی دور یکدیگر جمع کرده است تا شاهد قتل این روزنامه نگار باشند. او فردی است که دغدغه‌های تاریخی دارد و می توان آن را به خوبی در این کتاب مشاهده کرد. کتاب حاضر بیانگر استبداد و تلاشهای آزادی خواهان مشروطه است. به توپ بسته شدن مجلس بخش مهمی از ماجرا تشکیل می دهد.

خلاصه کتاب

داستان در دوران مشروطه و در سال ۱۲۸۷ رخ می‌دهد. در ساعات اولیه صبح روز دوم تیرماه بریگاد قزاق برای دستگیری سران جنبش مشروطه روانه می‌شوند که بین آنها و سران این جنبش درگیری ایجاد می‌شود. بعد از زد و خوردهای بسیار مشروطه‌خواهان به ساختمان مجلس می گریزند که جریان با به توپ بستن مجلس توسط قزاق‌ها تمام می شود.  داستان این واقعه در کتاب شکوفه‌های عناب از زبان چند راوی روایت می‌شود.

یک قزاق ایرانی، یک عکاس و تاجر ایرانی، یک قزاق روس و یک زن. که هر کدام با لحن و بیانی خاص داستان خود را شرح می‌دهند. داستان پر است از رفت و برگشت به زمان حال و گذشته که هر کدام با فضاهای ملتهب تاریخ ایران در دوران استبداد گره خورده‌اند. این کتاب یک اثر داستانی قوی با یک شخصیت پردازی خوب و به‌ جا است که داستان قتل میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و آدم‌هایی را که به نحوی با این واقعه درگیر بودند، روایت می کند.

از دیگر دوره‌های تاریخی که در کتاب شکوفه های عناب به آن‌ها اشاره شده است می توان به سلطنت ناصرالدین شاه، عصر پهلوی‌ها در ایران و حکومت تزار روسیه اشاره کرد. داستان های جولایی نقطه‌ی مقابل قضاوت و صدور حکم‌های قطعی تاریخی است. او به کمک تخیل قوی و رو کردن حقایق دوران، مخاطب را با تمام جنبه‌های یک واقعه‌ی تاریخی آشنا می کند و به او کمک می کند تا درک بهتر و تحلیلی عمیق‌تر از تاریخ به دست آورد. داستان‌ جولایی پر از حس میهن دوستی است.

بخشی از متن کتاب

از مقبره بیرون رفتم. در صحن قبرستان، میان درخت های زرد که سیر نمی شدم از تماشای برگ‌هایشان، معرکه‌ای از رنگ‌ها بود. آن سوتر پشت دیوار کوتاه گِلی، دِه را می دیدم و علفهای زرد که بر پشت بام‌های کاهگلی روییده بود و پایین تر، شهر در غبار پاییزی پنها بود؛ شهر بی ترحمی که شما را از من گرفت، شهر خشک کوچه های پیچاپیچ، این شهر خاکستری محصور در میان حلقه‌ی کوه‌ها که بازوان برهنه‌اش به سوی بیابان های زیر پایشان گسترده بود و فکر کردم به روزهای تنهاییِ پیشِ رو، بی امید، با امیدِ بیهوده همراه با سیمای بی تغییر مرگ…

پاییز که رسید و از گرمای هوا کاسته شد، جمعه‌ها راه می افتادیم در کوچه باغ‌های دِه ونک، معابر باریک پُردرخت که میان دیواره‌ی برگ‌ها گم می‌شدیم و انگار در بین این موجودات بی‌کلام و سخن در امان بودیم از بلا و قضای جهان؛ مثل همان خانه‌هایی که در کودکی با چند بالش و متکا می‌ساختیم و ترس و بی‌فردایی و مرگ را به به آن راه نبود. می‌گفتید بزنیم به دِل دارودرخت‌ها تا فراموش کنیم بی‌عدالتی و بی‌مروتی اهل عالم را و بشوییم از جان زخمی‌مان شرِ ظلمات ظلمی را که در اطراف‌مان می‌بینیم. پا می‌گذاشتیم روی برگ‌های هزار نقش رنگارنگ و می بوییدیم عطرشان را که زیر پای‌مان به جای چمن سبز، فرشی سرخ و نارنجی گسترده بودند…

نمی‌دانم چه ساعتی به خواب می‌روم. وقتی بیدار می‌شوم ماه غروب کرده و ستاره‌ها دیگر پیدا نیستند. بلند می‌شوم، آهسته از پله‌های چوبی پایین می‌روم و کوره‌راه پشت قهوه‌خانه را در پیش می‌گیرم. خنکای سحر… چه حالت غریبی دارد این لحظه از پگاه، پیش از دمیدن خورشید. همه‌جا آرام است و گویی جهان چشم فرو بسته. جیرجیرک‌ها خاموش شده‌اند، صدای مرغ حق را نمی‌شنوم، بالای سرم دیگر از آن چراغانی عظیم خبری نیست. جهان رنگ دیگری گرفته. نسیمی از جنگل‌های دوردست می‌وزد. من زنده‌ام و یک روز دیگر را خواهم دید. حس می‌کنم لحظه‌به‌لحظه‌ی این روز را باید زندگی کنم و در عین حال از مرگ هراسی ندارم. هم‌اکنون حاضر به مُردن هستم. بی‌هیچ تأسفی. پس دیگر از هیچ کس هراس ندارم.

نقد کتاب شکوفه های عناب

رمان شکوفه های عناب با صحنه‌ی مویه‌ی زنی آغاز می شود که خبر مرگ روزنامه‌ نگار جوان به او رسیده، زنی که عاشقش است. بعد قصه با فلاش‌بک‌ها و فلاش‌فورواردها، شخصیت‌هایی می سازد که هر کدام به نحوی با استبداد و فضای ملتهب تاریخ ایران گره خورده‌اند. جولایی قهرمان‌های خیالی خود را کنار شخصیت‌های واقعی تاریخی قرار داده و قصه می سازد. رمان بی وقفه داستان می‌گوید و پیش می رود. از مرگ و عشق و البته نفرت.

رمانی که در اوج پختگی نوشته شده است و خواننده را به سفری عجیب می برد.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 393 بار

Reza%20Jolaii%20 %D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D8%AC%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C

عنوان کتاب: شکوفه های عناب

نویسنده: رضا جولایی

تعداد صفحات کتاب: 263 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 19.5 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

تام کندی یکی از شخصیت های محوری داستان، پس از مرگ ناگهانی همسرش به این باور می رسد که یک شروع جدید به او و پسر کوچکش کمک می کند تا از این ناراحتی عمیق نجات پیدا کنند. یک شروع جدید، یک خانه ی جدید، یک شهر جدید...
بروزرسانی: 4 هفته قبل
تعداد بازدید: 4814
ژیوردانو در این داستان هم تلاش کرده است تا قصه را با علم روان‌شناسی ترکیب کند و در نهایت چیزی بیافریند که راهگشای مردم در سختی‌ها باشد. این کتاب هم داستان عشق و عشق ورزیدن است...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 175

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *