دانلود کتاب مغازه خودکشی
کتاب مغازه خودکشی رمانی دارک و تکان دهنده به قلم ژان تولی؛ درباره خانواده تواچ و کسبو کار منحصر به فرد آنهاست.
خانواده تواچ مغازهای با این شعار دارند: «آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.» مغازه آنها، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه میدهد.
خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم می دهند و انواع و اقسام روشهای مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکت بارشان را به آنها پیشنهاد میکنند.
خلاصه کتاب
رمان در زمان و مکان نامشخصی اتفاق می افتد. اما چیزی که مشخص است، این است که ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. شاد بودن و خندیدن از عجیب ترین چیزها به شمار میرود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این میان، مغازه خودکشی به خود افتخار میکند که به آدمها کمک می کند تا از شر زندگی راحت شوند!
همه چیز در مغازه خودکشی و در خانواده تواچ خوب پیش میرود. پسر خانواده وسایل جدیدی برای خودکشی اختراع میکند و میل به خودکشی روز به روز بیشتر میشود. نامهای اعضای خانواده تواچ هرکدام یادآور افراد سرشناسی است که خودکشی کردهاند. اعضای خانواده کار خود را به خوبی انجام میدهند تا اینکه آلن به دنیا میآید. آلن برعکس همه آدم هایی است که ما تا به حال در رمان دیدهایم.
او شاد است! لبخند می زند، عاشق کمک به دیگران است؛ و به شکل غیر قابل باوری مثبت اندیش و خوشبین است. آنچه برای آلن مهم است، رعایت نکردن قوانین مغازه است. او از قوانین پیرامونش بیتفاوت است و فقط از لحاظ خوشبختی شخصی خود عمل میکند. این رفتار ناشی از تمایل آلن به زندگی پرحوصله و آزاد است اما برای خانوادهاش به چشم ناامیدی و خشم تبدیل میشود.
در ادامه کتاب مغازه خودکشی؛ رفتارهای آلن تغییرات عمدهای در خانواده و شهرشان به همراه خواهد داشت. خانواده ابتدا تلاش میکند تا آلن را به شکل درست راهنمایی کند و او را به رعایت قوانین تشویق کند. اما در طول داستان، تأثیر قوانین و ارزشهای آلن روز به روز در جامعهای که زندگی میکند، قابل مشاهده است.
آلن با خوشبختی و کمک به دیگران، نمونهای از اثربخشی رفتار مثبت است. او با تغییر نگرش خانواده و شهرش، میتواند تأثیری بزرگ روی آنها بگذارد و زندگیها را بهبود ببخشد. داستان خلق یک تصویر زنده و جذاب از تحول و انتقال بین تمایلات منفی و مثبت است.
در داستان کتاب مغازه خودکشی آلن با خوشبختی و احترام به دیگران، آنها را به شکلی نیکو متقاعد میکند که گمانه زنی و تاریکی هیچ بهخیری به دنبال ندارند و تنها با زندگی مثبت و فراگیر، میتوانیم واقعی خوشبخت شویم. با تغییر نگرش و رفتار آلن، خانواده و شهرش باعث انتخاب مسیر بهتر و خوشبختی میشوند.
بخشی از متن کتاب
آلن! آخه چندبار باید بهت بگم؟ وقتی مشتریهامون از مغازه خرید میکنن، بهشون نمیگیم بهزودی میبینمت. ما باهاشون وداع میکنیم. چون دیگه هیچوقت برنمیگردن. آخه کِی این رو توی کلهت فرو میکنی؟» لوکریس تواچ با عصبانیت کاغذی را پشت خود در دستان گره کردهاش پنهان کرده بود که با تکانهای عصبیِ او میلرزید. بچهی کوچکش روبهروی او ایستاده بود و بشاش و مهربان نگاهش می کرد.
خانم تواچ خم شد و با لحن سرزنشآمیز محکمتری گفت «و یه چیز دیگه؛ این جیکجیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی میاد اینجا نباید بهش بگی «صبح به خیر.» تو باید با لحنِ یه بابامُرده بهشون بگی «چه روزِ گندی مادام.» یا مثلا بگی «امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو.» خواهش میکنم لطفا این لبخندِ مسخره رو هم از رو صورتت بردار.
میخوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟ آخه این چه رفتاریه که وقتی یکی رو میبینی چشمهات رو میچرخونی و دستهات رو میبری پشت گوشت و تکونشون میدی؟ فکر کردی مشتریها میان این جا لبخندِ ابلهانهی تو رو ببینند؟ واقعا میری روی مُخم. مجبورمون می کنی پوزه بند بهت ببندیم. (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۱۰)
ما خودکشی رو تضمین میکنیم. اگه نمُردید، پولتون رو پس میدیم. حالا بفرمایید، از این خرید پشیمون نمیشید. ورزشکاری مثل شما! فقط یه نفس عمیق بکشید و برید سمت هدفتون. در ضمن همونطور که همیشه میگم، «شما فقط یکبار میمیرید، پس کاری کنید که اون لحظه فراموشنشدنی باشه.» (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۲۰)
ما همیشه با محصولات طبیعی و حیاتوحش مشکل داشتیم. از قورباغههای طلایی بگیر تا افعی و عنکبوت سیاه! میدنید چیه؟ مشکل اینه که مردم بهقدری تنهان که حتا وقتی این موجودات زهردار رو هم به اونها میفروشیم، باز جذبشون میشن. عجیب اینکه این موجودات هم همون حس رو دارند و نیششون نمیزنند. (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۳۲)
زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهی کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهی پر لیوان رو ببینیم. (کتاب مغازه خودکشی – صفحه ۸۴)
چرا باید این رمان را بخوانیم؟
در سراسر رمان مغازه خودکشی ژان تولی مخاطب را به امیدوار بودن و ادامه دادن تشویق میکند. او به ما میگوید که زندگی با وجود همه مشکلاتی که دارد، می تواند همچنان زیبا باشد. در واقع این خود ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی را ببینیم. می توانیم در حال تماشای اخبار منفی باشیم ولی ظاهر زیبای گوینده خبر را ببینیم.
در طول داستان، بحث و بررسی افسردگی و خودکشی در جامعه صورت میگیرد. اما نویسنده با استفاده از سبک داستانی جذاب، موضوع را به صورتی جذاب و جالب توصیف میکند که خواننده را به خواندن صفحات بعدی داستان ترغیب میکند. داستان به تحلیل علل و دلایلی که میتواند منجر به خودکشی در افراد بگردد، میپردازد:
علتهایی که میتوانند باعث فکر کردن افراد به خودکشی شوند، ممکن است شامل مسائل اقتصادی، روانی یا سایر مسائل در زندگی شخصی و اجتماعی آنها باشد. همچنین نویسنده سعی کرده است در طول داستان مغازه خودکشی به روشها و راهکارهایی که میتواند فرد را در مواجهه با این چالشها و مشکلات از اقدام به خودکشی بازدارد، بپردازد.
نقد کتاب مغازه خودکشی
ژان تولی در این رمان موضوع مهم «خودکشی» یا «ادامه زندگی در یک شرایط تیره و تار» را در قالب طنز بیان میکند. تصور کنید در دنیایی زندگی میکنید که سرشار از ناکامی و تیرگی است. امید به زندگی کم و کمتر میشود و هر روز خبرهای فاجعهبار بیشتری منتشر می شود. کره زمین به سمت نابودی حرکت می کند و وضعیت زندگی روز به روز سخت تر می شود. مردم در این شرایط ممکن است چه کاری انجام دهند؟
آیا با عشق و علاقه به زندگی ادامه می دهند؟ بیشتر مردم در این شرایط اگر خودکشی نکنند به احتمال زیاد به خودکشی فکر می کنند. در این شرایط وجود مغازه خودکشی چندان هم دور از ذهن نیست. مغازهای که فلسفه وجود خود را کمک به افراد شکست خورده می داند. افرادی که با وجود همه شکستهایشان میتوانند در مرگ موفق باشند.
یکی از قسمتهای جالب کتاب که در آن خانواده تواچ با پیشنهاد دادن آن برای کار خود بازار گرمی می کنند، دیدن اخبار تلویزیون است. اخباری که در ۹۹ درصد مواقع شامل خبرهای سیاه است. خبرهایی که امید به زندگی را از بین می برند. اما در مقابل همه سیاهیای که در رمان وجود دارد، آلن، پسر خانواده، نوری در تاریکی است.
آقا و خانم تواچ از دست لبخندها و خوشبینیهای آلن به تنگ آمدهاند و حتی وقتی پیشنهاد دیدن اخبار را به او می دهند، آلن نکته مثبتی پیدا می کند و از ظاهر جدید گوینده اخبار تعریف می کند!
خانواده تواچ نسلهای زیادی مغازه خودکشی را اداره کردهاند و تا به حال هیچ کدام از آنها به زندگی امید نداشتهاند. حتی خواهر و برادر آلن به پدر و مادر خود اعتراض میکنند که: پس ما کِی میتوانیم خودکشی کنیم؟
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 8,474 بار
عنوان کتاب: مغازه خودکشی
نویسنده: ژان تولی
مترجم: احسان کرم ویسی
تعداد صفحات کتاب: 90 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 8.33 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
یک رمان واقعا عالی کمدی ودارک وتکان دهنده ❤