وزارت درد

آخرین ویرایش: 4 هفته قبل
The Ministry of Pain وزارت درد (nbookcity.com)

دانلود کتاب وزارت درد

کتاب وزارت درد نوشته دوبراوکا اوگرشیچ با ترجمه ناهید طباطبایی و توسط نشر نو منتشر شده است. 

رمان پیش رو، ماجرای استاد دانشگاهی اهل یوگوسلاوی را در دوران جنگ بالکان روایت می‌کند که مجبور به مهاجرت به هلند شده است. معلمی به نام تانیا لودسیچ با شاگردانش قصد دارند از دانشگاه آمستردام و گروه زبان‌های اسلاو اجازه اقامت بگیرند.

خلاصه کتاب

تانیا می‌خواهد به یوگسلاو‌های ساکت آمستردام ادبیات یوگسلاوی سابق را درس بدهد و هرچه پیش می‌رود متوجه می‌شود نمی‌تواند به شکل کلاسیک این‌کار را انجام دهد پس کلاسی برپا می‌کند به‌نام «یوگونوستالژی» و در این کلاس با هم‌وطن‌هایش از خاطرات مشترک دوران نابود شده‌ی یوگسلاوی می‌گوید اما این دوران باقی نمی‌ماند و مهاجرت و پیامدهای تجزیه و جنگ روابط انسانی آن‌ها را به هم می‌ریزد.

کتاب وزارت درد، ۶ بخش اصلی دارد که ۵ بخش اول ۳۱ فصل دارد و بخش پایانی هم سخن آخر نام دارد. زبان کتاب نرم و طنزگونه است و داستان با سرعت خوبی پیش‌ می‌رود، خواننده حس نمی‌کند دنیای شخصیت‌ها را نمی‌شناسد بلکه با تک‌تک آن‌ها هم‌ذات پنداری می‌کند.

برای کسانی که در خاورمیانه زندگی می‌کنند جنگ و تنش تکرار هرروزه است. این کتاب برای تمام این افراد دنیایی مشترک را می‌سازد و رنج مشترک انسان‌ها را نشان می دهد. پس خواندنش را به همه پیشنهاد می‌کنیم.

معرفی دوبراوکا اوگرشیچ 

دوبْراوْکا اوگْرِشیچ در ۲۷ مارچ ۱۹۴۹ در کوتینا، جمهوری سوسیالیستی کرواسی، جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی متولد شد. او دانش‌آموخته فلسفه دانشگاه زاگرب است. دوبراوکا اوگرشیچ اکنون در هلند زندگی می‌کند. او ۲۰ سال در انستیتو ادبیات این آمستردام فعالیت داشته‌است. از آثار او می‌توان از فرهنگ دروغ‌ها، موزهٔ تسلیم بی‌قید و شرط، شخصیتت را به من قرض بده، خانهٔ هیچ‌کس و بابا یاگا یک تخم گذاشته نام برد. دوبراوکا اوگرشیچ در مقاله‌های خود با تجزیه و تحلیل‌های عقلانی آن دسته از مسایل روز را که به انسان‌ها مربوط می‌شود بررسی می‌کند.

او در کتاب «فرهنگ کارائوکه» دنیای مدرن دیجیتال را با تمام آشفتگی‌ها و خطاهایش توصیف می‌کند و با بیان مثال‌های کوچک نشان می‌دهد که این رسانه‌های افسارگسیخته نوین به چه سمت و سویی حرکت می‌کنند. نوشته‌های این نویسنده ساده و قابل‌ فهم با طنزی ظریف است. او جوایز بسیاری برده است از جمله جایزه هانریش بل، جایزه فرینیا، جایزه تیپتری، ژان امری، جایزه ملی اتریش برای ادبیات اروپایی و …

بخش‌هایی از داستان

بعد از آن که جلای وطن کردیم آپارتمانمان آپارتمان من و گوران_ در زاگرب را ارتش کرواسی مصادره کرد و خانواده یک افسر کروات آن را صاحب شد. پدر گوران سعی کرده بود وسایل خانه، دست‌کم کتاب‌هامان را، از آپارتمان خارج کند اما نتوانست. هرچه باشد گوران صرب بود و لابد من هم «پتیاره صرب» بودم. دوران، دوران انتقام‌جویی بی‌رحمانه ناشی از سیه‌روزی همگانی بود.

و مردم از هرکه می‌توانستند، و اغلب از مردم بی‌گناه، انتقام می‌گرفتند. با این‌همه، جنگ کارهامان را بهتر از آن‌چه به‌تنهایی از عهده‌مان برمی‌آمد فیصله داد. گوران که با این عزم راسخ زاگرب را ترک کرده بود که «به دوردست‌ترین جایی که می‌شد برود» درواقع از آن سوی دنیا سردرآورد …

بخشی دیگری از رمان وزارت درد

به شوخی گفت: «حقّت بود، می خواستی با یک میلوشویچ قاطی نشوی.» جواب ندادم. از این که یادش مانده بود گوران رسما صرب به حساب می آید تعجب کردم. «هی، عصبانی نشو! شوخی کردم. خوب می شناسمت دختر. تو او را در قلبت زندانی کردی و در قلبت را قفل کردی. او گفت هرگز از هم جدا نخواهیم شد، اما حالا بی خیالت شده و تو هم کلید را گم کرده ای.»با شنیدن آن ترانه عامیانه قدیمی بی اختیار خندیدم و یکباره تنش برطرف شد. «اگر مثل من با یک کروات ازدواج کرده بودی، راحت تر می توانستی فراموشش کنی و حالا شوهر دیگری کرده بودی.»

«لگد به بختم زدم.» «به محض اینکه پایمان به آمستردام رسید ولادک جوش آورد. گرفتار ماری جوانا و این جور چیزها شد. یعنی واقعا گرفتار شد.» واژه «ماری جوانا» را طوری به نجوا ادا کرد که انگار نوعی حسن تعبیر بود و گویی می ترسید مبادا والدینمان گوش ایستاده باشند. «ولادک حالا کجاست؟» «پلیس هم نمی داند. اما سر سوزنی هم برایم مهم نیست. او دیگر مشکل من نیست… خب، حالا بیا چیزی بخوریم.

نقد کتاب وزارت درد

وزارت درد یک رمان شجاع، برجسته، بافرهنگ، پرهیاهو و شوخ است. داستان یک تبعیدی به نام تانیا اوسیچ است که زاگرب را با ناراحتی و سردرگمی ترک می کند و به تدریس زبان و ادبیات “یوگسلاوی سابق” در دانشگاهی در آمستردام می‌پردازد، در حالیکه در آپارتمانی در زیرزمین حاشیه منطقه مشهور ردلایت زندگی می‌کند. او می‌گوید: “من به طور طبیعی از پوچی وضعیتم آگاه بودم من باید موضوعی را تدریس می کردم که دیگر به طور رسمی وجود نداشت.

چیزی که ما به نام «یوگوسلاوی» می‌شناختیم – یعنی اسلوونی، کرواسی، بوسنی، صربستان، مونته نگرو و مقدونیه – دیگر به عنوان یک کشور واحد از میان رفته بود. “تانیا خوش شانس است، اما به راحتی با درد و رنجی که در اجتماع بزرگ مهاجران احساس می کند احاطه شده است. “مردم ما سیلی نامرئی بر چهره خود داشتند.”  او در شهرهای غرب اروپا به کافه ها و بارهای کروات می رود، اما غالباً به جای معاشرت از ناامیدی سرشار می‌شود:

“مهاجران کشورش احاطه شده توسط حلقه های دود، آنها به اندازه ملیت از دست داده خود سابق به نظر می رسیدند؛ “آنها مانند اجسادی به نظر می‌آمدند که از گور برخاسته‌اند، برای یک بطری آبجو و یک دور بازی ورق. اما انگار در جایی اشتباه.”

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 3,649 بار

Dubravka Ugrešić دوبراوکا اوگرشیچ

عنوان کتاب: وزارت درد

نامزد جایزه مستقل داستانی خارجی سال 2006

نامزد جایزه آنجلس سال 2007

نویسنده: دوبراوکا اوگرشیچ

مترجم: نسرین طباطبایی

تعداد صفحات کتاب: 243 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم کتاب: 18.93 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهر کتاب 

نوشته‌های مشابه

کتاب شهر خرس، رمانی نوشته ی فردریک بکمن است که در سال 2012 به انتشار رسید. مردم اعتقاد دارند که کار شهر خرس تمام است. این شهر، اجتماعی کوچک در دل جنگل است که با رشد و گسترش مداوم و فزاینده...
بروزرسانی: 4 هفته قبل
تعداد بازدید: 1070
داستان با نامه ای از دانش آموز فرانک ناصری کلاس دوم شایق به عقاب تیز پرواز جنگ شروع می شود. این نامه که به درخواست معلم فرانک برای یک رزمنده نوشته شده است به دست مرتضی می رسد. در جریان نامه او شرح...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 395

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *