تا سیاهی در دام شاه

آخرین ویرایش: 1 سال قبل
تا سیاهی در دام شاه (nbookcity.com)

دانلود کتاب تا سیاهی در دام شاه

پری غفاری خاطرات خود که درمورد روابط عاشقانه وی با محمدرضا پهلوی است را در کتاب تا سیاهی در دام شاه منتشر کرد که فقط یکبار در سال ۱۳۷۶ منتشر شد.

داستان زندگی پروین غفاری بی شک یکی از عبرت انگیزترین داستانهای واقعی است. داستان دختری که به گفته خودش  هفته ای سه بار فریب شاه را می خورد. پروین غفاری در نخستین شب حضورش در کاخ با سالنی خالی روبه‌رو شد که هیچ کس به استقبالش نیامده است.

او از این اتفاق جا خورد اما به روی خود نیاورد. همان‌ طور که در ابهت کاخ غرق شده بود شاه که مست بود او را به اتاق پذیرایی برد. پروین دختری از طبقه متوسط بود، دختری که در رویای پیدا شدن شاهزاده شب‌ها می‌خوابید، آن شب به جای شاهزاده، شاه را یافته بود.

خلاصه کتاب

میرزا حسن، پدر پروین غفاری، که اصلیتی تفرشی داشته کارمند بایگانی و رئیس بازرسی مجلس بود که نامه‌های تاییده‌ای از مدرس و نمایندگانی چون او را دریافت کرده بود. غفاری پدرش را مخالف رابطه او با شاه دانسته: «او مردی دقیق و آزادی خواهی خوشنام بود و همیشه به مبارزاتش بر علیه استبداد فخر می‌کرد و به همین دلیل پس از آشنایی من با شاه و رفت‌ و آمدم به دربار، همواره مرا از خطری که در کمینم نشسته بود بر حذر می‌داشت.

با نگاه افسرده‌اش به من می‌نگریست و می‌گفت: دخترم پری، من عمری را در مبارزه علیه استبداد گذرانده‌ام. آیا پاداش من بایستی این باشد که دخترم طعمه سگ مستبد دیگری باشد؟ او غمگینانه می‌گریست و اندوهش را به جانم شرر می‌ریخت. من بسیار حقارت‌هایی را که در دربار می‌کشیدم برای او نقل نمی‌کردم تا مبادا زخم روحش عمیق‌تر گردد.

اما او می‌دانست که در محافل شبانه درباری فاسد، خیری برای دختر جوان و زیبای او متصور نیست.» اما پروین غفاری به هشدار پدرش اعتنایی نداشت و برای رسیدن به مقام ملکه ایران از هیچ تحقیری ناراحت نشد:  «من در رویای ملکه شدن و راهیابی به دربار و شرکت جستن در شب نشینی های باشکوه، به همه چیز حتی پدرم که آن همه دوستش می‌داشتم پشت پا زدم.

فکر باطل من این بود که تصور می‌کردم خواهم توانست محمدرضا را مفتون خود کنم و او سرانجام با من ازدواج رسمی خواهد کرد.» به اعتقاد برخی منتقدان همچون محمد قائد، کتاب تا سیاهی در دام شاه در صورت تجدید چاپ می‌توانست پرفروش‌ ترین کتاب تاریخ ایران باشد اما این مجال را نیافت که تجدید شود.

بخشی از متن کتاب

سؤالات علوی مقدم نیز در طول بازجویی حاکی از این بود که قصد دارد به نوعی مرا در این قبیل مسایل وارد کند. خنده دار تر اینکه پای مرا به مسایل سیاسی نیز کشیده و گفتند که تو مصدقی هستی. من که در تمام عمرم از سیاست چیزی نفهمیده بودم حیران بودم که منشأ این اتهامات از کجاست. بعدها فهمیدم که حضور مرا در یکی از جلسات محاکمه دکتر مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دلیل مصدقی بودنم میدانند.

آن روز از سر کنجکاوی من و مادرم به جلسه دادگاه رفتیم تا پیرمردی را از نزدیک ببینیم که ستون های کاخ شاه را به لرزه در آورده بود. تنها چیزی که از مصدق در آن دادگاه به خاطر دارم اینکه ملکه اعتضادی با دختر خاله اش که او نیز پری غفاری نام داشت به قصد خودشیرینی به مصدق گفتند: پیرمرد چرا می لرزی؟ و مصدق نیز در پاسخ گفت: خانم منارجنبان اصفهان هم میلرزد من که پیرمردی بیش نیستم… شبهای تهران از آن من بود. در هر محفلی مردان گرد وجود من میگشتند.

نه تنها مردان که زنان نیز برای دیدن زیبایی من حتی کنار در خانه ام به کمین می نشستند. ایادی به دوستی اش با من ادامه می داد و گهگاهی از اخبار دربار و وضع شاه برای من حکایت ساز میکرد. گاهی از دهانش میپرید و میگفت که شاه هنوز به فکر من است و گزارش های رفت و آمد من به محافل مختلف به او می رسد. رضا خلیقی، برادر سرهنگ ناصر خلیقی که شوهر خاله ام بود از کارمندان ساواک بوده و مادرم را به عنوان خبرچین ساواک به خدمت گرفته بود…

نقد کتاب تا سیاهی در دام شاه

پروین غفاری، نویسنده کتاب تا سیاهی در دام شاه، حسین فردوست و مادرش را عاملان آشنایی او با شاه می‌داند. شاه به او قول می‌دهد که موجبات طلاقش را از علی آشوری فراهم کند. او می‌گوید تا زمانی که طلاقش را توسط ارسلان خلعتبری بگیرد با شاه تلفنی صحبت می‌کرد. با فسخ طلاق از آشوری او آزاد شده بود تا به رویای ملکه شدن بیاندیشد.

در نهایت نیز روزی شاه راننده مخصوص خود را به خانه آن‌ها فرستاد و خبر داد که ساعت هفت و نیم شب قرار است او را به کاخ سعدآباد ببرد. او با اشاره به گیسوان بلند و طلایی خود به خیال اینکه با این گیسو دست و پای شاه را خواهد بست برای رسیدن به آن شب آماده شد. البته برای رفتن به این قرار یک مخالف جدی وجود داشت و آن هم پدر پروین بود که معتقد بود با این کار دخترش را به گورستان خواهد فرستاد.

شاه به شرط آنکه او مواظب چاق شدن باشد و حامله نشود به او وعده ادامه رابطه‌اش با پروین را می‌دهد. این همان زمانی بود که پروین حامله است و این راز را با شاه در میان می‌گذارد و از او می‌خواهد تا عقدش کند. پروین غفاری، شاه را چنان که در کتاب تا سیاهی در دام شاه نوشته تهدید می‌کند که اگر عقدش نکند آبرویش را خواهد بود.

این تهدید باعث درگیری میان پروین غفاری و شاه شد و شاه بعد از تهدیدش با ته تپانچه به سر او می‌زند. این دعوا که چندین روز طول کشید در نهایت با اهدای خانه کاخ و قول برای عقد کردن پروین و تضمین دادن برای سقط جنین به پایان می‌رسد. شهرت پروین آنقدر زیاد می‌شود که زنانی نیز تصمیم می‌گیرند با نام او به اخاذی از مردان دست بزنند. اما او نیز در این مدت با افراد صاحب نفوذ و نزدیکان شاه رابطه برقرار می‌کند.

اگر به خواندن کتاب های تاریخی و سرگذشت شخصیت های مهم علاقه دارید، کتاب تا سیاهی در دام شاه برای شماست.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 4,252 بار

Parvin%20Ghaffari%20(%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86%20%D8%BA%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C)

عنوان کتاب: تا سیاهی در دام شاه

نویسنده: پروین غفاری

تعداد صفحات کتاب: 194 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 4.33 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

کتاب جرئت بسیار شما را از استانداردها و الگوهایی که توسط خانواده، مدرسه و حتی مدیران‌ برای‌تان طراحی شده رها می‌کند. این کتاب از شما می‌خواهد که به‌جای ترس از طرد شدن توسط دیگران، خود را همانگونه که هستید دوست داشته باشید. برنه براون در این کتاب از معنای جرئت و با جرئت بودن...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 5741
ماجراهای سگ کوچکی است به نام راور که توسط یک جادوگر بدخلق به اسباب‌بازی تبدیل می‌شود. راور به همه جا از ماه تا زیر اقیانوس می‌رود تا جادوگر را پیدا کند و از او بخواهد که دوباره او را به یک سگ معمولی تبدیل کند. تالکین نویسنده...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 384

2 پاسخ

  1. خداروشکرشاه گورش وگم کردرف گرنه به جای محصل زن دکتر زن مهندس زن هرزه زن داشتیم هرکیم فک کرده باکشف حجاب به حکومت ضربه زده کورخونده اول فاتحه خودش وخونده اگردین نداری لااقل آزاده باش قدرخودت وبدون خودت وبازیچه یه مشت خودفروخته بدبخت نکن بشین فک کن به زنای غرب ببین چه بلایی سرشون اومده بچه شون زنازاده ن شوهره طلاق گرفته میخوادبایه هم حنس خودش ازدواج کنه کاش نزاریدکلاهی که سرغربیارف سرزنای ایرانیم بزارن

  2. به خدا قسم امثال شما از افرادی مثل شاه حریصتر وطماعتر هستین حتی از یک کتاب ساده که سالها پیش نوشته شده هم مثل افراد زبونیکه قصد دارند از آب کره بگیرند!شباهت دیگری به ذهنم متبادر نشد!!!این کتاب هم به احتمال زیاد توسط یک فاحشه عقده ای بدبخت وخودفروش که نتوانسته شاه یا هر کس دیگری را تسلیم روئیاهای خود بکنه نوشته شده است!!!اگر از اول قصد ازدواج داشتی چرا هر روز پول میگرفتی لعنتی هرزه!!!!واما الان هم هستند افرادیکه بدتر از شاه ملعون هوسباز عمل میکنند!!ویک نفرشون خودش بصورت ضمنی اعلام کرد که اینکاره بوده البته بعد از پخش عکسهایش توسط ساواک لعین!!!!!!!!؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *