دانلود رمان جاده
رمان جاده رمانی پسا آخرالزمانی، نوشته کورمک مک کارتی است که مضامین بقا، امید و پیوند بین والدین و فرزند را بررسی میکند.
کتاب حاضر، داستان یک پدر و پسر خردسالش را روایت میکند که در جستجوی امنیت و زندگی بهتر در یک منظره متروک و ویران سفر میکنند. دنیایی که آنها در آن زندگی میکنند یک زمین بایر تاریک و خاکستری است، جایی که بیشتر بشریت توسط یک فاجعه نامشخص از بین رفته است.
پدر و پسر با خطرات متعددی از جمله کمبود غذا و آب، قرار گرفتن در شرایط سخت آب و هوایی و برخورد با افراد مستاصل و خشن روبرو هستند. آنها باید از این دنیای خطرناک عبور کنند، در حالی که برای حفظ انسانیت خود تلاش میکنند و دائماً با تهدید مواجه میشوند…
خلاصه کتاب
کتاب پیش رو به دلیل داستان سرایی قدرتمند و کاوش در مضامین عمیق، تحسین منتقدان را به خود جلب کرده است. رمان جاده اثری تامل برانگیز و دارای بار احساسی است که تأثیری ماندگار بر خوانندگان میگذارد و سؤالاتی را در مورد شکنندگی تمدن و انعطاف پذیری روح انسانی ایجاد میکند.
رمان جاده داستان پدر و پسری است که به دنبال محل مناسبی برای زندگی میگردند. آنها با تمام داراییشان یعنی یک گاری، یک هفتتیر و مقداری نان خشک سفری را آغاز کردند که از شرق آمریکا شروع شده و تا جنوب غربی آمریکا ادامه پیدا میکند. آنها که بعد از یک انفجار اتمی زندگی خود را از دست دادهاند، تنها در جستجوی مکانی مناسب برا ی زندگی میگردند.
رمان جاده نوشته شده است تا نابودی تمدن را به تصویر بکشد. زمان داستان بعد از یک انفجار اتمی است که کشتههای بسیاری بر جا گذاشته است و بازماندگی اندک. آنها هم یا به جنایتکاری روی آوردهاند و یا مشغول زبالهگردی هستند. فضای داستان، تیره و تاریک است اما درخشش قدرت عشق، محبت و صلح را میتوان در این اثر ستود.
فاجعهای اتمی بسیاری از مردم آمریکایی را به کشتن داده و آنهایی هم که زنده ماندهاند باید برای بقا مبارزه کنند. در چنین شرایطی، دیگر چیزی به نام دولت، کشور، نظم و قانون وجود ندارد و تنها اصل مهم برای انسانها بقاست. طبیعت زمین دگرگون شده و خورشید در میان ابرهای خاکستری دیده نمیشود…
شاید در نگاه نخست تصور کنید که رمان جاده داستان ناامید کنندهای دارد و در فضای تیره و تاریکش شما را با بدترین وجوه انسانی آشنا میکند اما برداشت بسیار سطحی است و در نهایت با غلبهی انسانیت و عشق در طول داستان، نور امید بر دلتان تابیده میشود. شخصیتهای این داستان اسم ندارند و شما با آنها به عنوان مادر، پسربچه، مرد و… آشنا میشوید.
ایدهی اولیهی داستان رمان جاده سالها قبل از نوشتن در اتاق هتلی در تگزاس آمریکا به ذهن نویسنده خطور کرد؛ او زمانی که پسرش در خواب بود، از پنجره به شهر نگاه میکرد و سعی داشت وضعیت شهر را در 50 یا 100 سال آینده پیشبینی کند و یادداشتهایی هم در این زمینه نوشت. مک کارتی مدتی بعد متوجه شد که یادداشتهایش میتوانند به داستانی جذاب تبدیل شوند.
شخصیتهای رمان جاده
- مرد: شخصیت مرد، پدری است فداکار برای فرزندش که در این سفر مراقب اوست و در آخر داستان میمیرد.
- پسربچه: نماد ذره پاکی باقیمانده در این جهان کثیف که در پناه مردم دیگر نجات پیدا میکند.
- مادر: همسر مرد و مادر پسربچه در یک بازگشت به عقب، در مدتی کوتاه ظاهر میشود.
- دزد: شخصیتی که چرخ دستی پدر و پسر را میدزدد ولی گیر میافتد.
- مرد غریبه : شخصیتی که بعد از مرگ مرد از پسر وی محافظت میکند.
- پیرمرد : شخصیتی نیمه جان که بعد از مدت کوتاهی حذف میشود.
بخشی از متن کتاب
در صفحه100 رمان جاده آمده: پسر را در تخت گذاشت، موهای کثیفش را روی بالش نوازش کرد و رویش را با پتو پوشاند. وقتی بالا رفت و در را باز کرد تقریباً هوا تاریک شده بود. به گاراژ رفت، کوله پشتی را برداشت و برگشت. برای آخرین بار به اطراف نگاهی انداخت و از پله های پناهگاه پایین رفت. در را کشید و با صدا بست. یکی از دستههای انبردست را طوری داخل چفت در قرار داد که تکان نخورد. فانوس برقی در حال کمنور شدن بود.
در پناهگاه به جستجو پرداخت تا اینکه در چند قوطی، مقداری بنزین پیدا کرد. یکی از قوطیها را برداشت و روی میز گذاشت. درپوشش را پیچاند و با پیچ گوشتی سوراخی روی آن ایجاد کرد. سپس لامپ را از روی قلاب بالای سرش پایین آورد و پر از سوخت کرد. فانوس را با یکی از فندک های گازی که پیش از این در یک جعبه پلاستیکی پیدا کرده بود روشن کرد. شعلهها را تنظیم کرد و آن را دوباره از سقف آویخت. سپس روی تخت نشست.
در حالی که پسر خواب بود از روی قاعده و نظم شروع کرد به قدم زدن در میان انبار. لباس، ژاکت، جوراب، لگن ضد زنگ فلزی، اسفنج و قالبهای صابون، مسواک و خمیردندان. ته یک سطل پلاستیکی که پر از پیچ و مهره و چیزهای متفرقه بود دو مشت سکه طلا متعلق به آفریقای جنوبی که درون کیسهای پارچهای پیچیده شده بودند، پیدا کرد. آنها را از کیسه بیرون ریخت، با دست لمس کرد و تماشایشان کرد.
سپس آنها را داخل سطل کنار چیزهای دیگر پرت کرد و سطل را روی قفسه گذاشت. همه چیز را با دقت از نظر گذراند. جعبه و کارتنها را از یک سمت اتاق به سمت دیگر برد. یک در کوچک فلزی پیدا کرد. این در به اتاق دیگری که تعدادی کپسول گاز در آن انبار شده بودند، باز میشد. توالت سیاری در یک گوشه وجود داشت. روی دیوار لولههایی که با شبکهای فلزی پوشانده شده بودند قرار داشت. کف اتاق نیز آبگذرهایی وجود داشت.
داخل انبار در حال گرم شدن بود. کاپشناش را درآورد. همه چیز را بررسی کرد. یک جعبه فشنگ کلت اتومات ۴۵ و سه جعبه پوکه فشنگ ۳۰-۳۰ پیدا کرد. چیزی که پیدا نکرد اسلحه بود. فانوس باطریای را برداشت و شروع کرد به قدم زدن و چک کردن دیوارها تا شاید اتاقکی مخفی پیدا کند. بعد از مدتی روی تخت نشست و یک تکه شکلات خورد. تفنگی وجود نداشت و قرار نبود وجود داشته باشد…
نقد رمان جاده
رمان جاده تصویری ترسناک و ترسناک از دنیایی پسا آخرالزمانی است که نثر پراکنده و خاطره انگیز مک کارتی حس ناامیدی و انزوا را تشدید میکند. در اعماق طبیعت انسان کاوش میکند، و به کاوش در راههای زنده ماندن و قدرت پایدار عشق و امید در مواجهه با تاریکی طاقت فرسا میپردازد.
در طول سفر، پدر سعی میکند از پسرش در برابر وحشت دنیای جدید محافظت کند و در عین حال درسها و ارزشهای مهم زندگی را به او بدهد. آنها هم با مهربانی و هم با ظلم روبرو میشوند و ابهام اخلاقیِ دنیایی را که از ساختارهای عادی اجتماعیاش خالی شده است، برجسته میکند.
اگر از پنجره اتاقتان به بیرون نگاهی بیندازید صلح تقریبا نسبی را مشاهده میکنید، اما این آرامش در این دنیای پر از خشم دائمی نیست. هیچکس نمیداند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر جنگ یا انفجاری رخ بدهد تنها ویرانهای از کشورها به جا میماند. بازماندگان چنین اتفاقهایی باید در شرایط جدیدی تلاش کنند تا نسل انسان را ادامه دهند.
نویسنده در رمان جاده چنین سرزمینی را تخیل میکند. کورمک خودش و پسرش را در کشوری که در شرایط بحرانی پس از جنگ و انفجار هستند، تصور میکند. آنها جزو معدود بازماندگانی هستند که برای زنده ماندن تلاش میکنند.
در پایان لازم به ذکر است که در سال ۲۰۰۹ از رمان جاده فیلمی به کارگردانی جان هیلکات اقتباس شد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 619 بار
عنوان کتاب: رمان جاده
برنده جایزه پولیتزر 2007
برنده جایزه یادبود جیمز تیت بلک بریتانیا (از مهمترین جوایز بریتانیا)
جز برترین رمان های پادآرمان شهری و پسارستاخیزی
جزو برترین رمان های قرن 21
جز الهام بخش ترین رمان های BBC
جزو کتاب های برگزیده اپرا وینفری
جز رمان های برگزیده در ژانر ماجرایی
جزو کتاب های برگزیده به انتخاب آمازون
جز کتاب های برگزیده به انتخاب واشنگتن پست
نویسنده: کورمک مک کارتی
مترجم: سمانه تیموریان
تعداد صفحات کتاب: 217 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 15.66 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب