دانلود کتاب هیاهوی زمان
کتاب هیاهوی زمان، سرگذشت آهنگساز بزرگ روس است که تلاطمهای ذهنی و دست و پنجه نرم کردنش با قدرتهای شوروی کمونیست را به تصویر می کشد.
با خواندن این رمان، به این نکته پی می برید که حکومت هایی که بر پایه ایدئولوژی های مزخرف پایه ریزی شده اند، از زمان تولد شما، تا زمان مرگتان، در همه امور زندگیتان دخالت می کنند و همه چیز را به زور به خورد شما می دهند و حق هیچ گونه اعتراضی ندارید.
تمام زندگیتان تحت کنترل و در جهت مقاصد و اهداف حکومت است و شما هیچ اختیار و آزادی در انتخاب سادهترین امور زندگیتان ندارید. از عادیترین افراد جامعه گرفته، تا نخبهها و افراد خاص، همه زیر نگین دیکتاتور، باید یک نوع رفتار و گفتار داشته باشند، دقیقا آن چیزی که دیکتاتور می پسندد، نه آن چیزی که شما می خواهید و دوست دارید. کتاب حاضر را به افرادی پیشنهاد می کنیم که از خواندن آثاری با موضوع سیاسی و تاریخی لذت می برند.
خلاصه کتاب
کتاب هیاهوی زمان اثری درخشان از جولین بارنز است که در آن به زندگی سخت و پر فراز و نشیب یکی از بزرگترین آهنگسازان روس، دمیتری شاستاکویچ، میپردازد. نویسنده در این رمان به جایگاه هنرمند در عصر وحشت و استبداد میپردازد و تصویری از شوروی در دوره استالین و رهبران بعد از او ارائه میدهد. دمیتری شاستاکویچ در سال ۱۹۰۶ در پترزبورگ به دنیا آمد و چه در زمان حیات خود و چه بعد از آن، به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان قرن بیستم شناخته میشد.
جولین بارنز داستان شاستاکویچ را در سه بخش اصلی نوشته است: در پاگرد، در هواپیما و در ماشین. داستان جایی آغاز میشود که راوی سعی میکند خواننده را به درون مغز شاستاکویچ ببرد، جایی که صداها در جریاناند. فصل اول کتاب بینظیر، تکان دهنده و بسیار به یاد ماندنی است. صحنهی اول داستان جایی است که مردی در سکوت، سه ساعتی است که جلوی در آسانسور، بیرون آپارتمانش ایستاده است و سیگار پنجمش را روشن میکند؛ اما ذهن او در سکوت نیست.
ذهنش هزارتوهای پرپیچوخمی است که در هر قسمتش اندیشهای در جریان است. آهنگساز در تصور دستگیری منتظر مأموران امنیتی است و در ذهنش تمام اتفاقاتی که ممکن است رخ بدهد را تصور میکند: احتمالا بعد از اینکه به زندان منتقلش کردند به زندگیاش خاتمه دهند… نویسنده همهی این افکار و تصورات را با خواننده در میان میگذارد و ترس و دلهرهی شخصیت اول داستانش را بهخوبی به او انتقال میدهد.
کتاب هیاهوی زمان نه تنها سرگذشت یک هنرمند بزرگ بلکه سرگذشت هنر در دوره استالین است. سرگذشت تمام افرادی بزرگی است که به حاشیه رانده شده، حذف شده و یا مجبور به معامله با قدرت شدهاند. رمان جولین بارنز کتاب پرباری ست که به زیبایی نوشته شده ولی بهتر است خواننده برای درک عمیقتر آن شناخت خوبی از شوروی و حکومت استالین داشته باشید.
خوانندهای که کتابهایی مانند فاوست، مرشد و مارگاریتا، رمان ۱۹۸۴، فارنهایت ۴۵۱، شوروی ضد شوروی، دکتر ژیواگو، زندگینامه استالین و… را خوانده باشد بدون شک استقبال بهتری از این کتاب میکند و بهتر آن را درک میکند. بارنز در داستان هیاهوی زمان، نبرد شاستاکویچ با وجدانش را بسیار جذاب به تصویر میکشد. او در مقدمه کتاب خود تاکید کرده که در روسیه استالینی یافتن حقیقت کار دشواری بود چه رسد به حفظ آن؛ بنابراین با توجه به جو امنیتی حاکم بر این کشور، یافتن اطلاعات دقیق و معتبر درخصوص زندگی این نابغه موسیقی بسیار دشوار بود.
بخشی از متن کتاب
«نه ما چنین دستوری نداده ایم اشتباه شده، اشتباه تصحیح میشود، هیچ کدام از آثار شما ممنوع نیست. تمامشان میتوانند آزادانه اجرا شوند همیشه اوضاع به همین منوال بوده همیشه باید یکی را توبیخ رسمی کرد.» چند روز بعد او و بقیه همکارانش رونوشت حکم ممنوعیت را دریافت کردند. بالایش مدرکی منگنه شده بود که حکم را غیرقانونی اعلام میکرد و طی متنی کمیسیون دولتی نظارت بر اجراها بابت صدور چنین حکمی توبیخ شده بود. امضای زیر نامه این بود: رییس هیئت وزرای اتحاد جماهیر شوروی، ی. استالین.
و به این ترتیب راهی نیویورک شد. در نظرش گستاخی و ظلم همیشه ارتباط تنگاتنگی باهم داشتند. میدانست که لنین هنگام دیکته کردن وصیت نامه سیاسی اش و فکر کردن به جانشینان آینده اش گفته بوده بزرگترین عیب استالین گستاخ بودنش است. در عالم حرفه خودش هم متنفر بود از این که می شنید رهبر اکستر هر چه دیکتاتورتر، بهتر. گستاخی با یک نوازنده ارکستر که کارش را به نحو احسن انجام میداد شرم آور بود. و این ظالمان این امپراتوران چوب میزانه، با این واژگان کیفور میشدند – انگار ارکستر تنها به ضرب توهین و استهزا و تحقیر میتوانست خوب اجرا کند.
توسکانینی بدترین بود. خودش هرگز رهبری او را ندیده بود فقط از طریق ضبط هایش با او آشنایی داشت. ولی همه چیزش غلط بود، تمپو، روح، ریزه کاری ها… توسکانینی موسیقی را مثل خوراک گوشت و سبزیجات ریز ریز میکرد و رویش را با سسی حال به هم زن می پوشاند. این اعصابش را بدجور به هم میریخت. «استاد» یک بار ضبط سمفونی هفت را برایش فرستاد او هم اشتباهات بیشمار رهبر برجسته را در نامه ای متذکر شد و ارسالش کرد نمیدانست توسکانینی نامه را دریافت کرده یا نه.
یا اگر دریافت کرده چیزی ازش فهمیده یا نه. احتمالاً تصور کرده سراسر ستایش است چون چیزی نگذشت که این خبر پرافتخار به مسکو رسید که دمیتری دمیتریویچ شوستاکوویچ به عنوان عضو افتخاری انجمن توسکانینی برگزیده شده و کمی بعد شروع به دریافت صفحه های گرامافونی کرد. همه با اجرای برده دار بزرگ البته که هرگز هیچ کدام را گوش نکرد نگهشان میداشت و بعداً به بقیه هدیه میداد. نه به دوستانش به بعضی آشنایان که از قبل می توانست حدس بزند که از گرفتن چنین هدیه ای به وجد می آیند.
نقد کتاب هیاهوی زمان
«تنها چیزی که میدانست این بود که سختترین روزها فرارسیده است.» این جمله آغاز یک شاهکار ادبی است. جملهای که هر دو فصل بعدی کتاب هیاهوی زمان نیز با آن آغاز میشود و از همان ابتدا اضطراب را به جان خواننده میریزد. جولین بارنز نویسندهی «حس یک پایان» و برندهی جایزهی «من بوکر» شاهکار دیگری خلق کرده است. کتابی زیبا و جذاب است که خواننده را مجبور میکند آن را زمین نگذارد.
داستانها و کتابهای زیادی دربارهی شوروی سابق نوشته شده است. دربارهی جنایتهایی که اتفاق افتاد، سرنوشت افراد و قوانین موجود. این رمان اما کتاب جزئیتری است. این نویسندهی انگلیسی ما را به سفری در ذهن آهنگساز روس میبرد و از نگاه یک هنرمند برجسته به شوروی سابق نگاه میکند.
از سقوط روسیه تزاری تا سقوط شوروی سابق، سالهای حکومت کمونیسم بر روسیه سالهای عجیب و جالبی است. هر خوانندهای که اندک علاقهای به تاریخ داشته باشد، احتمالاً به این موضوع علاقهمند است. جولین بارنز در این اثر، بخشی از این سالها را از نگاهی جذاب و هیجانانگیز به تصویر کشیده است.
اگر میخواهید چندساعتی از روزگار خودتان فاصله بگیرید و در ذهن یک هنرمند شگفت انگیز در زمانهای که برای ما بسیار عجیب و متفاوت به نظر میرسد، سفر کنید هیاهوی زمان کتاب کمنظیری است.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 453 بار
عنوان کتاب: هیاهوی زمان
(همهمه ی زمان)
جز برترین کتاب ها درباره کمونیسم
نویسنده: جولین بارنز
مترجم: پیمان خاکسار
تعداد صفحات کتاب: 153 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 13.77 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب