لیست تنفر

قیمت اصلی 32.000 تومان بود.قیمت فعلی 25.000 تومان است.

نویسنده: جنیفر براون

مترجم: مهرزاد جعفری

تعداد صفحات کتاب: 340 صفحه

حجم فایل: 9.89 مگابایت

کتاب لیست تنفر pdf

دانلود کتاب لیست تنفر

کتاب لیست تنفر رمانی قدرتمند و تکان دهنده از جنیفر براون است که شروعی میخکوب کننده دارد!

بدانید که در هر لحظه می‌توانید تصمیم درست بگیرید و زندگی خود را درست کنید و با هر آدمی آن‌طور که شایسته است رفتار کنید. امید است افرادی که کتاب لیست تنفر را مطالعه می‌کنند، صرفاً برای وقت گذرانی آن را نخوانند و بتواند دلیلی برای انتخاب راه های درست باشد.

زندگی گاهی بدترین شرایط روحی و روانی را برای هرکدام از ما رقم می‌زند. گاهی نمی دانیم چطور باید با این شرایط روحی و روانی بد کنار بیایم و آرام بگیریم. روش‌های مختلفی برای مقابله با این شرایط وجود دارد؛ مثلاً: نوشتن، نقاشی کشیدن و کارهایی که بنا به حالات روحی هر نفر می‌تواند آن را آرام کند. شخصیت اصلی رمان حاضر هم به نوشتن روی آورده است ولی…

خلاصه کتاب

رمان پیش رو اولین بار در سال ۲۰۰۷ در آمریکا منتشر شد. کتاب لیست تنفر رابطه‌ی عاشقانه‌ی دختر و پسری دبیرستانی را روایت می‌کند که تبدیل به نفرت می‌شود! والری لفت‌من، دفترچه‌ای دارد که ابتدا این دفترچه برایش فقط در حد یک شوخی بود. او از این دفترچه برای خالی کردن روحیات و حالات بد خودش استفاده می‌کرد. در این دفترچه فقط نام چیزها و افرادی را می‌نوشت که از آنها متنفر است.

آن را با عشق خود، نیک لویل به اشتراک گذاشت؛ اما عشقی که نیک به والری داشت، باعث شد، این دفترچه را جدی بگیرد و کاری برای او بکند. روزی نیک تصمیم می‌گیرد تمام آدم هایی که در این لیست هستند را در دبیرستان بکشد! این اثر، یکی از رمان های تحسین شده‌ای است که به مساله‌ی تیراندازی در مدارس پرداخته، بدون اینکه درگیر کلیشه‌ی تیرانداز بدذات و قربانیان مظلوم شود.

نیک پس از کشتن تک‌تک افراد آن لیست، خودش را هم از بین می‌برد. حالا والری بازمانده‌ی این اتفاق شوم است و بار تمام تقصیرات بر شانه‌اش سنگینی می‌کند. بسیاری بر این عقیده اند‌که او و نیک با هم تیراندازی را برنامه ریزی کرده اند و برخی در هر صورت او را مقصر ایجاد لیست تنفر می‌دانند. خانواده‌ی خود او نمی توانند قیافه‌اش را تحمل کنند و گروه دوستانش از اینکه با او ارتباط داشته باشند هراسانند!

هرگاه که اتفاقی از این دست در اخبار شنیده می‌شود بسیاری از مردم دنبال پاسخی برای سوالات خود هستند. سوالاتی نظیر اینکه چه چیز آن فرد تیرانداز را از بقیه مجزا می‌کند و آیا ما هیچ فرقی با او داریم؟ نویسنده کتاب لیست تنفر این نگاه همذات پندارانه را به خوبی سازماندهی کرده و به خوانندگان این امکان را می‌دهد که شرایط و انگیزه های شخصی افراد را از چشم انداز دیگری بنگرند.

کتاب لیست تنفر حقیقتا یک داستان تاریک، روانشناختی، تراژیک و عصبانی کننده است. با اینکه مضمون اصلی رمان، درباره‌ی تیراندازی در مدرسه است اما به لایه های عمیق تری پرداخته و جنیفر براون به جای تمرکز کامل روی تیرانداز یا روی قربانی، نگاه خود را بر میانه‌ی این دو طیف متمرکز ساخته است.

بخشی از متن

در بخشی از کتاب لیست تنفر می‌خوانیم: کوله ام را باز کردم و قصد داشتم تکالیف درس زیست را انجام دهم؛ اما ناخودآگاه دستم به سمت دفترچه‌ی سیاه رنگ رفت. آن را بیرون آوردم و باز کردم. در طول روز صفی از دانش آموزان در کلاس ورزش را کشیده بودم که روی صورت هایشان حفره های بزرگی به جای دهان بود و سرشان را می‌کشیدند تا به مسیر دویدن نگاه کنند. صورت معلم زبان اسپانیایی، آقای رویز را هم کشیده بودم که شبیه تخم مرغ بود.

بالای راه پله‌ها ایستاده بود و با صورتی خالی از هرگونه حس، به رفت و آمد بچه‌ها نگاه می‌کرد. طرحی که خیلی دوستش داشتم از آقای انگرسون بود که بالای حروف دبیرستان گاروین ایستاده و چهره‌اش بسیار به شخصیت اصلی کارتون جوجه کوچولو شباهت داشت. این تصویر جدید من از دبیرستان جدید و قدرتمند گاروین بود. داشتم طبق پیشنهاد دکتر هیلر، همه چیز را همان گونه که بود، می‌دیدم.

متوجه زمان نشده بودم. به طرحی که از استیسی و دوس پشت میز ناهار کشیده بودم، نگاه می‌کردم. پشت‌شان دیوار آجری بود. تعجب کردم که خورشید در حال غروب کردن است. کسی در زد و مزاحم افکارم شد. فریاد زدم: «بعداً، فرانکی» به زمان بیشتری نیاز داشتم تا ذهنم آزاد شود و آرام شوم. می‌خواستم طراحی هایم را تمام کنم تا به تکالیف کلاس زیستم برسم. دوباره ضربه‌ای به در وارد شد. فریاد زدم: «کار دارم!»

چند ثانیه بعد، دستگیره‌ی در چرخید و لای در باز شد. خود را سرزنش کردم که چرا در را قفل نکرده بودم. گفتم: «بهت گفتم که کار…» اما دیدم سر جسیکا کمپ‌بل از لای در ظاهر شد. گفت: «ببخشید. می‌تونم بعداً بیام. چند باری زنگ زدم؛ ولی مامانت گفت نمی‌آی تلفن رو جواب بدی.» مادرم دوباره تماس های مرا زیرِ نظر گرفته بود. باورم نمی‌شد. پرسیدم «بعد بهت گفت که بیای اینجا؟» (ص174 کتاب لیست تنفر)

مادرم جسیکا کمپ‌بل را می‌شناخت. همه‌ی دنیا حالا دیگر جسیکا کمپ‌بل را می‌شناختند. آزاد کردن قلاده‌اش در خانه‌ی ما… در بهترین حالت، کار بسیار خطرناکی بود. جسیکا وارد اتاق شد و در را پشت سرش بست. گفت: «نه خودم خواستم بیام.» به سمت تخت آمد و پایین آن ایستاد. گفت: «راستش، وقتی رسیدم اینجا، بهم گفت که نمی‌ذاری ببینمت؛ اما بهش گفتم که اجازه بده تلاش خودم رو بکنم.

به خاطر همین اجازه داد بیام تو. فکر نمی‌کنم خیلی از من خوشش بیاد.» زیرِ لب خنده‌ای کردم و گفتم «باور کن اگه دختری مثل تو داشت، حتماً درجا سکته می‌کرد. این طور نیست که از تو خوشش نیاد، از من خوشش نمیاد. چیز جدیدی نیست.» به محض اینکه این جمله را گفتم، فهمیدم گفتن آن برای کسی که واقعاً مرا نمی‌شناسد عجیب است. بحث را عوض کردم و پرسیدم: «اینجا چه کار می‌کنی؟ به نظر نمیاد تو هم از من خوشت بیاد.»

صورت جسیکا قرمز شد و یک لحظه فکر کردم می‌خواهد گریه کند. بازهم از اینکه او همان جسیکایی بود که می‌شناختم تعجب کردم. تمام آن اعتماد به نفس و فیس و افاده‌اش از بین رفته بود؛ فقط همین نگاه عجیب و آسیب پذیر را داشت که اصلاً به او نمی‌آمد. سرش را به یک سمت خم کرد. موهایش را روی یک شانه‌اش ریخت و پایین تختم نشست. گفت: «من با استیسی کلاس چهارم همکلاسی بودم» (ص175 کتاب لیست تنفر)

شانه هایم را بالا انداختم و گفتم: «خب؟» – و بعضی وقت‌ها در مورد تو حرف می‌زدیم. حس کردم کم‌کم صورتم در حال داغ شدن است. پایم زوق‌زوق می‌کرد. انگار فقط زمان هایی که اضطراب داشتم این طور می‌شد. دکتر هیلر به من گفته بود که فقط در ذهنم تلقین می‌کنم که پایم دائم زوق زوق می‌کند؛ اما مطمئن نبود که درست می‌گفت یا نه. قطعاً منظورش را طور دیگری بیان کرده بود؛ اما من اینطور به یادم مانده بود؛ حس می‌کردم…

چرا باید این رمان را بخوانیم؟

این رمان به خوبی نشان می‌دهد که تفسیر و قضاوت ساده‌گویانه از اتفاقات گاهاً به خطاهای بزرگی منجر می‌شود و اینکه هر فرد ممکن است دارای وجه تمایزی باشد که ما نمی‌بینیم یا نمی‌فهمیم. کتاب لیست تنفر درباره پیچیدگی‌های روابط انسانی، مسئولیت‌ پذیری، قضاوت سریع و تأثیراتی که یک اتفاق تراژیک می‌تواند بر زندگی افراد داشته باشد، صحبت می‌کند.

این رمان به خوبی نشان می‌دهد که هیچ کس نیست که به طور کامل بی‌گناه باشد و همگی ما دارای نقاط ضعف، ترس‌ها و اشتباهاتی هستیم که ممکن است باعث شود عمل‌های ناخواسته و تأثیرگذاری را انجام دهیم که به طور کامل قابل توجیه نیستند.

با خواندن کتاب لیست تنفر، خوانندگان می‌توانند نگاهی نو و عمیق‌تر به مسئله تیراندازی در مدارس داشته باشند و بیشتر درک کنند که این مسئله پیچیده‌تر از آنچه به نظر می‌رسد است. همچنین، این رمان ما را به فکر می‌اندازد که ما همه در یک اندازه با یکدیگر متفاوتیم و همه ما دارای داستان‌ها، درد و رنج‌های خود هستیم که ممکن است دیده نشوند.

نقد کتاب لیست تنفر

مهمترین نکته‌ی مثبت کتاب لیست تنفر این است که هر زمان که بخواهیم، می‌توانیم تلاش کنیم و با هر فردی که زمانی با او دشمنی داشتیم و از او بدمان می‌آمد، دوست شویم و صلح کنیم. می‌توانیم تلاش کنیم بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم. تصمیمات درست یکی از مهمترین کارهایی است که باید انجام دهیم.

ممکن است در هر مقطع زمانی نتوانیم درست بدانیم که چه کار می‌خواهیم انجام دهیم. بعضی وقت‌ها عصبانیت و خشم، آن چنان بر ما غلبه می‌کند که نمی توانیم در لحظه تصمیم درست بگیریم. به همین دلیل بهترین راه برای آرام شدن چند نفس عمیق کشیدن است. بعضی اوقات بهترین راه داشتن مشاوری کار بلد و ماهر است که بتواند ما را راهنمایی کند و هر لحظه و در هر شرایطی می‌تواند کار خوبی باشد.

احساسات و عواطف انسانی بسیار انعطاف پذیر هستند. احساساتی که گاه تبدیل به خشم و نفرت می‌شود، خشم و نفرتی لحظه‌ای که می‌تواند دنیایی را نابود کند و صدمات جبران ناپذیری را به بار بیاورد. کتاب لیست تنفر قطعاً می‌تواند تلنگری برای کسانی باشد که در افسردگی شدید گیر افتاده‌اند و نمی توانند از چیزی یا اتفاقی بگذرند.

اگر به کتاب سیزده دلیل برای اینکه… علاقه داشتید، کتاب لیست تنفر هم برایتان جذاب خواهد بود.

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1629 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “لیست تنفر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *