دانلود کتاب ما یک خانه ی آبی داریم
کتاب ما یک خانه ی آبی داریم داستانهای کوتاه برگزیده نیویورکر و پاریس ریویو است که از نویسندگان معروف گردآوری و ترجمه شده.
این داستانها، به ما اجازه میدهد تا در ذهنهای یکدیگر وارد شویم، نهتنها از طریق همذات پنداری با شخصیتها، بلکه با مشاهدهی دنیا از منظر بزرگترین نویسندگان جهان و این همان قدرت ادبیات است که بیشترین توان را برای همدلی دارا است؛ داستانهای خوب، از ما انسانهای بهتری میسازد.
داستانهای خوب کتاب ما یک خانه ی آبی داریم از نیروی فرهنگی شگرفی برخوردار است و به ما اجازه میدهد تا با کسانی همدلی کنیم که گوشهای از زندگی «همه ما» را در دنیای کلمات بازی میکنند: و اینگونه شما به کشف تاریکیها و ناشناختههای خود و دیگری، و تجربه مرگ و زندگی من دیگرتان میروید: یک سفر مکاشفه آمیز، برای لذت آگاهی.
خلاصه کتاب
ما یک خانه ی آبی داریم داستان دو خواهر است که در یک خانهٔ عجیب و دور افتاده در حومه شهر زندگی میکنند. آنها وارث یک خانوادهٔ ثروتمند هستند و سایر اعضای خانوادهشان به دلیل یک معمای ناپیدا سالها پیش کشته شدهاند. داستان تبدیلهای روانی و روانشناختی دو خواهر را در معرض دید میگذارد و با جلب توجه به جزئیات معمولی زندگی روزمرهشان، درگیریها و تغییرات عجیب و غریب آنها را توصیف میکند.
این کتاب یک اثر ادبی غمانگیز و دلهرهآور است که عناصر ترس و روانشناختی در آن به شکل موهومی استفاده شدهاند و خواننده را به تفکر در مورد طبیعت انسان و تأثیرات محیط و تاریخ خانواده میاندازد. داستان ما یک خانه ی آبی داریم در واقع نشان دهندهی عوامل مختلفی است که بر روی زندگی افراد تأثیر میگذارند. خانهی عجیب و محدود خواهران و تاریخ خانوادهشان تاثیر مستقیمی بر روی روان و رفتار آنها دارد.
یکی از دو خواهر، توسط مردم شهر به عنوان قاتل خانوادهاش دیده میشود و از اجتماع خارج میشود. خواهر دوم نیز در دنیای تخیلی و عجیب درونی خود زندگی میکند. داستانهای این کتاب نشان میدهند که چگونه از دست دادن ارتباط با دنیای بیرونی و از دست دادن توانایی ارتباط با دیگران میتواند به تدریج به تغییر رفتار و تصمیم گیریهای عجیب و غریب منجر شود.
در کل، کتاب ما یک خانه ی آبی داریم به عنوان یکی از آثار مهم ادبی قرن بیستم شناخته میشود و تجربه زندگی و مرگ را در داستانهای کوتاه شاهد هستیم. داستان های این مجموعه در سال های اخیر به عنوان بهترین داستان های كوتاه آمریكا و اروپا شناخته شده است. گزینش برخی از داستان ها، از سوی استیون كینگ نویسنده مشهور آمریكایی صورت گرفته است كه زیر عنوان بهترین داستان های كوتاه آمریكا منتشر شده است.
بخشی از متن کتاب
در کتاب ما یک خانه ی آبی داریم میخوانیم: رأی دادگاه این بود که لوید بیمار روانی است و نمیشود محاکمهاش کرد. او قاتل روانی شناخته شد. باید او را در یک بیمارستان روانی بستری میکردند. «دوری» از خانه بیرون دویده بود و با دستهایش شکماش را محکم گرفته بود. انگار که شکماش را پاره کرده باشند و او سعی کند از وارفتن آن جلوگیری کند و در حیاط تلوتلو میخورد. این همان صحنهای بود که مگی وقتی برگشت با آن روبهرو شد.
به دلش افتاده بود اتفاق بدی افتاده است و دور زده بود. اولین چیزی که به ذهنش رسید این بود که شوهر دوری به شکم او ضربه یا لگد زده است. از صداهای نامفهومی که از دهان دوری در میآمد، چیزی دستگیرش نشد. ولی لوید که هنوز روی پلهها نشسته بود، مودبانه و بدون اینکه چیزی بر زبان بیاورد کنار رفت و مگی رفت داخل خانه و همان چیزی را که حالا دیگر انتظارش را داشت دید. به پلیس زنگ زد.
برای مدتی دوری هر چیزی را که دستاش میآمد در دهانش میچپاند. بعد از آشغالها و سبزهها رفت سراغ ملحفهها و حولهها و حتی لباسهای خودش. انگار میخواست نه فقط ناله هایی را که از گلویش در میآمد خفه کند، بلکه میخواست صحنههایی را که در ذهنش نقش بسته بود، پاک کند. مرتبا به او چیزی تزریق میکردند تا ساکتش کنند و تاثیر هم داشت. (ص69 کتاب ما یک خانه ی آبی داریم)
در حقیقت خیلی ساکت شد ولی دچار اختلال در تکلم نشد. به او گفتند به ثبات رسیده است. وقتی که از بیمارستان مرخص شد و فعالان خیریه او را به این شهر جدید آوردند، خانم سندز مسئولیت او را بر عهده گرفت و برای او جایی برای زندگی و کار پیدا کرد و برایش هفتهای یکبار قرار ملاقات و گفت وگو گذاشت. مگی میخواست بیاید و دوری را ببیند؛ ولی او تنها کسی بود که دوری تحمل دیدنش را نداشت.
خانم سندز گفت: این احساس طبیعی است! دیدن مگی او را به گذشته برمیگرداند. او گفت مگی میتواند درک کند. خانم سندز گفت: «چه دوری بخواهد به ملاقات با لوید ادامه دهد و چه نخواهد به خودش مربوط است. کار من اینجا موافقت و مخالفت نیست. خودت هم میدونی دیدنش حالت رو خوب کرد یا بد؟» «نمی دونم.» دوری نمیتوانست توضیح دهد که کسی را که دیده است، واقعا به نظر نمیآمد خود لوید باشد.
تقریبا مثل دیدن یک شبح بود. خیلی رنگ پریده. لباسهای بیرنگ و گشاد تناش کرده بودند و کفشهایی به پاهایش بود که هیچ صدایی تولید نمیکردند؛ احتمالا کفشهای راحتی. دوری احساس کرده بود موهایش کمی ریخته است. موهای پرپشت و موج دارش که عسلی رنگ بود. به نظر میرسید شانه هایش دیگر پهن نبود و گودی زیر گلویش جایی که دوری عادت داشت سرش را آنجا بگذارد، دیگر آنقدر گود نبود.
نقد کتاب ما یک خانه ی آبی داریم
کتاب ما یک خانه ی آبی داریم مجموعه ده داستان کوتاه مدرن با مضمون زندگی و مرگ است از ۱۰ نویسنده بزرگ جهان: آلیس مونرو، جان آپدایک، ترومن کاپوتی، شرلی جکسون، ردیارد کیپلینگ، فرانک اوکانر، پریمو لوی، کیت والبرت، نوئل روآز و الیستر مورگان.
نویسندگان این مجموعه، با محوریت قرار دادن زندگی های فردی، خانوادگی و اجتماعی، و سپس جنگ و آسیب های آن و در نهایت مرگ، کاراکترهای خود را به سمت یک نوع خودآگاهی سوق می دهند تا خواننده را با داستان و کاراکترهای شان در گریز از دنیای کلمات به جهان واقعی همراه کنند.
گویی کاراکترها روی دیگر «همه ما» هستند، تا با ما از زندگی روزمرهای بگویند که مرگ روی دیگر آن است؛ چرا که عظمت انسان در این است که با اینکه میداند میمیرد، اما باز به زندگی ادامه می دهد؛ گویی تصویر حزن انگیز دلپذیر این شعر است: زاده شدن برای آزادی، و بزرگ شدن برای مرگ.
در پایان، مطالعه کتاب ما یک خانه ی آبی داریم را به همه طرفداران داستان کوتاه خارجی توصیه میکنیم.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 181 بار
عنوان کتاب: ما یک خانه ی آبی داریم
برگزیده داستان های کوتاه نیویورکر و پاریس ریویو
تجربه زندگی و مرگ در داستان های کوتاه
نویسنده: جمعی از نویسندگان
آلیس مونرو، جان آپدایک، ترومن کاپوتی، شرلی جکسون، فرانک اوکانر، ردیارد کیپلینگ و دیگران
مترجمان: سیروس نورآبادی و مرجان حسنی راد
تعداد صفحات کتاب: 141 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 14.3 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب