دانلود کتاب بیلی
کتاب بیلی اثری به قلم آنا گاوالدا نویسنده فرانسوی است و سبک رمان های عاشقانه و رمانتیک فرانسوی به شیوه‌ای متفاوت را دارد.
داستان درباره دختری به نام بیلی و پسری به نام فرنک است که در دوران دبیرستان (در یک نمایش در مدرسه) باهم آشنا می‌شوند. آنها می‌فهمند که وجوه مشترک زیادی دارند: هر دو از طرف خانواده به شدت از نظر روحی در کودکی آسیب های زیادی دیده‌اند و …
آنا گاوالدا با قلم توانایی که دارد، خیلی خوب زندگی یک دختر روستایی در فرانسه (و نحوه‌ی آشنا شدنش با دوست پسرش) را به تصویر کشیده؛ به راحتی می‌شود با رمان ارتباط برقرار کرد. اگر طرفدار ادبیات فرانسه هستید این رمان را حتما بخوانید.
خلاصه کتاب
رمان پیش رو، اثری پراحساس، پرظرافت، بامزه و فوق العاده خواندنی است. داستان کتاب بیلی روایت دو جوان است که در گردنه‌‌ای در رشته کوه‌های ساون گرفتار شده‌اند. با تاریک شدن هوا، بیلی برای آرام کردن خودش و فرانک شروع میکند به تعریف کردن ماجرای زندگی خودش تا اینکه هوا تاریک می‌شود. قسمت های مختلف کتاب، داستان زندگی و دوران کودکی بیلی و فرانک را برای خواننده شرح می‌دهند…
در قلب داستان تکان دهنده آنا گاوالدا روح جوانمردی وجود دارد که نفس خواننده را در سینه حبس میکند و همچنین ایمان واقعی به اینکه قدرت هنر می‌تواند ضعیف ترین ما را تا چشم اندازهای جدید بلند کند، چشم اندازهایی که از آن می‌توان آینده‌ای سرشار از امید، عشق و شکوه را دید. کتاب بیلی اثر زیبایی است که برای تمام سنین و تمام اقشار اجتماعی مناسب بوده و پیامی مثبت درباره‌ی چیرگی بر ناملایمات و رنج‌های زندگی به همراه دارد.
بیلی که راوی داستان نیز می‌باشد، در محلات فقیرنشین نیویورک در حال شعبده بازی برای نوجوانان هم سن و سالش است که داچ شولتزِ گانگستر و قاچاقچی مشروب این صحنه را می‌بیند و چون از تردستی بیلی خوشش آمده ۱۰ دلار به او دستخوش می‌دهد. زبر و زرنگی بیلی باعث می‌شود که به استخدام گروه گانگستری شولتز دربیاید و به نوعی سرنوشت و زندگیش با این گروه گره می‌خورد.
کودکی فرنک در کنار مادری معتاد به قرص‌های ضدافسردگی و پدری بی‌کار و متعصب مسیحی، سپری شده است. زندگی فرنک به‌عنوان یک کودک باهوش همواره از جهت تعصبات اطرافیانش در معرض خطر قرار می‌گرفت. آرزوی همیشگی بیلی به‌عنوان یک بزرگسال، امتناع از هرگونه ارتباط دوباره با خانواده‌اش است. وی به‌منظور فرار از خانواده‌ی الکلی و بدرفتارش حاضر است به هر چیز و همه چیز تن بدهد. قلم نویسنده کتاب بیلی در عین ساده بودن گاهی عمیق و بسیار تاثیر گذار است.
بخشی از متن کتاب
در کتاب بیلی می‌خوانیم: زمانی که والدین جیسون خسته شدند، لباس‌هایم را برداشتم و سراغ والدین بقیه رفتم. چند وقت بعد، در شهر با فرنک ملاقات کردم. می‌دانستم که مرا دیده است اما تظاهر کرد سمت دیگری را نگاه میکند و من واقعاً از او متشکر بودم. چون دختر بی‌نزاکتی که آن روز اطراف فروشگاه پرسه می‌زد من نبودم. دختری که مثل زن‌های بدکاره لباس می‌پوشید، با کفش‌های پاشنه بلند و آرایش غلیظ.
نه این، آن بیلی نبود که او به خواسته‌اش احترام می‌گذاشت این… البته… می‌دانستم…. من فهمیده بودم که می‌توانم با بدنم کمی آرامش پیدا کنم. چیزی برای خوردن و حتی….حتی… اگر سخت تلاش می‌کردم می‌توانستم کمی احساس هم این بین پیدا کنم. پس نباید آنقدر احمق می‌بودم که خودم را از آن محروم می‌کردم، نه؟ من هیچ کدام از آن پسرهایی که به من کمک می‌کردند که تا جایی که می‌توانم از مورالز فاصله بگیرم را دوست نداشتم.
اما همراه بدترین پسرها هم نمی‌شدم… آه از طرفی، بین افراد پولدار و فقیر هیچ تفاوتی وجود ندارد، مگر نه؟ مسئله فقط این است که صاحب چه مقدار لباس هستی… لباس‌های من در یک کسیه پلاستیکی جا می‌شد؛ در حالی که لباس‌های بقیه در یک کمد بزرگ، اما هرکسی دیدگاه خودش را دارد مگر نه؟ من کاری که در توانم بود را انجام می‌دادم تا زمانی که بتوانم انتخاب دیگری داشته باشم. (ص67 کتاب بیلی)
من وسواس خاصی نسبت به هجده ساله شدن داشتم. نه به این خاطر که در آن سن می‌توانستم گواهی نامه‌ام را بگیرم و با مینی کوپرم به گردش بروم (هاها) یا اینکه برای قمار به کازینو بروم (هاها) بلکه به این دلیل که می‌دانستم که با خیال راحت‌تر می‌توانستم از مغازه‌ها دزدی کنم. قبل از آن اگر چیزی می‌دزدیدم و دستگیر می‌شدم ناگریز با پدرم تماس می‌گرفتند. محال بود اجازه دهم این اتفاق بیافتد. این یک مسیر مستقیم به همان آغل جهنمی بود.
پس اقلام کوچکتری را می‌دزدیدم. حال میدانی این زندگی من و برنامه‌های بزرگ من برای آینده بود… پس بله، زمانی که فرنک ممو تظاهر کرد که من را ندیده است بزرگواری بزرگی را در حق من روا داشت. از آن موقع به بعد چندین بار درباره آن روز با او صحبت کردم. درباره آن لحظه‌ی عجیبی که در آن هم خجالت زده بودم و هم آسوده خاطر و او همچنان قسم می‌خورد که من را ندیده است؛ اما من می‌دانم که مرا دیده است. می‌دانم… (ص68 کتاب بیلی)
در توضیحات پشت جلد آمده
آنا گاوالدا در 1970 در پاریس متولد شد. در سال 1999 اولین مجموعه داستان به نام “دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد” را منتشر کرد که منتقدان لب به تحسینش گشودند. این کتاب در سال 2000 جایزه‌ی “گرند پری” را برایش به ارمغان آورد.
کتاب بیلی داستان دو دلداده است که به درون دره‌ای سقوط کرده‌اند. دره‌ای که بیانگر آرزوهای آن‌هاست و البته نجات به دست نمی‌آید مگر با روایت‌کردن داستان پرفرازونشیب زندگی‌هایشان. بیلی بی‌گمان بهترین رمان گاوالداست.»
نکوداشت‌های کتاب
- داستانی خواندنی، خوشایند، خنده‌دار و مملو از احساسات.
- بهترین اثر گاوالدا تا به امروز.
- کتاب‌های گاوالدا هوشمندی و جذابیت عجیبی دارند.
- کتاب بیلی شاهدی‌ست بر هنر آنا گاوالدا در داستان نویسی.
- در برابر جسارت و شور و شوق گاوالدا نمی‌توان تاب آورد.
نقد کتاب بیلی
کتاب بیلی یکی از محبوب‌ترین کتاب‌های چاپ شده در فرانسه و پرفروش‌ترین کتاب سال‌های اخیر این کشور است که به 27 زبان دنیا ترجمه شده و توانسته است در سال ۲۰۰۰ نویسنده‌اش را صاحب جایزه گِرَندپری کند.
این اثر بیش از هر چیز داستانی‌ست درباره‌ی دوستی و محبت؛ این اثر در کنار پرداختن به معضلاتی که ممکن است دامنگیر جوانان و نوجوانان شود، جهان زیبا و سرشار از شور و هیجان آنان را نیز پیش چشم خوانندگان ترسیم میکند؛ جهانی که در آن عشق و وفاداری، ارزش‌هایی‌اند که باید تحت هر شرایطی به آنها پایبند ماند.
از دیگر نکات برجسته‌ی این کتاب، زبان شوخ آن است. گاوالدا به خوبی توانسته اتمسفر و فضای داستانش را به وسیله‌ی زبانی زنده و طناز، با محتوای غنیِ آن هماهنگ و متناسب سازد. کتاب بیلی در عین روایت ماجراهایی سخت و بعضاً غم‌انگیز، از شیرینی و طراوتی خاص برخوردار است. لحن صمیمی و نگاه زیبای آنا گاوالدا به مسائل، در این اثر نیز به خوبی مشهود است.
شخصیت های کتاب بیلی کاملا عادی و باورپذیر هستند. بدون شک طرفداران آنا گاوالدا از خواندن این رمان نیز لذت خواهند برد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 137 بار
عنوان کتاب: بیلی
نویسنده: آنا گاوالدا
مترجم: شهرزاد ضیایی
تعداد صفحات کتاب: 139 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 10.52 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
بهترین اثر گاوالدا تا به امروز…