دشمن مردم

کتاب دشمن مردم (nbookcity.com)

دانلود کتاب دشمن مردم

کتاب دشمن مردم نمایشنامه‌ای بسیار خواندنی است که با وضعیت امروز جامعه ما به طرز عجیبی مطابقت دارد!

هنریک ایبسن شمشیر را علیه «اکثریتِ بی‌سواد» و «لیبرال های دروغگو» از رو می‌بندد. همان هایی که امروزه مملکت ما را هم به این حال و روز انداخته‌اند! این کتاب حرف برای گفتن و درس زیاد دارد…

ملت و مملکتی که در دروغ و فساد غوطه ور شده باشد همان بهتر که نابود شود و از میان برود! این نمایشنامه از آن کتاب‌ هایی است که انسان را به انسانیت بدهکار می‌کند…

خلاصه کتاب

در کتاب دشمن مردم مردی جرأت می‌کند حقیقتی ناخوشایند را علنا افشا کند و به خاطر آن مجازات می‌شود. با این حال، ایبسن تا حدودی، دیدگاهی مشکوک به قهرمان داستان خود داشت و نشان داد که او ممکن است در غیرت خود برای گفتن حقیقت بیش از حد پیش رفته باشد. ایبسن به ناشر خود نوشت:

«هنوز مطمئن نیستم که این نمایشنامه را کمدی بنامم یا درام مستقیم. ممکن است ویژگی‌های کمدی زیادی داشته باشد، اما همچنین بر اساس یک ایده جدی است.» دکتر توماس استوکمان، افسر پزشکی یک آبگرم که به تازگی در یک شهر کوچک افتتاح شده است می‌باشد. نمایش با مهمانی شامی که توسط دکتر استوکمان و همسرش کاترین برگزار می شود آغاز می شود.

میهمانان شام عبارتند از برادر دکتر استاکمن پیتر (شهردار) و هاوستاد (سردبیر روزنامه). پیتر از استوکمن در مورد شایعه‌ای می‌پرسد که شهردار در حال چاپ مقاله‌ای است که دکتر در مورد حمام های آبگرم نوشته است. دکتر استوکمان از ماهیت این مقاله طفره می رود اما…

کتاب دشمن مردم داستانِ آبِ آلوده یک شهر است، آبی که هر چند هم نوشیدنش بیماری‌زاست و هم شست‌و‌شو با آن، به بهای گران به خودی و بیگانه، به بیمار و نابیمار، فروخته می‌شود. آبِ آلوده سرچشمه نان چرب‌و‌ نرمی برای شهر می‌شود و از این دید، این کتاب داستانِ نه‌تنها آب، که داستانِ نان‌وآبِ شهر و شهروندان و آینده آن‌ها است.

آلودگی آب، دو بردار را روی‌ در‌ روی هم می‌نهد، یکی پزشک آسایشگاه ساحلی و دیگری همه‌کاره شهر. در کتاب دشمن مردم، پزشک بر آن است که همه‌ چیز را رو کند و سروسامان دهد، برادرش می‌خواهد همه‌ چیز آرام و پوشیده در اتاق‌های دربسته شهرداری رسیدگی و در گذر زمان و نرم‌نرم راست‌و ریست شود.

پزشک می‌گوید با لاپوشانی آلودگی آب، شهر نابود می‌شود. شهردار می‌گوید با خواباندن آسایشگاه ساحلی برای لوله‌ کشی دوباره شهر نان‌دانی خود را و در پسِ آن آینده خود را از دست می‌دهد. پزشک از حق شهروندی و حقیقت می‌گوید، دیگری از قانون و مصلحت. کار بالا می‌گیرد…

بخشی از متن کتاب

در کتاب دشمن مردم می‌خوانیم: … دکتر استوکمان: راه دیگه‌ای وجود نداره. گزارش من کاملاً دقیقه، این رو مطمئنم. تو هم این رو خیلی خوب می‌دونی پیتر ولی نمی‌خوای قبولش کنی. تو بودی که اصرار داشتی تأسیسات چشمه های معدنی و سیستم آبرسانی جای الانشون باشن و مشکل هم همینه… همین. فضاحته که نمی‌خوای قبولش کنی. پوه!… فکر می‌کنی از باطنت خبر ندارم من؟

شهردار: حالا گیرم این طور باشه، که چی؟ اگر کمی با نگرانی به فکر اعتبارم هستم، برای خیر شهر این کاررو می‌کنم. بدون صلاحیت اخلاقی، مشکل می‌تونستم اموررو طوری جهت بدم و مدیریت کنم که به نظر من در خدمت منافع عامه مردمه. به این دلیل… و خیلی دلایل دیگه… برای من حیاتیه که گزارشت رو به هیئت مدیره ندی. به خاطر منافع جامعه، باید از این کار صرف نظر کنی…

بعدش من موضوع رو برای بحث مطرح می‌کنم و هر کاری از دستمون بر بیاد می‌کنیم، بی‌سر و صدا؛ ولی هیچ چیز… حتی یک کلمه از این مصیبت نباید به بیرون درز کنه. دکتر استوکمان: پیتر، عزیز جان، دیگه نمیشه جلوش رو گرفت. شهردار: باید بشه و میشه. دکتر استوکمان: باور کن فایده‌ای نداره. همین الانشم خیلی‌ها از قضیه خبر دارن.

شهردار: خبر دارن؟ کی؟ نکنه اون رفقای روزنامه «ندای مردم که…؟ دکتر استوکمان: خب البته که اون‌ها هم میدونن. مطبوعات مستقل و آزاد می‌خوان ببینن تو به وظیفه‌ت عمل می‌کنی یا نه. شهردار: (پس از مکثی کوتاه) تو آدم فوق العاده بی‌فکری هستی توماس. هیچ به عواقب این کار برای خودت فکر کردی؟ دکتر استوکمان: عواقب؟ برای من؟ شهردار: برای خودت و خانواده‌ت.  (ص62 کتاب دشمن مردم)

دکتر استوکمان: چه کوفتی می‌خوای بگی با این حرفت؟ شهردار: فکر کنم در کل زندگیم ثابت کرده‌م که برات برادری دلسوز بوده‌م و دستت رو گرفته‌م. دکتر استوکمان: آره گرفتی، برای این کارهات ممنونم ازت. شهردار: توقعی ندارم چون که تا اندازه‌‌ای مجبور بودم… برای خودم همیشه امیدوار بودم با کمکم بتونم کاری کنم که به وضع مالیت سر و سامونی بدی که شاید بشه تورو توی حد و مرز خاصی نگه دارم.

دکتر استوکمان: چی پس به خاطر خودت بود که… شهردار: تا اندازه‌ای میگم. برای آدمی با پست رسمی خیلی دردناکه ببینه کسی که از همه بهش نزدیکتره پشت سر هم بره به خودش لطمه بزنه. دکتر استوکمان: من این کارو می‌کنم یعنی؟ شهردار: آره بدبختانه، می‌کنی بی‌اون که بدونی. تو طبیعتِ بی‌قرار، سرکش و جنگجویی داری. (ص63 کتاب دشمن مردم)

تازه این مخمخه زشت هم در وجودت هست که در مورد هر موضوع محتمل و غیر محتملی بنویسی و چاپ کنی. تا یه چیزی به ذهنت می‌رسه فوراً باید درباره‌ش یه مقاله برای روزنامه‌ای بنویسی، یا شایدم یه رساله. دکتر استوکمان: خب ولی مگه این هم وظیفه یه شهروند نیست که اگه به فکر جدیدی برخورد، به مردم اطلاع رسانی کنه؟

شهردار: پوه! مردم افکار نو لازم ندارن. مردم بیش از هر چیزی از افکار خیر و مقبولی منتفع میشن که امتحان خودشون رو پس دادن و از قدیم باهاشون دمخور بودن. دکتر استوکمان: رک و پوست کنده گفتی حرفت رو! شهردار: آره، یک‌بار هم که شده باید رک باهات حرف بزنم. تا الآن سعی می‌کردم نکنم این کار رو، چون می‌دونم چقدر زودرنجی؛ ولی الآن دیگه ناچارم حقیقت رو بهت بگم توماس…

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

نمایشنامه  دشمن مردم از خیلی جهات خواندنی است. اول اینکه، سبک کار ایبسن در این اثر با کارهای دیگرش تفاوت دارد؛ این را باید دریابیم و اهداف احتمالی آن را بشناسیم. این نمایشنامه یک بحث جامعه شناختی مبتنی بر فلسفۀ سیاسی «اصحاب قرارداد اجتماعی» است که «شهروندی» را در چارچوب کلان روایت روشنگری مطرح میکردند.

ایبسن، اما، از یک‌سو، شرح وظایف متعارف برای مسؤلان «دولت/شهر» در این گفتمان را نمیپسندد و، از سوی دیگر، رفتار و تلقیات فرد روشنفکر را برای خروج از این کلان روایت و ورود به مدرنیتهای بر اساس «بازی متقابل»، کارآمد و به روز نمیداند. به همین دلیل، و عمداً، این اثر ظرافتهای دیگر آثار رئالیستی ایبسن را ندارد.

دوم اینکه، علیرغم عنوان فریبندۀ این نمایشنامه که ذهن را مهیای «آدم بده» و «آدم خوبه»های رایج میکند، ایبسن در دام شخصیت پردازیهای کلیشهای نمیافتد، زیرا اصولاً با سیاه و سفید میانۀ خوبی ندارد. سوم اینکه، کتاب دشمن مردم آمیزۀ تراژدی و کمدی غریبی است. برای درهم شکستن مرزهای «سیاه» و «سفید»، نویسنده خطر میکند و این دو گونه را از آغاز تا پایان اثر به موازات هم میآورد.

نقد کتاب دشمن مردم

کتاب دشمن مردم تجربۀ موفق و چشمگیری است. هنریک ایبسن در سال ۱۸۷۵ با نگاهی به بیست و پنج سال نگارش خود آشکارا گفت که بیشتر آن‌چه که می‌خواست بنویسد با «ناهمسازی میان آرزوها و امکان‌ها، میان خواستن و توانستن» سر و کار داشت.

او در این ناهمسازی «همزمان تراژدی و کمدی فرد و جامعه» را می‌دید. یک دهه دیرتر او آمیزه‌ی سوگناک ـ خنده‌آور کشیش روسمر و آموزگارش اولریک برندل را آفرید. این دو تن که بازتاب یکدیگرند سر از پرتگاهی درمی‌آوردند که از آنجا همه‌ی آن‌چه می‌بینند پوچی و ناچیزی دربست زندگی است.

نمایشنامه دشمن مردم با لحنی جذاب نگاشته شده است و از جمله مهم‌ترین آثار ادبیات نمایشی درقرن بیستم به شمار می‌آید. ایبسن در خلق این نمایشنامه سبک متفاوتی را نسبت به دیگر آثارش به کار گرفته است و به خاطر بیان جزییات و توصیفات دقیقی که دارد شما را مجذوب خود می‌کند و روایت‌ها و اتفاقات داستان بسیار قابل درک و ملموس است.

شخصیت پردازی‌های این نمایشنامه به صورتی است که هیچ کدام صد در صد مثبت یا منفی نیستند. می‌توان گفت برای نخستین بار در تاریخ ادبیات با «شخصیت‌های خاکستری» در این نمایشنامه مواجه می‌شویم.

در پایان، کتاب دشمن مردم را به دوست داران ادبیات نمایشی و علاقه‌مندان به آثاری با درونمایهٔ جامعه‌ شناختی و فلسفهٔ سیاسی توصیه می‌کنیم.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 88 بار

Henrik%20Ibsen%20 %D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C%DA%A9%20%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B3%D9%86

عنوان کتاب: دشمن مردم

(نمایشنامه در پنج پرده)

نویسنده: هنریک ایبسن

مترجم: بهزاد قادری

تعداد صفحات کتاب: 140 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 11.03 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه:

نوشته‌های مشابه

این نمایشنامه روایتگر داستان کودکی است که وارد روستایی جنگ‌ زده در منطقه صفر مرزی می‌شود. این منطقه صفر مرزی از حملات توپخانه ای کشورها در امان نیست و در آنجا بمباران های زیادی صورت می گیرد و همین امر باعث شده تا...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 275
اگر قسمت اولیه‌ی کتاب را به عنوان هبوط آدمی به مکانی نامشخص و بیگانه در نظر بگیریم، بخش انتهایی داستان، نوعی از معاد است و رستاخیز را پیش چشم ما می‌آورد. در این برداشت، هر کدام از شب‌های داستان...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 307

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *