رمان مقلدها

آخرین ویرایش: 2 سال قبل
کتاب مقلدها (nbookcity.com)

دانلود رمان مقلدها

رمان مقلدها خلقِ مضحکه‌ای‌ست شورانگیز و خونین که سه نقش‌ باز اصلی در آن هر کدام به نوعی گیر افتاده‌اند. «براون» انگلیسیِ کاتولیکی که صاحب هتلی‌ست در هائیتی که چون نمی‌ تواند در این وا نفسا هتلش را بفروشد دست ‌کم به خاطر معشوقه ‌اش و ناچاری شرایط را می‌پذیرد.

آقای «اسمیتِ» نیک ‌سیرتی که زمانی کاندیدای ریاست‌ جمهوری آمریکا بوده است و حالا با خانم «اسمیتِ» منزه برای تاسیس مرکز گیاه‌ خواری، جهت نجات بشریت از خشونت و تباهی، به هائیتی آمده‌ اند. غافل از آنکه مردم آنجا به ندرت گیاه نمی‌خورند! و سرگرد «جونز» بیچاره که او هم انگلیسی‌ست و منحصربه ‌فرد و منتظر فرصتی‌ست تا معنایی برای خودش و زیستش بیابد. این سه و دیگران، در گیرودار فضای خفقان ‌آور و تاریک هائیتی، شمایل ‌هایی هستند برای نقش‌بازیِ مفاهیمی مثل تعهد، ایمان، اخلاق، منفعت، نیکی، مسئولیت و لاقیدی و… انسان‌هایی که عمومن بی‌آنکه بخواهند در موقعیتی قرار می‌گیرند که مجبور به واکنش‌های انسانی یا غیرانسانی شوند.

این البته ایده‌ی تکرار شونده‌ی اکثر رمان‌های گرین است که شخصیت‌هایش را در دل موقعیت‌هایی ناخواسته قرار می ‌دهد تا دست به انتخابی بزنند که عمومن دشوار است. دکتر «ماژیو» که درگیر برداشت‌های خودش از کمونیسم است، «فیلیپو»ی جوان که به چریکی تبدیل می‌شود و در پی گلوله‌ی نقره‌ای‌ست تا پاپا دوکِ مرگ‌ناپذیر! را سربه‌ نیست کند. «ژوزف» کارمند هتل که لنگ ‌لنگ‌ زنان ــ به دلیل شکنجه‌ی تون ‌تون ماکوت‌ها ــ در تلاش است نقش مفیدی ایفا کند… همه‌ی نقش‌بازانِ «مقلدها» دغدغه‌شان چگونه و چطور بودن در سیطره‌ ی یک حکومت اقتدارگرا و شرایط استبدادی‌اش است. و عشق؛ عشقی که رنگ خیانت نیز دارد ــ حتی اگر نداشت ــ محکوم به نیستی است.

چکیده کتاب مقلدها

از اینکه مقلد هستیم نباید چندان گله مند باشیم.بازیگری حرفه ی شریفی است. اگر لااقل مقلدهای خوبی بودیم،دست کم دنیا شناختی از سبک پیدا میکرد.ما وا خورده ایم…فقط همین،مقلدهای بدی هستیم،انسان های بدی نیستیم. در رمان مقلدها،هائیتی در چنگال پاپادوک دیکتاتور،اسیر است و ماکوته،پلیس امنیتی او،یکه تازی میکند.گراهام،گرین با شگردهای سینمایی و شیوه های گزارش نویسی،نقش بازانش را در فضایی جدی و طنز-که ویژه ی اوست-به حرکت در می آورد. بروان،صاحب مهمانخانه؛اسمیت،آمرکایی ساده دل؛و جونز قابل اعتماد،پشت نقاب هنرمندانه شان یک وجه مشترک دارند:هرسه از عشق،رنج و تردید می ترسند. رمان مقلدها یکی دیگر از شاهکارهای گراهام گرین است که توسط محمدعلی سپانلو به فارسی ترجمه شده است.

بخشی از متن کتاب

کشتی ما خیلی کوچک بود، به گمانم رقم کل مسافرینش از چهارده نفر بالا نمی‌زد، گرچه مده‌آ هنوز خیلی جا داشت. فصل جهانگردی نبود و به هر حال جزیره‌ای که ما به طرفش می‌رفتیم دیگر جاذبه‌ی جهانگردی نداشت. در میان مسافرین یک سیاه‌پوست شق‌ورق بود که پیراهنی با یقه‌ی سفید خیلی بلند و سرآستین آهاری به تن و عینک دسته ‌طلایی به چشم داشت و به سن دومینیک می‌رفت. تقریبا همیشه تنها بود و از دیگران کناره می ‌گرفت.

مروری بر رمان

رمان مقلدها در سال ۱۳۶۴ به همین نام و با ترجمه‌ی محمدعلی سپانلو، توسط نشر نو و همچنان به نام «بازیگران» با ترجمه‌ی علیرضا طاهری، نشر شباویز و بعد از آن با نشرهای متفاوت در ایران به چاپ رسید. و البته که با حذف و سانسور هم روبه‌رو شد. در نهایت در سال ۱۳۹۵ با ترجمه‌ی محمدعلی سپانلو در نشر افق به چاپ مجدد رسید. در زمان انتشار رمان مقلدها چند تن از نویسندگان فرانسوی گفت‌وگویی با گراهام گرین داشته‌اند که شرحی از آن در مقدمه‌ی کتاب آمده است: «شاید مقلدها آخرین کتاب گرین باشد و به احتمال بهترین آنها و نیز وحشیانه ‌ترین و با شهامت ‌ترینشان. در این کتاب سلطانی به نام گراهام گرین برهنه دیده می‌شود.»
و  اما «مقلدها» آخرین کتاب گراهام گرین نبود. او بعدها بسیار بسیار نوشت.
تعداد بازدید: 1,027 بار
Graham%20Greene%20 %DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%85%20%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%86 11

عنوان کتاب: رمان مقلدها

نویسنده: گراهام گرین

مترجم: محمدعلی سپانلو

تعداد صفحات کتاب: 420 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 4.35 مگابایت

نوع فایل: PDF

منبع: شهر کتاب

نوشته‌های مشابه

رمان باخت پنهان ترجمه‌ ای است از رمان کاپیتان و دشمن اثر گراهام گرین . در رمان حاضر سرنوشت پسری به نام ویکتور در یک بازی نرد یا شطرنج رقم می‌خورد .این بازی نشانگر یک رمز است که در داستان به صورت استعاره شک جلوه می‌کند .
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 1117
قدرت و جلال یکی از پرحاشیه‌ ترین‌های گراهام گرین است. گرین در یکی از گفت‌ وگوهایش از «قدرت و جلال» در کنار «کنسول افتخاری» به‌ عنوان بهترین کتاب‌هایش یاد کرده بود. او قهرمان «قدرت و جلال» را شبیه خودش توصیف کرده و گفته حال و روز کشیش این رمان شبیه خود او است.
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 2010

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *