دانلود کتاب خروج ممنوع
سارتر در کتاب خروج ممنوع به مفاهیمی چون آزادی، تنهایی و مسئولیت که اصول اساسی فلسفه اش را تشکیل میدهند، پرداخته است.
در این نمایشنامه آدم ها به رغم اینکه در کنار هم هستند، ولی در نهایت تنها و شکنجه گر همدیگر نیز هستند و جهنم یعنی بقیه ی آدم ها! در ادامه کتاب، چندین مقاله ی خیلی خوب هم راجع به ژان پل سارتر و آثارش آمده که خواندنش خالی از لطف نیست.
این نمایشنامه را سارتر در زمانی نوشت که پاریس تحت اشغال آلمان نازی بود و نخستین بار در ماه مه ۱۹۴۴ در تئاتر ویوکولومبیه روی صحنه رفت. این اثر افزون بر اجراهای گوناگون در سراسر جهان بارها به اشکال مختلف مورد اقتباس قرا گرفته است.
خلاصه کتاب
نویسنده در نمایشنامه خروج ممنوع به جهنم، سری زده و آن را برای سه گناهکار ترسیم کرده است. سه نفر به نام های اینز، استل و کرادو؛ بعد از مرگ خود وارد اتاقی میشوند که گویا جهنم آنها است و باید تا ابد در آن بمانند. این اتاق یک دریچه دارد که از آن میتوان تمام اتفاقات روی زمین را دید. در اتاق بسته است و چراغش هم همیشه روشن است؛ درست برعکس تصوری که همگان از جهنم دارند.
خواب هم در این اتاق معنا ندارد و این سه نفر حتی توانایی پلک زدن را هم ندارند. آنها متعجبند که چرا این جهنم با آنچه همیشه تصور میکردند متفاوت است. آنچه سارتر در کتاب خروج ممنوع تصویر کرده است، فقط جهنمی فرضی نیست که سه نفر به ماندن در آنجا و شکنجهٔ ناگزیر یکدیگر محکوماند، بلکه صحنهٔ عمومی زندگی انسانِ تهی از معنای امروز، در غرب است و درواقع، اینها آدمهای دربند خویشاند که میتوان «دوزخیان زمین» نامیدشان.
در ایران ترجمههای مختلفی از نمایشنامه خروج ممنوع به فارسی ارائه شده، برخی با نام دوزخ و برخی نیز با عنوان دربسته (و حتی خلوتگاه) که مترجمان گوناگونی با این نام اثر حاضر را به فارسی برگرداندهاند. علت این تفاوت نیز سلیقه مترجمان و البته نام خاص این اثر بوده عنوان فرانسوی آن Huis Clos دلالت به اتفاق هایی دارد که در یک مکان در بسته رخ میدهد.
بخشی از متن کتاب
کرادو: تو میدونی گناه یعنی چی. همین طور رسوایی و ترس رو میشناسی. وقتی داری خودت رو نگاه میکنی، میبینی همه راه هایی که به سمت قلبت میرن ظلمانی و تاریکن؛ مثل اینه که استخون پای خودت رو بشکنی. دیگه نمی تونی راه هایی رو درست تشخیص بدی که قبلاً میتونستی اونا رو در تاریکی طی کنی، آره تو میدونی بهای گناه چیه و اگه میگی من یه بزدلم برای اینه که میدونی بزدلی یعنی چی. درست میگم؟!
اینز: آره. کرادو: من باید تو رو متقاعد کنم تو خیلی شبیه منی. فکر میکردی من اینجا رو ترک میکنم؟ من نمی تونستم تو رو ترک کنم. تویی که همه فکرهای تو سرت رو، اینجا، تو بوق و کرنا میکنی؛ حتی همه چیزایی که راجع به من فکر میکنی. اینز: واقعاً می خوای من رو متقاعد کنی؟ کرادو: این تنها چیزیه که میخوام. میدونی بیشتر از این نمی تونم صدای اونا رو از اون پایین بشنوم.
شاید به خاطر اینه که با مردنم برای همه شون تموم شدم، تموم. اونجا روی زمین من هیچی نیستم؛ حتی یه بزدل. اینز، ما اینجا تنهاییم. فقط شما دو نفرین که به من فکر میکنین. استل مهم نیست اما تو… تویی که از من متنفری، اگه به من اعتماد پیدا کنی میتونی نجاتم بدی. اینز تو فکر می کنی آسونه؟ به من نگاه کن. من یه مشتری خطرناکم. کرادو: هر چه قدر وقت بخوای بهت میدم.
اینز: [به پایین و سمت چپ صحنه میرود، با لحنی طعنه آمیز] اوه همه وقت جهان دست توئه کرادو! کرادو: [شانه های اینز را میگیرد و به صورتش نگاه میکند] گوش کن. هر کسی هدف خودش رو توی زندگی دنبال میکنه درسته؟ من هیچ وقت به پول و عشق اهمیتی ندادم. من میخواستم یه مرد باشم؛ یه مرد جون سخت. من همه تخم مرغ هام رو تو یه سبد گذاشتم. یه آدم میتونه ترسو باشه؛ حتی اگه همیشه خطرناکترین مسیر رو انتخاب کنه.
فکر میکنی میتونی از روی یه حرکت همه زندگی یه آدم رو قضاوت کنی؟ اینز: چرا که نه؟ تو سی سال وانمود کردی که شجاعی… اون قدر که خودتم باورت شد. از اون جایی که برای قهرمانها هر چیزی مجازه، به خودت اجازه دادی هزار تا ضعف کوچیک داشته باشی. چه قدر راحت! هر وقتم لحظات سخت و خطیری پیش می اومد و تو توی مخمصه می افتادی، میرفتی سوئیس…
نقد کتاب خروج ممنوع
نویسنده نمایشنامه خروج ممنوع، ژان پل سارتر؛ منتقد و فیلسوف فرانسوی، در سال ۱۹۰۵ در پاریس متولد شد و سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. در دوران زندگی سارتر، ادبیات فرانسه از دو جنگ جهانی، تجربه فاشیسم و کمونیسم، استعمارزدایی و نیز ظهور و گسترش کتابهای جیبی، سینما، تلویزیون و رسانههای خبری متاثر بوده است.
ژان پل سارتر از دسته متفکرانی بود که بر اگزیستانسیالیسم یا وجودگرایی (با این اصل که انسان آزاد و مسئول اعمال خویش است) تاکید میکرد. این تاکید همواره باعث شده بود تا او را هم تحسین و هم طرد کنند.
سارتر چندین رساله از جمله هستی و نیستی و اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر را نوشت و با نوشتن داستانها و نمایشنامه هایی مانند کتاب تهوع، مگس ها و درِ بسته، فلسفه و نگرش ادبی خود را نشان داد. نمایشنامههای ژان پل سارتر با نگاهی فلسفی نوشته شدهاند. کتاب پیش رو نیز در سال ۱۹۴۴ نوشته شده است.
نویسنده کتاب خروج ممنوع، با فعالیتهای ادبی و گرایش سیاسیاش به چپهای افراطی بر ذهن بسیاری از متفکران همعصر خود تأثیر گذاشت.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 454 بار
عنوان کتاب: خروج ممنوع
(دوزخ)
برنده جایزه ی نمایشنامه ی حلقه ی منتقدین نیویورک سال 1947
جز برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم
نویسنده: ژان پل سارتر
برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1964
مترجم: بهرنگ اسماعیلیون
تعداد صفحات کتاب: 116 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 9.67 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب