و سپس هیچکس نبود

آخرین ویرایش: 3 هفته قبل
و سپس هیچکس نبود (nbookcity.com)

دانلود کتاب و سپس هیچکس نبود 

کتاب و سپس هیچکس نبود و یا سپس هیچ کدام باقی نماندند نام رمانی جنایی معمایی نوشته شده توسط آگاتا کریستی، نویسنده اهل انگلستان معروف به ملکه جنایت است.

کتاب پیش رو یکی از آثار مشهور ادبی جهان است و ثأثیر بسیاری بر ادبیات جهان و رمان داشته است؛ و به گفته آگاتا کریستی سخت ترین و بهترین اثری است که خلق کرده است و در نوع خود یک شاهکار در ادبیات داستانی به حساب می آید.

پایه کتاب و سپس هیچکس نبود براساس شعر و داستانی کودکانه به نام ده زنگی کوچک است؛ لذا در بعضی از انتشارات کتاب به این نام نیز چاپ شده است. در ایران، انتشارات کارآگاه این کتاب را با نام ده بچه زنگی منتشر کرد. آگاتا کریستی درباره این رمان می گوید: «این رمان نیازمند تکنیکی دشوار و برای من بسیار چالش برانگیز بود. من از نوشتن آن بسیار لذت بردم و امیدوارم این رمان بتواند رضایت سختگیرترین خوانندگان را جلب کند.

خلاصه داستان 

ده نفر، هفت مرد و سه زن، توسط افرادی به ظاهر مختلف دعوت می شوند که تعطیلات خود را در جزیره ای دو رافتاده به نام «جزیرهٔ زنگی» بگذرانند. بعضی از آنها قبلاً همدیگر را بر سر موضوعی می شناخته اند؛ ولی بیشترشان قبل از رفتن به جزیره هیچگاه یکدیگر را ندیده بودند. این ده نفر هر کدام به گونه ای در گذشته خود باعث قتل یک فرد شده اند. پس از گذشت مدتی در جزیره، آنها متوجه می‌شوند که همه از سوی یک فرد به آنجا دعوت شده اند.

این فرد با اینکه در جزیره نیست اما از راز همهٔ آنها آگاه است؛ زمانی اوضاع مغشوش می‌شود که این فرد شروع به قتل تک تک آنها  به روشی عجیب می‌نماید. او قربانیان خود را با اقتباس از یک شعر کودکانه به نام ده سرخپوست کوچک به قتل می‌رساند. هر دو کتاب که با نام های و سپس هیچکس نبود و ده بچه زنگی به چاپ رسیده، به صورت پی دی اف برای دانلود علاقمندان در این پست قرار گرفته است.

معرفی شخصیت های اصلی کتاب

  • آنتونی جیمز مارستون؛ اولین قربانی جزیره است که ظاهر جذاب و رفتار غیر اخلاقی دارد، او که در گذشته به دلیل مست بودن حین رانندگی دو کودک خردسال را کشته و تنها گواهینامه رانندگی اش معلق شده بود از این موضوع عذاب وجدان ندارد، مارستون پس از صرف نوشیدنی مسموم می شود (یکی از سربازهای کوچک خودش را خفه کرد)
  • خانم اتل راجرز: دومین قربانی آشپز، سرایدار خانه و همسر توماس راجرز است که زنی رنگ پریده و شبح مانند توصیف شده است، این شخصیت در کتاب و سپس هیچکس نبود ، تحت سلطه شوهر زورگویش به نوعی در مرگ کارفرمای سابق شان دست داشته است و در خواب می میرد (یکی بیش از حد خوابید)
  • ژنرال جان گوردون مک آرتور: او سومین قربانی جزیره و یک قهرمان بازنشسته جنگ جهانی اول است، در گذشته وقتی از رابطه همسرش و یک افسر زیر دست خود مطلع شد افسر را به ماموریتی فرستاد که می دانست هرگز از آن زنده باز نخواهد گشت. او معتقد است هیچ کس جزیره را زنده ترک نخواهد کرد (یکی گفت که می خواهد آن جا بماند)
  • توماس راجرز: چهارمین قربانی جزیره و سرایدار عمارت است که در گذشته با نرساندن به موقع دارو به کارفرمای در حال مرگش باعث فوت او شد. او در حالی که چوب ها را خرد می کند با تبر کشته می شود (یکی خود را تکه تکه کرد)
  • امیلی کارولین برنت: پنجمین قربانی جزیره در کتاب و سپس هیچکس نبود ، خانم مسنی است که هرگز ازدواج نکرده، او سال ها پیش خدمتکار نوجوانش را به دلیل بارداری نامشروع اخراج می کند و آن دختر که قبلا از سوی والدینش نیز طرد شده بود خودکشی می کند، خانم برنت در مورد این مسئله عذاب وجدان زیادی داشت. قاتل علاوه بر کشتن او با سم، یک زنبور عسل نیز در اتاق می گذارد (یکی را زنبور نیش زد)
  • دکتر ادوارد جورج آرمسترانگ: ششمین قربانی جزیره پزشکی است که به دلیل مست بودن هنگام عمل جراحی باعث مرگ بیمارش شد. او که فریب وارگراو را خورده، پس از خارج شدن از عمارت به نقطه بلندی رفته و به دریا پرت می شود (یکی را ماهی قرمز بلعید)
  • ویلیام هنری بلور: هفتمین قربانی بازرس سابق پلیس است که در حال حاضر به عنوان کاراگاه خصوصی فعالیت می کند. او زمانی با جعل شهادت در دادگاه باعث شد فرد بی گناهی به حبس ابد محکوم شود و در زندان بمیرد. بلور با اصابت یک ساعت بزرگ خرسی شکل روی جمجمه اش کشته می شود (یک خرس بزرگ یکی را در آغوش گرفت)
  • فیلیپ لومبارد: هشتمین قربانی سربازی است که اسلحه ای با خود به جزیره آورده و تنها کسی است که به وارگراو شک می کند. لومبارد در گذشته با دزدیدن غذای تعدادی از مردم محلی در آفریقای شرقی باعث مرگ آن ها شده است، او و مارستون تنها کسانی هستند که از گذشته خود احساس پشیمانی ندارند، او توسط ورا با اسلحه کشته می شود (یک نفر سوخاری شد)
  • ورا الیزابت کلیتورن: زنی جوان، جذاب و باهوش نهمین قربانی جزیره در کتاب و سپس هیچکس نبود است، او که در گذشته مدتی برای خانواده ثروتمندی کار کرده برای این که بتواند با برادر خانم خانه ازدواج کند و به ثروت زیادی برسد به پسربچه خانواده که در حال غرق شدن بود کمک نکرد و دایی کودک بعد از فهمیدن این موضوع او را رها کرد. ورا خود را دار می زند (او رفت و خود را دار زد)
  • قاضی لارنس جان وارگراو: قاضی بازنشسته ای که در زمان فعالیتش به نام قاضی اعدام شهرت پیدا کرده بود و همیشه از قتل عام خوشش می آمده اما حس عدالت جویی او را از این کار منع می کرده است. قاضی قاتل واقعی است و برای ارضای هر دو میل خود این قتل ها را برنامه ریزی کرده است (یکی قاضی شد )
  • اسحاق موریس: در کتاب و سپس هیچکس نبود ، اسحاق کسی است که توسط قاضی استخدام شده بود تا مقدمات این کشتار را فراهم کند. او کسی بود که سال ها قبل به دختر یکی از دوستان قاضی مواد مخدر فروخته و دختر مدتی بعد خودکشی کرده بود.

بخشی از متن رمان

در جایی از رمان و هیچکس نبود جز ما آمده: فیلیپ لومبارد که چشمانش به سرعت حرکت می‌کرد، دختری که در مقابلش نشسته بود را ورانداز کرد و با خود گفت: «دختر جذابی است و اندکی شبیه معلم‌های مدرسه است. به نظر مشتری خوبی می‌آمد و کسی که می‌توانست در عشق و جنگ خویشتن‌دار باشد. بدش نمی‌آمد که از او…»  لومبارد اخم کرد. نه! اکنون وقت این حرف‌ها نیست. فعلاً باید به کسب‌وکارش رسیدگی کند. باید تمرکزش روی شغلش باشد.

از خودش پرسید چه چیزی در انتظار اوست. آن مرد، خیلی مرموز عمل کرده است. «کاپیتان لومبارد، می‌خواهی بخواه و نمی‌خواهی نخواه!» و لومبارد با حالتی متفکرانه پاسخ داده بود: «صد گینه، درست است؟» چنان با حالت بی‌تفاوتی این جمله را گفته بود که گویی صد گینه پولی برای او به حساب نمی‌آید. این در حالی بود که او حتی پول یک وعده غذای درست و حسابی را هم نداشت!

البته با خودش تصور می‌کرد آن مرد فریب نمی‌خورد و این حقیقتی دربارهٔ آن مرد بود که هرگز نمی‌توان او را در مورد مسائل مالی فریب داد، چون همه چیز را در این زمینه می‌داند. با همان لحن بی‌تفاوت گفت: «و نمی‌توانی اطلاعات بیشتری به من بدهی؟» آقای ایزاک موریس سر کوچک و بی‌مویش را به نشانهٔ تأیید تکان داد و گفت: «نه، کاپیتان لومبارد! همه چیز در آنجا مشخص خواهد شد. موکّل من تو را انسان شرافتمندی می‌داند.

من اجازه دارم در مقابل کاری که به خاطرش به استیکِل‌هِیوِن در دیوِن می‌روی، صد گینه به تو پرداخت کنم. نزدیک‌ترین ایستگاه قطار به آنجا، اُوک‌بریج است. در آنجا به دنبالت خواهند آمد و با اتومبیل به استیکِل‌هِیوِن و از آنجا با قایق به جزیرهٔ سُلجِر منتقل خواهی شد. آنجا موکل من در اختیار تو خواهد بود.» لومبارد ناگهان گفت: «تا چه مدت زمانی در آنجا خواهم بود؟» «حداکثر یک هفته». کاپیتان لومبارد سبیل خود را با انگشتانش چرخاند و گفت… (ص140 و سپس هیچکس نبود)

معرفی نویسنده

آگاتا کریستی مشهورترین نویسنده‌ی زن و یکی از پیشروان ادبیات جنایی می باشد. آگاتا کریستی در خلق شخصیت بی‌نظیر بود و شخصیت‌های جاودانه‌ای مانند کارگاه هرکول پوآرو و خانم مارپل از شاهکارهای جاودانه‌ی او هستند. جالب است بدانید زندگی شخصی آگاتا کریستی هم مانند داستان‌هایش بسیار پیچیده و معما گونه بوده است.

بیشتر شهرت آگاتا کریستی برای نوشتن رمان‌های پلیسی و جنایی از جمله همین رمان و سپس هیچکس نبود است؛ اما جالب است بدانید که او تحت نام مستعار مری وستماکوت داستان‌ هایی عاشقانه و رمانتیک هم می ‌نوشت.

چرا باید این رمان را بخوانیم؟

و سپس هیچکس نبود در فضایی دور از شهر و در یک جزیره اتفاق می‌افتد و ذهن شما را به خوبی درگیر می‌کند که قاتل کیست. نویسنده شخصیت‌های داستان را از میان اقشار موجه و آبرومند جامعه انتخاب کرده است، به نوعی که هرگز احتمال نمی‌رود قاتل باشند. شاید داستان در نگاه اول غیرممکن به نظر برسد ولی به خوبی نشان می‌دهد که انسان دو پا تا چه حد می‌تواند عجیب و بی‌رحم باشد.

در نسخه‌‌ی اولیه‌ی رمان و سپس هیچکس نبود از کلمه «کاکاسیا» استفاده شده بود که بعدها به دلیل توهین‌آمیز بودنش به «سرخپوست» و در نهایت به «سرباز» تغییر کرده. خواندن این رمان می‌تواند جذاب باشد و ذهن شما را به شکل هیجان‌ انگیزی درگیر کند.

نقد کتاب و سپس هیچکس نبود

رمان و سپس هیچکس نبود از آن دست کتاب‌هاست که تا تمامش نکنید ول نمی‌کنید! و واقعا نویسنده توانسته کشش داستان را تا آخر حفظ کند و پایانی غافلگیر کننده را رقم بزند.

یکی از ویژگی‌های بارز کتاب و سپس هیچکس نبود این است که مدام در حال حدس زدن قاتل هستیم ولی به طور قطع نمیتوانیم بگوییم که چه کسی قاتل است چون در این داستان همه‌ی افراد رازهای سیاهی دارند و انگار باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کرد.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 8,854 بار

Agatha Christie آگاتا کریستی18

عنوان کتاب: و سپس هیچکس نبود

(و آنگاه هیچ کس نماند ، ده بچه زنگی)

نویسنده: آگاتا کریستی

مترجم: سودابه مرادنیا

تعداد صفحات کتاب: 309 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 27.55 مگابایت

نوع فایل: (ZIP) PDF

منبع: شهر کتاب

نوشته‌های مشابه

جیمز هادلی چیس در کتاب هفت جنایت مرموز، توانایی‌اش را در ترسیم یک ماجرای جنایی نشان داده است و به خوبی ثابت کرده است که چرا شایسته لقب استاد هنر فریب دادن است. اگر از خواندن داستان‌های و رمان‌های جنایی لذت می‌برید...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 373
«هری هولی» قهرمان رمان خفاش است. نه از آن قهرمان‌ها که هوش زیادی دارند، همه چیز را می‌فهمند و یا از همه برتر هستند. هری به استرالیا آمده تا قاتل دختر نروژی را پیدا کند. با خودش اما جز چمدان و کارت شناسایی اش...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 337

5 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *