نمایشنامه شاه لیر

لیر شاه (nbookcity.com)

دانلود نمایشنامه شاه لیر

شاه لیر روایت مردی است پریشان و آزرده خاطر در عبور از جهنمی جهت بخشوده شدن از گناهانش. واگذاری تاج و تخت بی موقع، زنجیره ای از اعمال و رفتار را در پی دارد که او را با تجربه ای از حیله و فریب‌ کاری های موجود در دنیا روبه رو می کند.

داستانی است که تصمیمات احمقانه ی پی در پی مردی را توصیف می کند، تصمیماتی که زندگی خود و اطرافیانش را تحت تاثیر قرار می دهد. شاه لیر دچار رنج و اندوه بسیاری می شود بعد از اینکه به صورتی نا بخرانه حکومتش را بین دختران بزرگش، گونرل و ریگن تقسیم می کند. آن هنگام که به ذات پلید دخترانش پی میبرد که البته دیگر خیلی دیر شده است و نقشه شان را برای کشتنش کشیده اند. لیر با بیشتر شدن جنون و دیوانگی اش، از سویی دیگر به مردی عاقل تبدیل می شود به گونه ای که اکنون می تواند چهره واقعی آدم ها را ببیند، چیزهایی که مدت زمان طولانی نسبت به آن چشمانش نابینا و کور بوده است.

بخشی از متن کتاب

کنت: گمان می ‌کردم که شاه به دوک آلبانی لطف بیشتری دارد تا به کورنوال. گلاوستر: به نظر من نیز همیشه همین می‌آمد. ولی اکنون، در تقسیم قلمرو پادشاهی، معلوم نیست کدام یک از دوک‌ها نزد شاه از ارج بیشتری برخوردار است. زیرا او، در رفتار با آنان، چنان به‌دقّت رعایت برابری می‌کند که نظر کنجکاو نمی‌تواند تفاوتی در آنچه نصیب هر یک خواهد شد بیابد. کنت: آیا آن پسرتان نیست، سرورم؟ گلاوستر: پرورش او را من عهده‌دار بوده‌ام، اما در پیوستگی‌اش به خودم ای‌بسا که سرخ شده‌ام، تا جایی که می‌باید تاکنون به رنگ مفرغ درآمده باشم.

کنت: نمی‌توانم درک‌تان کنم. گلاوستر: مادر این جوانک توانست درکم کند و، بر اثر آن، شکمش بالا آمد و، در واقع، پیش از آن که شوهری در بستر داشته باشد پسرکی در گهواره داشت. شما از همچو چیزی آیا بوی گناه می‌شنوید؟ کنت: گناهی با چنین بروبار زیبا را من نمی‌توانم آرزو کنم که کاش واقع نمی‌شد. گلاوستر: ولی من پسر دیگری هم دارم، ثمره زناشویی قانونی، که چندسالی از این یکی بزرگ‌تر است، امّا در قلبم جایی بیشتر از او ندارد: این ناقلا، اگر چه تا اندازه‌ای با پررویی، پیش از آن که فراخوانده شود به دنیا آمد، مادری داشت سخت زیبا؛ با چه لذتی نطفه‌اش بسته شد، و روسپی‌زاده می‌بایست به فرزندی پذیرفته شود.

ادموند، تو این سرور بزرگوار را می‌شناسی؟ ادموند: نه، سرورم. گلاوستر: سرورم کنت؛ از این پس به یاد بسپار که او دوست بزرگوار من است. ادموند: خدمتگزارتان هستم، سرورم. کنت: دوستت خواهم داشت و در پی آن خواهم بود که با هم بهتر آشنا شویم. ادموند: سعی خواهم کرد شایسته لطف‌تان باشم، سرورم. گلاوستر: نه سالی این پسر در خارج بوده و باز به آنجا خواهد رفت. اینک شاه که می‌آید.

نقد نمایشنامه شاه لیر

لیر از بسیاری جهات احمق بوده و افراد مختلف این را می بینند. احمقانه ترین کار او پرسش از دخترانش، گونرل، ریگن و کوردیلیا است درباره میزان عشق و محبت شان به پدر. او با این پرسش رقابتی ایجاد می کند که بیشترین سهم از حکومت ازآن کسی می شود که بیش از همه او را دوست داشته باشد. “بگویید به من ای دخترانم، )چون که ما می خواهیم هر دو دارایی مان را واگذار کنیم، علاقه به قلمرویمان و مسولیت حکومتمان) کدام یک از شما را می توانیم بگوییم که عشق بیشتری نسبت به ما دارد؟ که بیشترین لطف و بخشش ما نسیبش گردد” . می خواست با تقسیم حکومت و قدرتش بین سه دخترش از اختلاف و درگیری شان جلوگیری کند و نمی دانست که این کارش خود زمینه ساز جنگی داخلی می شود.

او از دخترانش در انظار همگان می پرسد که چقدر به او محبت و عشق می ورزند. بعد از چاپلوسی و دروغ گفتن های گونرل و ریگن، لیر میزان سهم سوم و دوم را به آنها می بخشد.  کلوریدا که بیشترین سهم را برایش کنار گذاشته است، از چاپلوسی و نقش بازی کردن خودداری کرده که عصبانیت شاه را در پی دارد. کلوریدا هم به آسانی به سان خوهرانش می توانست  عمل کند اما او اهمیتی به دست یابی به ثروت و قدرت از راه دروغ و تظاهر نمی دهد. لیر که این را نمی فهمید و نسبت به این موضوع کور بود، او را عاق کرده و از خانواده طرد می کند.

و از سر نادانی و حماقت، کنت را نیز که وفادارترین خدمتگذارش بود به خاطر حمایتش از کلوریدا  بیرون می راند. او شاه انگلستان بود چون خداوند او را شاه کرده بود، و خواست خدا بود که چه موقع می بایستی از تخت فرود آید. گرچه لیر با و میل و خواست خود تصمیم  به کناره گیری از قدرت می گیرد، با این حال تاحدودی می توان گفت که رنج و دردی که لیر دچارش می شود عذاب خداوند است به خاطر ناسپاسی هایش. حتی دلقک شاه که بسیاری او را به عنوان وجدان خود لیر  می پندارند، می گوید که در تصمیمش حماقت به خرج داده است.

تعداد بازدید: 6,928 بار

William Shakespeare ویلیام شکسپیر1

عنوان کتاب: نمایشنامه لیر شاه

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مترجم: جواد پیمان

تعداد صفحات کتاب: 288 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 5.92 مگابایت

نوع فایل: PDF

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه:

نوشته‌های مشابه

کتابی است درمورد شادی و لذت مراقبت، نه درد و فشارهای مسئولیت آن. این کتاب پیام ناامیدی نیست. برعکس، سرشار از امیدی است که از شما دعوت می کند تا میان رنجها، زیبایی را بیابید. این کتاب درباره فرسودگی...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 300
کسی که سال‌های سال اهالی روستای حصارخان همدان او را به «حسین غلام»، جوان شر و نااهل روستا می‌شناختند که شب و روزش با دعوا و کفتربازی می‌گذشت؛ اما حضور او در جبهه و آشنایی‌اش...
بروزرسانی: 9 ماه قبل
تعداد بازدید: 319

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *