زنی پشت پنجره

آخرین ویرایش: 3 هفته قبل
زنی پشت پنجره (nbookcity.com)

دانلود کتاب زنی پشت پنجره

تعلیق و دلهره‌های سبک هیچکاکی در کتاب زنی پشت پنجره بسیار پرشور و نفس‌گیر است، تاجایی که می‌توان به جرات گفت چنین فضایی پیش از این کمتر در دنیای ادبیات دیده شده بود.

داستان کتاب در آغاز روایت آرام و ملال‌آوری دارد. داستان زنی که در یک لحظه همه چیز را از دست داده و حالا زندگی چیزی بیش از خاطرات تلخ و شیرین گذشته نیست. خط داستان در میانه‌ی کتاب، با جرقه‌هایی برای اتفاقی شوم ریتم سریع‌تری می‌گیرد. تا جایی که تا پایان کتاب نمی‌توان لحظه‌ای آن را رها کرد و زمین گذاشت و دلهره و اضطراب هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شود.

هنر ای جی فین اینجاست که توانسته از همان ابتدا، خواننده‌ی شاید نه چندان مشتاق را حتی با همان حال و هوای افسرده و پژمرده‌ی کتاب با خود بکشاند و به پایان کتاب زنی پشت پنجره برساند.

خلاصه کتاب

آخرین تصوری که می‌توان برای چنین کتابی داشت این است که مردی جوان آن را نوشته باشد. توصیف جزییات و بیان  حالات روحی و عاطفی شخصیت‌ قهرمان داستان زنی پشت پنجره آن‌قدر دقیق و باظرافت نوشته شده که به نظر می‌رسد فقط زنی که چنین حوادثی را تجربه کرده می‌تواند چنین داستانی بنویسد. روایت داستان اول شخص است. همه چیز از نگاه آنا بیان می‌شود.

گاهی مرز بین واقعیت و خیال گم می‌شود و همین هیجان و تعلیق داستان را بیشتر می‌کند. از زمانی که «آنا فاکس» در تصادفی وحشتناک، همسرش «اد» و دخرکوچولویش «اولیویا» را از دست داده، حدود 10 ماه می‌گذرد. آنا حالا در خانه‌ای زندگی می‌کند که فقط پوسته‌ای است پر از خاطرات دور و نزدیک او از همسر و دخترش.

آنا در رمان زنی پشت پنجره چنان به این حاشیه‌ی امن خو گرفته که دیگر حتی برای قدم زدن و هواخوری هم از خانه بیرون نمی‌رود. تنها نقطه‌ی اتصال این زن با دنیای بیرون، پنجره‌ای است که هر روز ساعت‌ها کنار آن می‌نشیند و به زندگیِ آن بیرون خیره می‌شود. آدم‌هایی که با هیاهو و سروصدا مدام می‌آیند و می‌روند. اما همین پنجره است که ریتم یکنواخت و روزمره‌ی زندگی آنا را به هم می‌ریزد.

شبی با صدای فریادی به پشت پنجره می‌رود و چیزی را که نباید، می‌بیند: او شاهد منظره‌ای وحشتناک است که به نظر می‌رسد، هیچ کس متوجه آن نشده است. زندگی آنا حالا چنان دستخوش این حادثه شده که باید برای فاش کردن رازی ترسناک، از فضای امن و آرام خود خارج شود. خواندن کتاب زنی پشت پنجره را به همه کسانی‌ که به داستان های جنایی و رمان های خارجی علاقه دارند توصیه می‌کنیم.

بخشی از متن کتاب

متوجه شده ام که او بعدازظهرها از نوشیدن یک نوشیدنی لذت می برد، همان طور که من لذت می برم. آیا او مانند من، صبح ها هم از نوشیدن لذت می برد؟ اما سن او معمایی است، اگرچه قطعا از دکتر میلر و من جوان تر است (همین طور، چابک تر)؛ تنها در مورد نام اوست که باید حدس بزنم، می توانم با عنوان ریتا از او نام ببرم چون به هیورث در فیلم گیلدا مشابهت دارد، عاشق این جملۀ فیلم هستم «کمترین علاقه ای به آن ندارم».

من خودم بسیار به او علاقه مندم. نه به اندامش، نه به برآمدگی خفیف ستون فقراتش، نه به خطوط خوش تراش شانه اش یا سینه بند آبی آسمانی که سینه هایش را تنگ در برگرفته… هرگاه این تصاویر در عدسی نمایان می شوند جای دیگری را نگاه می کنم، اما به نوع زندگی او علاقه مندم؛ زندگی های او، دو نوع زندگی بیشتر از آنکه من دارم. دکتر لحظه ای پیش به داخل خیابان پیچید، درست پس از ساعت دوازده ظهر، کمی پیشتر از آن.

همسرش پیمانکار را از در جلویی خانه به درون هدایت کرده و در را بسته بود. روزهای یکشنبه دکتر میلر، بدون استثنا، ساعت سه وربع به خانه باز می گردد، بازگشت او در این ساعت غیرمعمول است. اما اکنون این دکتر خوب با گام های بلند پیاده رو را به سمت پایین طی می کند، در حالی که تندتند از دهان نفس می کشد. کیف دستی‌اش در یک دست تاب می‌خورد و حلقۀ ازدواجش برق می‌زند. (ص 143 زنی پشت پنجره)

روی پاهایش تمرکز می کنم؛ کفش های زرشکی مدل آکسفورد که خوب واکس زده شده و با هر گام نور پاییزی خورشید را جذب می کند. دوربین را به سمت سر او بالا می آورم. دوربین نیکون مدل دی ۵۵۰۰ من چیز زیادی را نادیده نمی گذارد، نه با آن لنز اپتکا؛ موهای آشفتۀ خاکستری، عینک نازک و ارزان قیمت، کمی ته ریش روی فرورفتگی مختصر گونه هایش. او از کفش هایش بیشتر مراقبت می کند تا صورتش.

به سمت خانۀ شماره ۲۱۲ برمی گردم جایی که ریتا و پیمانکار به سرعت مشغول کندن لباس هایشان هستند. می توانستم به اطلاعات زنگ بزنم شمارۀ آن خانه را بگیرم و به او هشدار دهم. این کار را نمی کنم. دید زدن به عکاسی از طبیعت می ماند: کسی در حیات وحش دخالت نمی کند. دکتر میلر شاید نیم دقیقه با در جلویی فاصله دارد. چهار قدم دیگر. پنج، شش، هفت. در نهایت تنها بیست ثانیۀ دیگر.

نقد کتاب زنی پشت پنجره

زنی پشت پنجره در نگاه اول به زندگی زنی افسرده پرداخته اما در ادامه‌، داستانی معمایی و دلهر‌ه‌ آور است که یادآور فیلم‌های آلفرد هیچکاک خواهد بود. در همه جای داستان همواره این سؤال برای شما پیش می‌آید که آیا در فضایی واقعی و جنایی قدم گذاشته‌اید و یا همه ساخته‌ و‌ پرداخته‌ی ذهن راوی است؟

شما با خواندن این رمان از نوعی عدم‌ اطمینان و درگیری‌های ذهنی که با واقعیت درآمیخته و ابهام مرز بین این دو لذت می‌برید و مشتاقانه پا در مسیری می‌گذارید که ناگهان دچار تغییراتی بنیادین خواهد شد.

از بارزترین ‌ویژگی‌های رمان زنی پشت پنجره تعلیق در تمام داستان، جریان سیال ذهن و عدم مرزبندی مشخص بین واقعیت و توهم است. انگار پا در فضایی مه‌آلود گذاشته‌اید که هر از گاهی نشانه‌ای کوچک از مسیر، شما را به ادامه‌ی حرکت سوق می‌دهد.

همچنین، استفاده‌ی راوی از توصیف‌های ناآشنا از محیط و نگاهی خاص به رفتارهای اطرافیان و خودش، در ابتدا ممکن است برای مخاطب کمی عجیب به نظر برسد اما با پیش رفتن داستان به تدریج با نوع زبان راوی آشنا می‌شود.

رمان زنی پشت پنجره پیش از ترجمه به زبان فارسی به ۳۶ زبان در سراسر جهان ترجمه شده و با فاصله‌ی کمی پس از نشر در آمریکا، به اثری سینمایی تبدیل شد.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 1,756 بار

A.%20J.%20Finn%20 %D8%A7%D9%90%DB%8C.%20%D8%AC%D9%90%DB%8C.%20%D9%81%DB%8C%D9%86

عنوان کتاب: زن پشت پنجره

(زنی در قاب پنجره ، زنی پشت پنجره ، زنی در کنار پنجره)

نامزد دریافت جایزه ی بهترین کتاب معمایی گودریدز

نامزد جایزه بهترین کتاب اول گودریدز

از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

جز برترین رمان های قرن 21

جزو برترین رمان های تریلر

نویسنده: ای جی فین

مترجم: محمد جوادی

تعداد صفحات کتاب: 601 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 40.83 مگابایت

نوع فایل: (ZIP) PDF

منبع: شهرکتاب

فایل کتاب با ترجمه ای دیگر جایگزین شد.

نوشته‌های مشابه

متفاوت‌بودن شاید دلیلی برای رانده‌ شدن باشد، اما ستم‌ کردن به انسانی دیگر، به‌سبب تفاوت‌هایش، نشان‌دهنده‌ی جامعه‌ای است که بی‌رحمی برایش عادی شده است. کتاب حاضر، رمانی فراگیر و قدرتمند از نظر موضوعات انسانی...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 336
یکی از کتاب‌های مهم «گابریل گارسیا مارکز» است. او مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. کتاب عشق در زمان وبا یکی از عاشقانه های معروف جهان رمان است. فلورنتینو، جوانی لاغر‌اندام...
بروزرسانی: 4 هفته قبل
تعداد بازدید: 8803

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *