دانلود کتاب سیمرغ پدربزرگ من بود
کتاب سیمرغ پدربزرگ من بود اثری ست از فاطمه سرمشقی که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است.
شخصیتهای نوجوان داستان که از دوری پدربزرگ غمگیناند و احساس میکنند پرندهی بزرگی که میبینند شبیه پدربزرگشان است، مدام جملات و عبارتهایی از پدربزرگ را به یاد میآورند که مانند راهنما در طول مسیر همراهیشان میکند و اطلاعات لازم را به آنها میدهد.
دو معضل مهم محیط زیستی در این کتاب مطرح میشود؛ اول اتفاقهایی که باعث کوچ یا از بین رفتن پرندگان میشود و دوم پیامدهایی که نبودن پرندگان به دنبال دارد، مثل زیاد شدن حشرات و جانوران موذی.
خلاصه کتاب
۳۰ کودک به دنبال مشاهده شرایط نامساعد محیط زیست به دنبال پرندهای می گردند. آنها در این راه با مشکلات پرندگان رو به رو می شود و چالش ها را از دو بعد بررسی می کنند؛ این که چه اتفاقی باعث فرار پرندگان شده است، دیگر آن که نبود پرندگان چه صدماتی در پی دارد. قهرمان اصلی داستان سیمرغ پدربزرگ من بود در طول این روایت با ناامیدی دوستانش رو به رو میشود اما در نهایت با یاری دوستان دیگری که آماده این کشف و مبارزه بودهاند به گام های نهایی نزدیک می شود. این کتاب چند ویژگی قابل توجه دارد. نخست اینکه بازآفرینی خلاقانهای از منطقالطیر عطار برای گروه سنی نوجوان است.
در این کتاب کودکان حکم سیمرغی را دارند که در جستوجوی سیمرغ هستند. سرمشقی با نامگذاری شخصیتها خواسته تقلبی کوچک به مخاطب نوجوان برساند. اسامی تمامی دختران این کلاس نام پرندگان است، طاووس، کبوتر، درنا، سارک و… آنها در طول داستان راهی کوهی میشوند که شباهت به کوه قاف داستان عطار دارد و تنها کسانی موفق میشوند سیمرغ را ببینند که رنج راه را به جان خریده باشند و تا انتهای مسیر خودشان را رسانده باشند و به معنای بهتر، در جستوجوی آگاهی باشند.
اگرچه از منطقالطیر و سایر آثار کهن تاکنون بازنویسیهای زیادی برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است، فاطمه سرمشقی در این کتاب به بازنویسی این داستان نپرداخته بلکه آن را برای پیشبرد داستان خود استفاده کرده و رنگ و بویی نو و فانتزی به این ماجرا داده است. دومین نکتهی مثبت کتاب سیمرغ پدربزرگ من بود اطلاعات علمی موجود در کتاب است. طبیعتاً اگر کتابی را به نوجوانی که علاقهای به موضوعات علمی و محیط زیستی ندارد بدهید و بگویید «این کتاب را بخوان تا با آلودگیهای محیط زیستی آشنا شوی» دست رد به سینهتان میزند؛ اما سرمشقی به خوبی توانسته در کنار روایت یک داستان پرکشش، موضوعات محیط زیستی را هم مطرح کند.
بخشی از متن کتاب
هنوز گوشی را زمین نگذاشته ام که همه چیز شروع می کند به چرخیدن. خانه می چرخد. اتاق می چرخد. میز کامپیوتر می چرخد. چوب لباسی گوشه اتاق می چرخد. اصلا تمام دنیا دور سرم می چرخد. خودم هم انگار دارم می چرخم. تلوتلو می خورم و…
نقد کتاب سیمرغ پدربزرگ من بود
پدربزرگ غیبش زده اما این همهی ماجرا نیست. تمامی پرندههای شهر هم غیبشان زده است و داستان از همینجا شروع میشود. شخصیتهای اصلی سیمرغ پدربزرگ من بود دو دختر نوجوان هستند که باهم دخترخالهاند. آنها بعد از ماجرای فرار مرغعشقهایشان که شبیه به ماجرای طوطی و بازرگان مثنوی است متوجه نبودن پرندههای شهر میشوند. پدربزرگشان هم چند روزی است که کفترهایش را آزاد کرده و خودش هم غیب شده است. از این به بعد اتفاقهای عجیب و غریبی برای دو دخترخاله میافتد. آنها گاهی در مدرسه، در خیابان و در هر جای دیگری پرندهی بزرگی را میبینند که چشمهایش شبیه به پدربزرگ است و انگشتری مانند انگشتر پدربزرگ به دست دارد.
این پرنده که آنها اسمش را سیمرغ گذاشتهاند حقایقی از شهر را نشانشان میدهد که پیش از این هیچ اطلاعی دربارهاش نداشتند؛ آلودگی آبها و مرگ و میر حیوانات، آلودگی جنگل و سایر مکانهایی که همگی توسط آدمها تخریب شده یا برای موجودات زنده غیر قابل سکونت شدهاند. آنها موضوع را با همکلاسیهایشان درمیان میگذارند. اول کسی حرفشان را باور نمیکند اما کمکم ماجرای غیب شدن پرندهها جدی میشود و در نهایت سیمرغ به شکل دیگری خودش را به آنها هم نشان میدهد و به طور غیر مستقیم نسبت به این آلودگیها آگاهشان می کند.
مهمترین ویژگی کتاب سیمرغ پدربزرگ من بود اشاره به داستان منطقالطیر عطار است؛ این بار نگاهی فانتزیتری به این داستان شده است و کودکان جای سیمرغ را گرفتهاند.
تعداد بازدید: 3,118 بار
عنوان کتاب: سیمرغ پدربزرگ من بود
نویسنده: فاطمه سرمشقی
تعداد صفحات کتاب: 114 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 9.5 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
2 پاسخ
داستان در شهر سمنان اتفاق میافتد و خواننده به طور غیر مستقیم با سمنان، اماکن طبیعی مثل جنگلها و کوهها و اماکن شهری مثل امامزادهها و میدانهایش آشنا میشود. اتفاقی که حداقل در کتابهای کودک و نوجوان کم سابقه است و در این کتاب به درستی استفاده شده و به زیبایی کار افزوده.
به نظرم کتابش دخترونس… زبان توصیفمدار و احساسی نویسنده هم میتواند مزید بر علت شود و به عنوان یک عامل دفع کننده برای مخاطب پسر و برعکس، یک عامل جذبکننده برای دختران به حساب بیاید.