دل و دلبری

آخرین ویرایش: 3 هفته قبل
کتاب دل و دلبری

دانلود کتاب دل و دلبری

کتاب دل و دلبری داستانی آشنا برای هر ایرانی دارد که توسط ابراهیم دمشناس بازنویسی شده است.

ابراهیم دمشناس زاده ۱۳۵۱، یک رمان‌ نویس و نویسندهٔ معاصر ایرانی است. او در شهریور ۱۳۵۱ در بندر ماه‌شهر به دنیا آمد و تا سن ۳۳ سالگی در این شهر زندگی می‌کرد.

دمشناس دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد می‌باشد ایشان مدرس زبان و ادبیات فارسی در زادگاهش تا پیش از مهاجرت؛ و در سال‌های اخیر در شهرکرج تدریس و زندگی می‌کند.

خلاصه کتاب

کتاب دل و دلبری بازنويسی شده از خسرونامه عطار نيشابوری است. اين كتاب كه به شكل امروزی نوشته شده، يک داستان گسترده و طولانی است و طبق متون كلاسيک خوزستان گفته شده است.

کتاب دل و دلبری قصه يك شاهزاده رومی است كه دست تقدير و اتفاقات داستان او را پسر خوانده باغبان شاه خوزستان می‌كند. اتفاقات داستان و جنگی كه اتفاق می‌افتد و خوزستان را ويران می‌كند، پيوندي هم با موضوع معاصر پيدا می‌كند. بين راوی داستان و كسی كه شنونده روايت است فصلی تشكيل می‌شود كه با وضعيت خوزستان مناسبت دارد.

بخشی از متن کتاب

به خانه رسیدند. از کنار در گذشتند. آنجا را دور زدند. توی خانه ای خالی رفتند. از پله های سرداب پایین رفتند و از پلکانی دیگر بالا آمدند. سر از خانه گلرخ درآوردند. ندیمۀ کوچک، آن دو را وقتی از در مخفی بیرون آمدند، دید. دایه شمع را خاموش کرد. ندیمه به آنها سلام کرد. دایه او را بازخواست کرد. چرا تا حالا بیدار مانده؟

خواب و بیداری‌شان که به حال بانو توفیری ندارد؛ برای همین امشب مزاحم زن طبيب شده اند بلکه بانو خواب راحتی داشته باشد. «شب بخیر.» پله ها را یکی یکی بالا رفتند تا اشکوب دوم. لباس‌های زنانه را چنان تند و شتاب‌زده از تن می‌کَند که یکی دو جای آن جر خورد. دایه روی شانه اش زد. یادآوری کرد با همین لباسها باید برگردد. بهتر است مواظب باشد.

اتاق را به او نشان داد. همین که دست برد پرده را کنار بزند پرده جمع شد و چهره او را دید. نه سلامی، نه علیکی، نه کلامی. خسرو تو رفت. مثل دو مار به همدیگر پیچیدند.  کلمات کاری نمی‌کردند؛ لال شده بودند؛ آتشی که به جان آن دو بود، کلمات را میسوزاند، زغال میکرد؛ حرفی که سرانگشتان به پوست میزد یا آتشی که پوست توی سرانگشتان می‌ریخت، توی کلمات پیدا نمیشد.

لب و دهان هم انگار چنین عادتی نداشتند؛ فقط می‌مزیدند و می‌مکیدند و می‌بوسیدند و آتش دل به در خاموش نمی‌شد و آن دو را مثل دو ماهی بر خود کباب می‌کرد. ندانستند از چه اما از آن سرمستی به هوش آمدند؛ صدای دایه که سوزن توی دستش فرو رفته بود داشت لباس چرخورده خسرو را کوک میزد یا غوغای گربههای پشت بام تازه فهمیدند این مدت چه داغی بر دل داشته اند. گل گفت: «سپاهانیها میگویند سرکهٔ نقد به از حلوای نسیه.»

نقد کتاب دل و دلبری

کتاب دل و دلبری اثری ست بسیار روان و دلنشین که همه علاقه‌مندان به داستان های ایرانی را مجذوب خود خواهد کرد. اگر می خواهید اوقات خود را با داستان های جذاب و معاصر سپری کنید، این کتاب انتخاب خوبی برای شماست.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 88 بار

Ebrahim%20Damshenas%20(%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%20%D8%AF%D9%85%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3)

عنوان: کتاب دل و دلبری

قصه شب یلدا برگرفته از منابع پیشین

نویسنده: ابراهیم دمشناس

تعداد صفحات کتاب: 271 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 24.99 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

در این رمان، با داستان‌ هایی که فرانکی از جنگ در رادیو روایت می‌کند و با آوارگان و پناهنده‌های جنگی در سرتاسر اروپا همراه می‌شویم، با آیریس همراه می‌شویم و می‌بینیم در آن سال‌ها چقدر نامه‌ها می‌توانستند زندگی‌...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 214
یالوم در این کتاب به شکلی داستان گونه به اسرار، مشکلات، تلخی ها و شیرینی های جلسات درمانی خود می پردازد. او با روایت هنرمندانه ی مشکلات مراجعانش، نه تنها فرصتی منحصر به فرد و ارزشمند برای آشنایی با خواسته ها و انگیزه های...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 1937

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *