دعوت به مراسم گردن زنی

قیمت اصلی 74.000 تومان بود.قیمت فعلی 54.000 تومان است.

نویسنده: ولادیمیر ناباکوف

مترجم: احمد خزاعی

تعداد صفحات کتاب: 203 صفحه

حجم فایل: متغیر

نوع فایل: متغیر

کتاب دعوت به مراسم گردن زنی pdf

دانلود کتاب دعوت به مراسم گردن زنی pdf

کتاب دعوت به مراسم گردن زنی رمانی عجیب ولی منطقی از ولادیمیر نابوکوف است که درباره یک زندانی نوشته شده.

ولادیمیر نابوکوف با قلمی با شکوه و الهام‌ بخش، آثاری خلق کرد که اغلب در مورد روانشناسی انسان، اشکال عشق، و ساختار زمانی دقیق و پیچیده بودند. او با استفاده از نظریه و تجربیات شخصی، داستان‌ هایی بسیار غنی و فراگیر خلق کرد که تاکنون تاثیر قابل توجهی در ادبیات جهان داشته‌اند.

از کتاب حاضر می‌توان برداشت‌ها و نظرات متفاوت داشت هر کس به فراخور حال خویش می‌تواند با خواندن کتاب بخنند یا گریه کند، می‌تواند از نوع برخورد با زندانی و توصیفات کتاب خشمگین یا شگفت زده شود. اما چیزی که در تمام مخاطبان مشترک است و هدف اصلی نویسنده نیز هست، عدم پذیرش بی‌عدالتی است که به صورت اغراق شده و سوررئال در کتاب آورده شده است.

خلاصه کتاب

داستان کتاب دعوت به مراسم گردن زنی در داخل زندان و غالبا سلول مجرم جریان دارد. «سین سیناتوس» به جرم متفاوت بودن با دیگران (شفاف نبودن، نفوذ ناپذیری) محکوم به اعدام می‌شود. حکم اعدام طبق قانون، درِگوشی به او ابلاغ می‌شود و او را به سوی سلول زندان در یک دژِ عظیم می‌برند. زندانبان برای باز کردن در سلول تمام کلیدها را امتحان می‌کند و وقتی در سلول باز می‌شود، وکیل مدافع داخل سلول به انتظار نشسته است!

زندانی از دیگران می‌خواهد تنهایش بگذارند و همه تعظیم کنان می‌روند! روی میز وسط سلول، کاغذهای سفید و مداد تراشیده شده گذاشته شده است. زندانبان داخل می‌شود و پیشنهاد «رقص والس» می‌دهد و آن دو با هم در سلول و راهروها می‌رقصند! مدیر زندان خطابه رسمی خوش آمدگویی می‌خواند و نگران غذا نخوردن زندانی است… و زندانی هم در انتظار زمان مراسم گردن زنی که نامشخص است…

همین میزان از شروع داستان کفایت می کند برای نشان دادن اینکه فضای داستان کتاب دعوت به مراسم گردن زنی وهم آلود و سورئالیستی و عجیب و غریب است و با یک داستان معمولی روبرو نیستیم. پاراگراف اول به نوعی بیان کننده کل داستان است و به همین علت، راوی دانای کل و نویسنده سعی کرده است در ادامه از وقوع این امر وحشتناک! (خوانده شدن سریع کتاب) ممانعت به عمل آورد.

سیناتوس در انفرادی با جرمش دست به گریبان می‌شود ولی هیچکس از زمان دقیق اعدام او باخبر نیست. جرم او نوعی فساد است که نابخشودنی تلقی می‌شود. او به‌جز زندانی بودن (از لحاظ جسمی در سلول انفرادی) زندانیِ تفکرات خویش نیز هست ولی تغییرات ظاهری به مراتب آسان‌تر از تغییرات درونی هستند.

بنابراین سین سیناتوس در آرزوی ساده ترین نوع آزادی است… نوع سپری کردن دوران محکومیت او بیان‌گر عدم توانایی کاراکتر اصلی در ایجاد ارتباط با دیگران است. دیگرانی که حتی یک خط از روح و شخصیت سین سیناتوس را نمی‌توانند بخوانند.

در دولت‌های دموکراتیک شفافیت و آزادی از اصول بنیادین است و مفهوم جمعی دموکراسی اذعان دارد که حکومت باید به تدوین قوانین و سیاست‌هایی بپردازد که بسیار نزدیک به نظرات میانه مردم، یعنی نیمه‌ای در سمت راست و نیمه‌ای در سمت چپ باشد. با این حال در کتاب دعوت به مراسم گردن زنی مجرم به عدم شفافیت محکوم شده است و اگرچه طی دوران محکومیت از امکاناتی مانند امکانات یک هتل برخوردار است اما در پایان محکوم به نابودی است.

نکاتی در مورد رمان

سیر اتفاقات بر پیچیدگی کتاب افزوده است و باعث سردرگمی مخاطب می شود و می‌تواند تا حدودی جلوی لذت کشف سطور را از مخاطب بگیرد. در عین حال ظرفیت‌های زبان شناسی موجود در کتاب، تحسین برانگیز است. همچنین ناباکوف کوشیده است فضایی را ایجاد کند که ذهن خواننده با کوچکترین تلاشی همذات پنداری مورد نظر را برقرار کند.

در ایده اصلی کتاب دعوت به مراسم گردن زنی ترکیبی از ادبیات سترگ روسیه و استعاره های بی‌بدیل انگلیسی انعکاس یافته است. باز آفرینی تمام خاطرات سین سیناتوس در دیالوگ‌ها و روشنی توصیفات از دید جمیز جویس نشان دهنده این است که عدم وجود سر، به عدم وجود تفکرات منطقی و در نهایت نابودی اشاره دارد.

رمان پیش رو، پس از بازبینی (توسط «دیمیتری» پسر ولادیمیر) از لحاظ محتوا، عمیق‌تر و دقیق‌تر؛ از لحاظ روانشناسیِ شخصیت‌ها صحیح‌تر و از لحاظ تعداد صفحات کم حجم‌تر شد. مقدمه‌ای نیز نوشته شد که نحوه صحیح خواندنش را به مخاطب آموزش می‌داد. ولادیمیر ناباکوف صریحا تاکید می‌کند که ترجمه صحیح بر فهم این اثر بسیار تاثیر گذار است و اصول زبان شناسی بر خوانش کتاب موثر است.

بخشی از متن کتاب

در کتاب دعوت به مراسم گردن زنی می‌خوانیم: دیگر روزنامه به سلول نمی‌آوردند؛ سین سیناتوس که پی بُرده بود هر خبر مربوط به اعدام را از روزنامه قیچی می‌کنند، از گرفتن روزنامه طفره می‌رفت. صبحانه ساده‌تر شده بود: به جای کاکائو ۔ آب زیپو ۔ پسابی به او می‌دادند که تفاله‌ی چای در آن شناور بود؛ نان برشته چندان خشک بود که نمی‌توانست آن را گاز بزند.

رودیون این واقعیت را که از خدمتگزاری به زندانی ساکت و مشکل پسند خسته شده است، پنهان نمی‌کرد. به عمد خود را بیش و بیشتر در سلول مشغول می‌کرد. ریش آتشین رنگش، آبیِ خرفت وار چشم‌هایش، پیش‌بند چرمیش، دست‌های چنگال مانندش – تمامی اینها چندان تکرار شده بود که تأثیری یکسره ملال آور و خسته کننده داشت. سین سیناتوس به هنگام نظافت سلول رو به دیوار می‌کرد.

و امروز چنین بود – باز آمدن صندلی به سلول، با نشانه های عمیق دندان های سگ وار بر لبه‌ی بالایش، تنها تفاوت امروز با روزهای دیگر بود. رودیون همراه با صندلی، یادداشتی از مسیو پی‌یر آورد؛ دست خطی که مثل مو پیچ و تاب می‌خورد، نشانه گذاری هایی با سلیقه، امضایی مانند رقص هفت صورتک. همسایه‌اش با کلماتی شوخ طبعانه و مهرآمیز از گپ دیروز تشکر کرده بود و اظهار امیدواری که به زودی دیدارشان تکرار شود.

یادداشت چنین خاتمه می‌یافت «اجازه بدهید به شما اطمینان دهم که من از نظر جسمی خیلی، خیلی قوی (با خط کش دوباره زیرش خط کشیده بود) هستم و اگر هنوز در این مورد متقاعد نشده‌اید مفتخر خواهم شد که نمایش‌های جالب (زیرش خطی کشیده بود) دیگری از فرزی و پرورش عضلات حیرت انگیزم را به شما نشان دهم.» (ص102 کتاب دعوت به مراسم گردن زنی)

سپس، سین سیناتوس دو ساعت، با فاصله هایی نامحسوس، که کندی سوگوارانه‌ای داشت، همچنان که گاه سبیل‌هایش را تاب می‌داد و گاه کتابی را ورق می‌زد، دور سلول قدم زد. اکنون دیگر آن را با دقت تمام مطالعه کرده بود. -خیلی بهتر از، مثلاً، اتاقی که در آن سال‌ها عمر گذرانده بود می‌شناخت. وضع دیوارها چنین بود: تعدادشان بی‌هیچ تغییری چهارتا بود؛ رنگ زرد یکدستی خورده بودند؛ اما سایه‌ای که آن را میپوشاند، رنگ اصلی‌اش را تیره و صاف می‌نمایاند.

و اگر با آن نقطه‌ی متحرکی که انعکاس اخرایی تند پایان روز از پنجره بود به قیاس، گِل رنگ در می‌آمد؛ در این نقطه‌ی نورانی تمام برجستگی‌های کوچک رنگ زمخت زرد واضح بود – حتی پیچ و تاب خط‌هایی که از موهای قلم به جا بود- دیده می‌شد و خراش آشنایی که مستطیل گران‌قدر آفتاب در ساعت ده صبح به آن می‌رسید. سرمای چندش آوری، از سنگ‌های تیره‌ی سلول می‌تراوید:

انعکاسی تکامل نیافته، در جایی از سقف که اندکی مقعر بود سکنا داشت، و لامپی (که توری سیمی داشت) در مرکز آن بود. – نه، یعنی، نه کاملاً در مرکز: عیب و نقصی که کوششی رنجبارانه و ناموفق برای رنگ آمیزی درِ آهنی بود. از سه قلم مبلمان ـ تخت، میز، صندلی – فقط آخری را می‌شد حرکت داد. عنکبوت هم حرکت می‌کرد. در آن بالا، آنجا که فرو رفتگی شیب‌دار پنجره شروع می‌شد… (ص103 کتاب دعوت به مراسم گردن زنی)

حیوانک سیاهِ خوش خوراک نقاط اتکایی را برای یک تارِ درجه یک با همان کاردانی پیدا کرده بود که مارته هنگامی که در آنچه که گوشه‌ای نامناسب به نظر می‌آمد، جایی و روشی برای آویزان کردن رخت‌های شسته پیدا می‌کرد. پاهایش تا می‌شد طوری که آرنج‌های خزدارش از بغلش بیرون می‌زد و با چشم‌های گرد میشی‌اش به دستی که بامداد به سویش دراز می‌شد خیره می‌ماند، و بی آن که چشم از آن بردارد عقب نشینی می‌کرد…

چرا باید این رمان را بخوانیم؟

دعوت به مراسم گردن زنی نگرشی است بر جامعه‌ای توتالیتر از دریچهٔ ذهنی که مدام لایه‌های توهم را پس می‌زند تا به جوهر واقعیت دست یابد. سین سیناتوس نخست به دخترک مدیر زندان امید می‌بندد. امّی سین سیناتوس را تنها با بازگرداندن به دوران کودکی، به یک معنا، رهایی می‌بخشد اما سرانجام او را به جهان سراسر ابتذال زندان باز می‌گرداند.

در این میان، مسیو پی‌یر جلاد، که تجسم محض ابتذال است نیز مدّعی رهایی بخشیدن به سین سیناتوس است ـ چراکه ذهن سین سیناتوس آمادگی آن را دارد که به فریب و نیرنگ هم سهمی از واقعیت را ببخشد. و فریب و نیرنگ تا آنجا واقعیت دارند که ذهن سین سیناتوس پذیرای آن‌هاست.

آنگاه که ذهن و جان سین سیناتوس فرایند رنج‌بار شناخت را پشت سر گذاشت، جانش فارغ از قیدهای زمان و مکان پروانه‌وار درمی‌گذرد و «راه خود را به آن سویی در پیش گرفت که، به گواهی صداهایی که شنیده می‌شد، موجوداتی همجنس او ساکن بودند.» می‌گریزد. و بدین سان است که جهانی توتالیتر، که همه را همسان می‌خواهد، همچون توهمی بزرگ فرو می‌ریزد و غبار می‌شود.

سخن مترجم

کتاب دعوت به مراسم گردن زنی روایت ابتذال سازمان‌ یافته‌ای است که هدف غایی‌اش سلب هویت، از انسان کنونی در کشورهای خودکامه است. سین سیناتوس (نامی که هر شخص ممکنی را به ذهن می‌آورد) همچون انسانی صاحب هویت، زندانی چنین نظامی است. نظامی سراپا صحنه‌ سازی‌ شده، رنگ‌ آمیزی شده و باسمه‌ای که کوچک‌ترین هستی مستقلی را برنمی‌تابد و همه را یکسان، یکدست و بی‌رمز و راز می‌خواهد.

همه باید شفاف باشند. باید مثل آینه باشند و چیزی جز آنچه به آنها وارد می‌شود منعکس نکنند. اما در این جهان که همه تنها در حد جسم وجود دارند سین سیناتوس روحی دارد پررمز و راز، شعله‌ای درونی دارد که قانون جهان توتالیتر آن را برنمی‌تابد و از همین رو به جرم کدر بودن او را به زندان می‌افکنند…

نقد کتاب دعوت به مراسم گردن زنی pdf

فضای داستان پیش رو کاملا زنده است و با اینکه همه اتفاقات در یک اتاق جریان دارند، هیچ خستگی در مخاطب ایجاد نمی‌کند. از کتاب دعوت به مراسم گردن زنی استقبال بی‌سابقه‌‏ای صورت گرفته است. این رمان مانند کتاب قصر اثر کافکا، جهانی عجیب و کاملا عاری از منطق را به تصویر می‌کشد.

در کشوری بی‌نام و نشان و خیالی، مردی جوان، به دلیل ارتکاب جرمی عجیب که چندان قابل تعریف به نظر نمی‌رسد، به مرگ محکوم شده است. سین سیناتوس روزهای آخر عمر خود را در زندانی وهم آلود می‌گذراند که در آن، با افراد مختلفی روبه‌رو می‌شود: زندان بانانی غیرعادی، جلادی که خود را به عنوان یکی از زندانیان معرفی می‌کند و خویشاوندان سینسیناتوس که اسباب و وسایل‌شان را نیز با خودشان به سلول او می‌آورند…

حکومت‌های دموکراسی بر اساس نظر مردم بنیان شده اند و اگر از شفافیت در برخورد با مردم محروم باشند به سمت فساد رفته و محکوم فروپاشی هستند. ناباکوف شیوه اجرای حکم اعدام را هوشمندانه «گردن زنی» انتخاب می‌کند. سر عضو اصلی و قانون گذار بدن است و هنگامی که از شفافیت برای هماهنگی با سایر اعضا برخوردار نباشد محکوم به فنا و نابودی است.

کتاب دعوت به مراسم گردن زنی اثری غافلگیر کننده، هیجان انگیز و همچنین شناخته شده‌ترین رمان ناباکوف پس از کتاب لولیتا است.

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1582 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دعوت به مراسم گردن زنی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *