دانلود کتاب قصر آبی
کتاب قصر آبی دومین اثر مشهور لوسی ماد مونتگومری محسوب می شود. داستان دختری به اسم ولنسی که هیچ عشقی را در زندگیاش نداشته و همه او را به چشم یک پیردختر نگاه می کنند.
او تمام سالهای زندگیاش را در یک خانوادهی خشک و مقرراتی همراه با یک مادر غرغرو و خرافاتی و دختر عموی مزخرفش زندگی کرده ولی ناگهان تصمیم می گیرد که به زندگی بی روح و کسل کنندهای که همیشه به او تحمیل شده خاتمه دهد و روزهای باقیماندهی عمرش را آنگونه که دوست دارد زندگی کند و عشقی واقعی را تجربه نماید…
خلاصه کتاب
در داستان کتاب قصر آبی، ولنسی دختری است که در اوایل دهه ۱۹۲۰ در شهری واقع در اونتاریوی کانادا زندگی می کند. شهر دیروود؛ که تخیلی و ساختهی نویسنده است. ولنسی ۲۹ ساله است. او با مادر و دختر عمهاش زندگی می کند و هرگز پا فراتر از دستورات آن ها نگذاشته و هرگز پاسخی به بی احترامیها نداده است. اقوام او همیشه در حال عیب جویی و خرده گیری از دیگران هستند و خود را پرهیزگار و با تقوا می دانند. ولنسی در پی دردهای قلبی به پزشک مراجعه می کند و متوجه می شود که بیماری قلبی دارد و حداکثر تا یک سال دیگر زنده می ماند. اینجا است که لوسی ماد مونتگومری مهارت خود در غافلگیر کردن شما را به تصویر می کشد.
بخشی از متن کتاب
وقتی دخترعمو استیکلس در میزد، والنسی میدانست که ساعت هفت و نیم است و باید بیدار شود. تا جاییکه یادش میآمد دخترعمو استیکلس، همیشه ساعت هفت و نیم درِ اتاقش را میزد. دخترعمو استیکلس و خانم فردریک استرلینگ از ساعت هفت صبح بیدار میشدند اما والنسی چون لاغر و ضعیف بود به خاطر یک سنت خانوادگی میتوانست نیم ساعت بیشتر بخوابد. والنسی که امروز از بیدار شدن در صبح امروز بیش از هر صبح دیگری متنفر بود از خواب بیدار شد. چه دلیلی برای بیدار شدن وجود داشت! یک روزِ کسل کنندهی دیگر مثل بقیهی روزها. پر از کارهای بی ارزش و بی معنی که هیچ سودی برای کسی نداشت.
اما اگر فوراً بیدار نمیشد، نمیتوانست تا ساعت هشت خود را برای صبحانه آماده کند. در خانهی خانم استرلینگ قوانین سختی برای وعدههای غذایی وجود داشت. در طول همهی این سالها، صبحانه ساعت هشت، نهار ساعت یک، شام ساعت شش سرو میشد و هیچ بهانهای برای دیر کردن پذیرفته نمیشد بنابراین والنسی با ترس و لرز بیدار شد. اتاق به خاطر درزها و سرمایِ آن صبح بارانی در ماه می به شدت سرد شده بود. خانه در طول روز سرد بود. یکی از قانونهای خانم فردریک این بود که از بیست و پنجم ماه می به بعد دیگر نیازی به روشن کردن هیچ اجاقی در خانه نبود. و غذاها با اجاق نفتی در حیاط پشتی پخته میشدند.
حتی اگر در ماه می هوا سرد بود و در ماه اکتبر هم یخبندان میشد، طبق تقویم، هیچ اجاقی تا بیست و پنجم اکتبر روشن نمیشد. در بیست و یکم اکتبر خانم فردریک در آشپزخانه شروع به آشپزی میکرد. او عصرها اجاق اتاق نشیمن را روشن میکرد. اینگونه که در فامیل میگفتند، سرما خوردگی آقای فردریک استرلینگ که باعث مرگ او در اولین سال تولد والنسی شد مربوط به همین موضوع میشد. چون خانم فردریک در بیست و یک اکتبر اجاق روشن نکرده بود و آن را روز بعد روشن کرده بود، اما آن روز، دیگر برای آقای فردریک استرلینگ خیلی دیر شده بود.
نقد کتاب قصر آبی
ولنسی که کم کم در حال تبدیل شدن به یک پیردختر است، همیشه از طرف خانواده محدود و سرکوب شده و هیچ فرصتی برای ابراز وجود نداشته. بنابراین زمانی که متوجه می شود عمرش رو به اتمام است، تصمیم می گیرد خانه را برای پرستاری کردن از یک دختر بیآبرو ترک کند. بسیار روان و خوشخوان نوشته شده. رمان زیبا و پرطرفدار قصر آبی را بخوانید و لذت ببرید.
تعداد بازدید: 10,179 بار
عنوان کتاب: قصر آبی (قلعه آبی)
جز برترین رمان های عاشقانه
نویسنده: ال ام مونتگمری (لوسی مود مونتگمری)
مترجم: محمدحسام برجیسیان
تعداد صفحات کتاب: 255 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 21.37 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب