واقعیت ها را بدانیم

دانلود کتاب واقعیت ها را بدانیم

کتاب واقعیت ها را بدانیم اثری دیگر از نویسنده خوب کشورمان، مهدی اقبالی مهدی آبادی است.

عده ای از مردم هستند که شناخت و آگاهی درستی از حقایق حیات ندارند و لذا کسانی که تقریباً اطلاعات کافی از حقایق علوم نهان دارند، وظیفه انسانی دارند که آنها را در اختیار افراد لایق قرار دهند.

مهدی اقبالی نیز بر این عقیده است و بر خود لازم دیده با توجه به اینکه فعالیت روزانه اش در زمینه هنر و تحصیلاتش نیز در رشته مدیریت می باشد لذا از تحقیق در علوم نهانی عقب نمانده و به همین دلیل اولین کتاب خود را به نام نمای دیگر در شناخت مختصری از روح و علوم مربوط به آن به رشته تحریر درآورده و پیرو آن، کتاب حاضر را در اختیار خوانندگان گرامی قرار داده است.

خلاصه کتاب

نویسنده کتاب واقعیت ها را بدانیم اعتقاد دارد: آدمی، همان سلسه اعصاب است که ادراکات را به مغز می رساند و آگاهی بوجود می آورد. چرا انسان تظاهر میکند که ضعیف است؟ واقعاً چرا آگاهی انسان محدود است؟ از همه مهم تر چرا زندگی را در حالت بی خبری و گنگ بگذرانیم؟ چرا با روشهای مختلف از قیود جسم نگذریم و نیروهای بزرگ پنهانی را که خداوند به ما عطا کرده آزاد نکنیم و آنها را نشناسیم؟

همه میدانیم که روح از خدا نشأت گرفته و انسان هم مدل کوچکی از کائنات است. به تعبیری جهانِ اصغر و کوچکی است در جهان بزرگ و کبیر. انسانها و کائنات با هزاران رشته نامرئی بهم متصل شده اند و اینجاست که ما اگر دنیای دیگری را درک نکنیم زندگی در این جهان را نخواهیم فهمید. انسان اگر ابدیت را بفهمد بهتر میتواند خدا را بشناسد، چون از طریق شناخت یک صفت میشود راحت تر موصوف را شناخت.

به نظر نویسنده کتاب واقعیت ها را بدانیم بزرگترین مسئولیت انسان در کره خاکی، رسیدن به تکامل است که باعث شناخت اسرار آمیزترین معماهای خلقت است. اگر ما هر اتفاقی را به گردن خدا بیندازیم و معتقد باشیم که برگ هم به اذن خدا از درخت می افتد، تخم عقیده ای را در وجود انسان کاشته ایم، که به مرور زمان انسان را از خدا رانده ایم، چون اگر قرار باشد کوچکترین مسئله زندگی بشر را به خدا ارتباط بدهیم دیگر تیره روزی و بدبختی انسان نیز به خدا ارتباط پیدا میکند.

اینجاست که انسان مسئول اعمال خود نخواهد بود و خوشبختی و بدبختی او نیز مربوط به خودش خواهد بود. حالا اگر فرض را بر این بگذاریم که همه اتفاقات را مسئولش خداست، دیگر حادثه یا واقعه ای بد اتفاق بیفتد، طبیعتاً انسان میگوید که خدا به فکر سعادت من نیست و حتی او مرده. انسان خودش مسئول رسیدن به تکامل خواهد بود و تأمین کننده خوشبختی اش خود او میباشد. 

اتفاقات غیر مترقبه که به اسم بلاهای طبیعی یا بلاهای آسمانی نامگذاری می شوند، مثل زلزله، سیل و جنگ از این قبیل، آیا این مسئولش خداست یا انسان؟ مسلماً گناه این ویرانی و کشتار بر عهده نظام ناسالم اجتماع و محصول بی عدالتی اجتماع و نظام ظلمانه طبقاتی و ناسالمی که بر زندگی انسانها تحمیل گشته و به جبر بر آنها حکومت میکند، میباشد! انسان در نهایت تکامل اندیشه خود، حتما یک ابر انسان خواهد شد و خدا را بهتر خواهد شناخت. اگر به هستی شناسی علاقه دارید، کتاب واقعیت ها را بدانیم برای شماست.

بخشی از متن کتاب

بعضی از فیزیکدان های ماتریالیست برای ذرات اولیه فیزیکی، روح و ارتعاش ظریف و رقیق را انکار می نمایند. مشکلی که آنها دارند و شاید خیلی از انسانهای دیگر دارند این است که پدیده های روحی و ماوراء روانی را می خواهند فقط از طریق علمی مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند ولی علم را ما خودمان ساخته ایم با همه خطاهای مخصوص خودمان. اگر چیزی خارج از درک و فهم و شعور انسان باشد و از مرز داده های او فراتر باشد و پدیده ها در چهارچوب عقل او نگنجد، برای علم نیز قابل درک و شناخت نیست.

در اینجا باید گفت که دنیای ظاهر و قابل لمس ما که ما برای آن سر و دست میشکنیم، فقط انعکاس ضعیفی از واقعیت دنیایی است که در آن فکر و شعور، نقش اساسی را دارا می باشد و شاید به آن دنیایی نامرئی می گویند. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، تقریبا حرمت خیلی چیزها را از بین برده. فقط ترس و بی تفاوتی را جانشین آنها کرده. خیلی از اشخاص دوست دارند تا آخرین لحظات زندگی مضطرب و نگران جلوه کنند و اصلا معنی امید را نمی شناسند و فکر میکنند با قطع فعالیت فیزیکی، زندگی به پایان میرسد.

ولی باید امید را در دل آنها زنده کرد. باید ترس را از دل آنها برد و باید به آنها یاد داد که نباید از ناشناخته ها هراس داشت. چون ناشناخته ها وقتی شناخته شده دیگر ترس و هراس فراموش میشود و احتمال اینکه فلسفه و هدف حیات، همین شناخت تاریکی ها باشد، وجود دارد. انسان نیازمند دانستن است و نباید شک و تردید در آن وجود داشته باشد. چون هرگز قابل قیاس با رضایت ناشی از درک حقیقت نیست. معرفت و شناخت مسئولیت به بار می آورد و سر آخر پیروزی با واقیعت است.

چون انسان اگر نداند که غیر از بدن فیزیکی، بدن دیگری مثلاً اثیری یا سیال های دارای روح دارد، بدین معنی نیست واقعاً ما دارای یک بدن هستیم. اصلاً درست نیست که جهل ما منکر واقعیت شود. جهان روحی با وجود اینکه واقعیت دارد، ولی قابل رؤیت، استماع و لمس نیست. به دلیل اینکه حواس فعلی ما نمی تواند آن را درک کند. هر شی ای در جهان فیزیکی هست، دارای یک طول موج یا ارتعاش مشخص هست که با حواس مادی فقط آنهائی را میتوان درک کرد که سرعت ارتعاش حواس ما و شئ مورد نظر در درجه موافق باشند…

نقد کتاب واقعیت ها را بدانیم

طبیعی است که هر نویسنده مطالب خود را از مطالعه آثار بزرگان و ذهنیت و تجربه خود پدید می آورد. در خصوص کتاب واقعیت ها را بدانیم باید عرض کنیم علیرغم اینکه اکثر مطالب این نوشته، ذهنیت و عقیده شخص نویسنده میباشد، اما هدف تحميل نظر و عقیده خود به دیگران نمی باشد. لازم به یادآوری است که بعضی از مطالب نیز الهام گرفته از نوشته های اساتید علوم مختلف هست.

کتاب های پیشنهادی

• نبرد سایه و نور
• کتاب 1Q84
• یازده دقیقه