دانلود کتاب وقتی بهترین تو کافی نیست
کتاب وقتی بهترین تو کافی نیست به بهترین شکل ممکن می آموزد که چگونه می توانید توقعات خود را به حد معقولی برسانید و تنها بر تواناییهایتان تمرکز نمایید.
شاید فردی با ویژگی کمال طلبی را بشناسید. چنین شخصی طرحهای فراوانی را آغاز می کند بدون آنکه کارش را به پایان رساند و شعارش این است: «برای انجام این کار یک روز، یک سال یا دو سال وقت دارم.» اگر به میز کارش نگاهی بیندازید، نشانههای شکست یک فرد کمال طلب را می بینید: میزی پر از کارهای ناتمام.
کتاب حاضر را می توان یکی از بهترین آثار در زمینه رشد و توسعه فردی قلمداد کرد. هدف کوین لمن از نوشتن کتاب، کمک به تمامی افرادی است که به این سندروم گرفتار شدهاند و می خواهند موانع زندگیشان را برطرف کنند.
خلاصه کتاب
دکتر کوین لمن، روانشناسی قابل و سخنرانی برجسته از آمریکاست که بیش از 45 اثر تالیفی در زمینه خودسازی و توسعه فردی دارد. وی یکی از نویسندگان پرفروش و محبوب آمریکایی به شمار میآید که علاوه بر نویسندگی در حوزه گویندگی و اجرا در رادیو تلویزیون نیز فعالیت می کند. اگر شما فردی کمالگرا هستید و یا فکر میکنید یکی از اطرافیانتان این ویژگی رفتاری آسیبزننده را دارد، به شما توصیه می کنیم کتاب وقتی بهترین تو کافی نیست را مطالعه کنید.
نویسنده می گوید: افراد کمال گرا روشی منحصر به فرد برای شکستِ خود دارند. زمانی را به یاد می آورم که معاون دانشگاه آریزونا بودم و یکی از دانشجویان خودکشی کرد. جان دانشجویی جوان بود که در چهار سال کالج هرگز نمرۀ کمتر از «الف» نگرفته و در آستانۀ فارغالتحصیلی بود. او در یادداشت خودکشی خود نوشته بود: «من نمیتوانم انتظارات این جهان را برآورده کنم. شاید در دنیای بعدی موفقتر باشم.»
چقدر غمانگیز است که جوانی با چنین استعدادی و آیندۀ درخشانی که پیشِ رویش بود، باید احساس کند در حدواندازۀ این دنیا نیست. اما این چیزی است که جامعه به او القا کرده است و به همین دلیل افراد زیادی را مشابه جان پیرامون خود می بینیم که کمال طلبهای مغلوب هستند. شاید والدین به فرزندانشان برای رسیدن به سطح عالیِ علمی فشار نیاورند، اما در زمینههای دیگری مانند ورزش چنین توقعی از آنها دارند… کتاب وقتی بهترین تو کافی نیست در ۹ بخش فهرست بندی شده است:
- چرا نمیتوانم به خوبی او باشم؟
- سبکِ زندگی یعنی چه؟
- شکلگیری الگوها (بخش 2: خود واقعیتان را کشف کنید)
- پدر یا مادر منتقد و شما
- درگیری با احساس گناه
- آیا زمان آن نیست که میلۀ پرش ارتفاع زندگی را پایینتر بیاورید؟
- دل شکستۀ خود را التیام بخشید (بخش 3: آنهایی که در بازی زندگی نباختند)
- چند نفر که به لیاقتشان نرسیدند
- عالی است که خودتان باشید
بخشی از متن کتاب
به یاد جیم می افتم که مردی خوش چهره و ورزشکار بود و اواخر دوره جوانی خود را سپری می کرد. او در تجارتش مردی موفق بود. جیم یک بار ازدواج کرده بود، اما زندگی مشترکش بیش از پنج سال دوام نیاورد. پس از آن همه روابطش به ناکامی کشیده بود. او ناامیدانه دنبال زنی می گشت که بتواند زندگی اش را با او سهیم شود. دوست داشت ازدواج کند، صاحب فرزند شود و خانواده ای تشکیل دهد، اما در سی وهفت سالگی خود را از همه این مواهب محروم می دید. جیم نیز مانند جوآن بود. همه اطرافیانش او را فردی موفق می دانستند و معتقد بودند از اعتمادبه نفس فراوان بهره مند است. اما او از آغاز جوانی اش به این نتیجه رسیده بود که نمی تواند به سادگی خواسته هایش را محقق کند.
لذا خودش را مجازات می کرد و هر دختری را که به او اهمیت می داد، از خود دور می کرد. تعهد برای جیم معنا و مفهومی نداشت. او چندین نفر را بسیار سخت آزرد، اما آنها نمی دانستند که جیم با این رفتارش دیگران را طرد نمی کند، بلکه او خودش را طرد می کند. او هیچ وقت نمی توانست انتظارات آنها را برآورده کند. جیم نیز این تصمیم را آگاهانه نگرفته بود. او همیشه دلیلی پیدا می کرد که به روابطش خاتمه دهد، هرچند اغلب دلایل و بهانه هایی ساده و کم اهمیت بودند. اما واقعیت این بود که جیم هیچ کاری را به سرانجام نمی رساند. او فقط اشکال و نقصی می یافت و بعد آن قدر غرولند و شکایت می کرد تا اینکه طرف مقابل از خیر ارتباط با او می گذشت.
در این شیوه، او فقط شروع کننده جدایی بود، نه آن که تصمیم به جدایی می گرفت. مشکل جیم فقط در این نبود که نمی تواند از عهده کاری برآید، بلکه او در کودکی به این نتیجه رسیده بود که چاره ای ندارد جز اینکه وانمود کند دست رد به سینه اش خورده است و دیگران به او بی اعتنا هستند. او به راحتی نمی توانست خودش را انسانی ارزشمند بداند. جوآن و جیم، به دلایل گوناگون رفتاری مشابه داشتند و من بعداً درباره این دلایل بیشتر سخن می گویم. اما آنها در ذهن من دو نمونه ویژه از افرادی هستند که در اکثر زمینه های زندگی شکست خورده اند، نه به این دلیل که افرادی کم برخوردار یا ضعیف در روابط بودند، بلکه علتش این بود که هر دو باور داشتند کاری نمی کنند، نمی توانند و نمی خواهند از آن شرایط بیرون آیند.
نقد کتاب وقتی بهترین تو کافی نیست
کتاب وقتی بهترین تو کافی نیست، درباره بسیاری از افراد است که هر اندازه که تلاش می کنند، واقعا به تصویر ذهنی خوبی از خودشان نمی رسند. احساس می کنند بی کفایت هستند و عیب و ایراد فراوان دارند. در حالی که این طور نیست. آنان شهروندانی عادی و مولد هستند که فقط گمان می کنند هیچ وقت به جایی نمی رسند.
حتی وقتی موفق می شوند، احساس می کنند بخت یاریشان کرده است، وگرنه شکست می خوردند. این کتاب برای همه کسانی نوشته شده است که به خود تردید دارند و احساس بی کفایتی می کنند. مهم نیست این احساس در آنان چقدر قوی و ثابت یا ضعیف و پراکنده است. نویسنده می خواهد کمکتان کند تا چرخه شکست و ناکامی را بشکنید. می خواهد به پدران و مادران بیاموزد چگونه خودتحسینی و داشتن نگاه مثبت به خود را در ذهن فرزندانشان القا کنند.
مولف در کتاب وقتی بهترین تو کافی نیست می خواهد بدانید چگونه اسیر این چرخه معیوب و دور باطل شدهاید و چگونه می توانید از آن خارج شوید.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 320 بار
عنوان کتاب: وقتی بهترین تو کافی نیست
رمز و راز کامیابی
نویسنده: کوین لمن (کوین لمان)
مترجم: مهدی قراچه داغی
تعداد صفحات کتاب: 148 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 12.3 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب