دانلود کتاب کاش شوهرم می دانست
کتاب کاش شوهرم می دانست کتابی روانشناسی است که در جهت کمک به مردان نوشته شده است.
یکی از علل اصلی متزلزل شدن روابط زناشویی عدم شناخت تفاوت های ساختاری و جنسیتی طرفین است. زوجین از نظر فیزیکی، روانی، جنسی و جنسیتی دارای تفاوت های چشمگیری هستند و بی توجهی به این امر می تواند سبب دوری و سردی آن دو از یکدیگر شود. کتاب پیش رو اثر گری اسمالی در یازده فصل نگاشته شده است و به مردان کمک می کند که با افزایش درک و شناخت خود نسبت به نیازهای عاطفی و ارتباطی زنان، تعاملی سازنده با همسران خود ایجاد کرده و از مزایای یک ازدواج رضایتمندانه و پویا بهره مند شوند.
خلاصه کتاب
کتاب کاش شوهرم می دانست، به مردان در شناخت و درک بهتری از نیازهای عاطفی و ارتباطی زنان کمک می کند تا بتوانند از مزایا و موهبتهای یک ازدواج پویا برخوردار شوند و به رسالت انسانی و اخلاقی خود عمل نمایند. خوب می دانید که امروزه در آمریکا و کشورهای پیشرفته غربی از هر دو ازدواج یک مورد با شکست و ناکامی مواجه شده و از آنجا که امروزه به یمن گسترش سرسامآور وسایل ارتباطی، فرهنگ حاکم بر کشورهای غربی، به کشورهای در حال توسعه و عقب مانده نیز نفوذ و رسوخ می کند، این مسئله سبب شده است که میزان متارکه و جدایی زوجها در کشورهای جهان سوم نیز سیر صعودی داشته باشد.
علت اصلی تعارض، تقابل، کجفهمی و کشمکش پایانناپذیر زن و شوهر این است که طرفین رابطه به علت عدم شناخت از تفاوتهای ساختاری جنسیتی یکدیگر، ونوسی و مریخی بودن طرف مقابل خود را به رسمیت نمیشناسند، زیرا اگر شناخت کافی از یکدیگر داشته باشند، شراکت مهمی چون زناشویی به سادگی فرو نمی پاشد. طبق شواهد و مستندات موجود، یکی از مشکلات زناشویی «ناسازگاری و عدم رضایت جنسی» است. نارضایتی جنسی زن و شوهر عاملی بسیار مهم و تعیین کننده در فروپاشی ازدواج است. اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا زن و شوهر نمیتوانند سادگی رضایت و لذت جنسی را تجربه کنند؟ پاسخ ساده این پرسش این است که کارکرد و فرآیند رفتارهای جنسی زن و مرد از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت داشته و زن و شوهر به علت این عدم آگاهی، درگیر ناسازگاری جنسی میشوند.
تفاوت ساختاری دیگر زن و مرد مربوط به کیفیات احساسی و ارتباطی این دو جنس میشود. شواهد موجود حاکی از این است که زن در قیاس با مرد، موجودی احساساتنما و رابطهگرا بوده و بخش اعظم آرامش روانی خود را از طریق این ویژگی جنسیتی کسب میکند این در حالی است که مردان به طور غیرطبیعی موجوداتی احساسگریز و گوشهگیر هستند. این تفاوت روانشناختی سبب میشود که زناشویی از مهمترین لازمه پویایی و ماندگاری یعنی «نزدیکی و صمیمیت عاطفی» محروم شود و این در حالی است که همدلی، درک و اعتماد متقابل ارکان اصلی یک ازدواج رضایتبخش را تشکیل میدهند.
گری اسمالی در کتاب کاش شوهرم می دانست نشان میدهد که این نارسایی ارتباطی مردان یعنی احساسگریزی و گوشهگیر بودن آنها، به سرشت آنها مرتبط نیست و هنگامی که بخواهند، قادر هستند طی دو ماه عادتهای خود را تغییر دهند. پس اگر میخواهید با همسرتان همکاری کنید، دست از بهانهجویی و توجیه بردارید و با کمی اراده از خود شرطیزدایی نمایید. مطمئن باشید نتیجه این رفتار خود را میگیرید؛ زیرا هر چه عشق و محبت شما به همسرتان بیشتر باشد، به همان نسبت بهرههای ارتباطی شما بیشتر میشود و به آرامش میرسید.
بخشی از متن کتاب
زنان بخش قابل توجهی از هویت و حس ارزشمند انگاشته خود را از طریق تعامل با شوهران خود کسب می کنند و هرگونه تزلزل و نارسایی در این حس عوارض جسمی و روحی زیادی را به زن تحمیل می کند. سلامت این حس در زناشویی در گروی ارتباط و تعامل پویا با مردان است. در یک کلام، زن موجودی ارتباط گراست و نمود عینی این ویژگی در رابطه سبب می شود که زن احساس رضایت و سرزندگی و پذیرش خود کند و عدم تحقق این گرایش و خواسته نیز سرخوردگی و دلزدگی زن را در پی خواهد داشت، اما این خواسته ی زنان در بسیاری از ارتباط ها محقق نمی شود.
علت این است که مرد به دلیل عدم آگاهی از این نیاز زنان و از سر ناتوانی و نارسایی تا آن جا که ممکن است تلاش می کند که از برقرار کردن ارتباط کلامی با زن خودداری کند؛ زیرا مرد به نحوی بیمارگونه تودار و گوشه گیر بار آمده است و همچنین چون خود را جنس برتر می پندارد، به سادگی حاضر نمی شود که برتری و تسلط زبانی زنان را بپذیرد. بنابراین، برای فرار از این ناتوانی تا حد امکان تلاش می کند که در مسابقه ی زبانی و کلامی با زنش شرکت نکند، در حالی که زن از این طریق نه تنها آرامش روانی کسب می کند، بلکه با شوهرش احساس همدلی و همزبانی می کند و همین نزدیکی عاطفی رکن اصلی ازدواج است.
زیرا بدون نمود نزدیکی احساسی در زناشویی اساساً حرف زدن از رضایت و سازگاری جنسی سخنی گزاف و بی مورد است و فقدان این ویژگی نه تنها تنش های جسمی زن را برطرف نمی سازد، بلکه رضایت جنسی مرد را نیز فراهم نمی آورد؛ زیرا زن سرخورده به سادگی به این نیاز مرد پاسخ نمی دهد. از سوی دیگر، نارسایی در ایجاد نزدیکی و صمیمیت عاطفی سبب می شود که اختلافات و تعارض های زن و شوهر هرچه بیشتر تشدید شود و حاصل آن شکست رابطه خواهد بود و فروپاشی ازدواج نیز عوارض بسیار گسترده ای را به زن و مرد متارکه کرده و فرزندان آن ها وارد خواهد کرد که پرداختن به این واقعیت چیزی جز درازگویی نخواهد بود.
جان کلام این که عدم شناخت و به رسمیت نشناختن تفاوت های جنسیتی در زناشویی موجب می شود که رابطه به عوارض و مشکلات گوناگون دچار شود. راه اصلی دوری جستن از چنین عوارضی این است که مردان مانند زنان احساس خود را بروز دهند و عشق و علاقه ی خود را آشکارا ابراز کنند؛ زیرا ابراز عشق و محبت، عزت نفس زنان را تقویت می کند، حس و نیازی که همچون هوا، آب و غذا در زمره ی نیازهای زیستی انسان برای بقا قرار می گیرد.
نقد کتاب کاش شوهرم می دانست
پیش فرض کتاب کاش شوهرم می دانست این است که ویژگی های احساسی مردان به نوعی غیر طبیعی است. پس زن ها می توانند با مردها وارد تعامل بشوند و به تنها طی دو ماه عادات آن ها را عوض کنند. پس می شود دست از بهانه جویی و توجیه برداشت و خیلی از پیش فرض ها را در ذهن و عمل مردان عوض کرد.
اگرچه روی سخن این کتاب با مردان است تا بهتر به شناخت و درک بهتری از نیازهای عاطفی و ارتباطی زنان دست پیدا کنند اما زن ها نیز با خواندن این کتاب علاوه بر این که بهتر می توانند احساسات و نیازهای خود را بشناسند می توانند به مردان نیز بهتر در مورد نیازها و خواسته هایشان توضیح دهند.
خواندن کتاب کاش شوهرم می دانست به همه علاقه مندان توصیه می شود.
تعداد بازدید: 328 بار
عنوان کتاب: کاش شوهرم می دانست
نویسنده: گری اسمالی
مترجم: بهزاد رحمتی
تعداد صفحات کتاب: 178 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 17.4 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب