دانلود کتاب گوژپشت نتردام
رمان تاریخی گوژپشت نتردام را ویکتور هوگو در سال 1831 نوشته است. این رمان تلفیقی از تاریخ و عشق است.
بهترین ترجمه رمان پیش رو را جواد محیی و اسفندیار کاویان انجام دادهاند. این کتاب یکی از مطرح ترین داستان های ویکتور هوگو است و پس از انتشار، بسیار مورد توجه واقع شد. کمپانی والت دیزنی براساس آن یک انیمیشن ساخت. این اثر همچنین مورد اقتباس یک فیلم سینمایی و چند اپرا نیز قرار گرفته است.
ویکتور هوگو که از حس عاشقانهای برخوردار است و رئالیسمی حیرت انگیز، به این حس نیرو میدهد. در این رمان پارهای از گیراترین و حیرت بارترین صفحه هایی را که در عمر خود نگاشته، به ارمغان آورده است. این اثر همواره مایهی هیجان و شیفتگی خوانندگان بسیاری بوده است.
خلاصه کتاب
کتاب گوژپشت نتردام شاهکار ماندگار ویکتور هوگو که در زمره ی اولین رمان های برجسته ی دوره ی «رمانتیک» به حساب می آید، چندین و چند دهه است که با داستان جذاب و تأثیرگذار شخصیتی به نام کازیمودو، مخاطبین سراسر جهان را به وجد آورده است. کازیمودو، گوژپشتی با ظاهری رعب انگیز است که در برج زنگ دارِ معروف ترین کلیسای پاریسِ قرون وسطایی زندگی می کند.
مردی به نام کلود فرولو از کازیمودو مراقبت و نگهداری می کند؛ فرولو، کشیشی جدی و حتی عبوس است که چندان کاری به کار آزار و اذیت های وارد شده بر کازیمودو ندارد. اما کسی برای کمک به گوژپشت پا پیش می گذارد؛ یک زن کولی زیبا به نام اسمرلدا که مهربانی اش، قلب کازیمودو را لبریز از عشق می کند. آیا گوژپشت می تواند اسمرلدا را از نقشه ی شیطانی فرولو نجات دهد؟ یا این که همه ی آن ها با هم در تاریکی های نوتردام نابود خواهند شد؟
داستان رمان گوژپشت نتردام از این قرار است که در پاریس قرن پانزدهم میلادی، رئیس نگهبانان شهر، نوزاد ناقص الخلقهای را پیدا کرده، سرپرستی او را به عهده میگیرد و او را در برج کلیسای نوتردام نگهداری میکند. این کودک که صورتی نازیبا دارد را کازیمودو مینامند. کازیمودو که که بدنی قدرتمند دارد، مسئول نواختن ناقوسهای کلیسا میشود. بیست سال بعد، زمانی که پاریس در تکاپوی برگزاری جشنی است، کازیمودو، اسمرالدا را میبیند، دخترکی کولی که در خیابانها برنامه اجرا میکند و ماجرا از اینجا آغاز میشود…
معرفی نویسنده کتاب
ویکتور هوگو، زاده ی 26 فوریه 1802 و درگذشته 22 می 1885، شاعر، داستان نویس و نمایشنامه نویس فرانسوی بود.ویکتور دوران کودکی را در کشورهای گوناگونی گذراند. او مدت کوتاهی در کالج اشراف در مادرید اسپانیا درس خواند و در فرانسه تحت آموزش معلم خصوصی خود، پدر ریوییر، قرار گرفت.
نویسنده کتاب گوژپشت نتردام سرودن شعر را با ترجمه ی اشعار ویرژیل آغاز کرد و همراه با این اشعار، قصیده ای بلند در وصف سیل سرود. نخستین مجموعه اشعار او در سال 1822 و در بیست سالگی، و نخستین رمانش در سال 1826 به چاپ رسیدند.
بخشی از کتاب گوژپشت نتردام
صبح روز بعد وقتی ژان فرولو لباس میپوشید تا بیرون برود، متوجه شد کیف پولش خالی است، او هیچ پولی نداشت. خطاب به کیف خالیاش گفت:«اوه چه بیرحمانه. به خاطر خوشگذرانی شبانهام خالی شدهای.» ژان کفشهایش را پوشید و به خود گفت باید به دیدن برادرش برود. او به خودش گفت، سخنرانی مفصلی برایم میکند اما دستکم کمی از او پول میگیرم. سر راهش به کلیسا، بوی نان تازه از نانواییها به مشامش رسید؛ اما هیچ پولی نداشت که صبحانه بخورد.
وقتی به کلیسای نتردام رسید، نمیدانست باید وارد شود یا برگردد. او چند دقیقه قدم زد و فکر کرد. در حالی که در پای پلکان اصلی قدم میزد و به عقب و جلو میرفت، به خودش گفت، نمیخواهم امروز بنشینم و سخنرانی مفصل او را گوش بدهم؛ اما به سکههایش نیاز دارم. او از مردی که از پلکان کلیسا پایین میآمد پرسید:«شما معاون اسقف را دیدهاید؟» مرد درحالی که دور میشد، گفت: «به گمانم خودش را در اتاق برج زندانی کرده.»
ژان از پلکان بالا رفت و وقتی خود را به بالای برج و مقابل اتاق رساند، از نفس افتاده بود. کلید روی در بود. در راه هل داد. اتاق تاریک بود. در وسط اتاق، یک صندلی راحت بزرگ و یک میز قرار داشت و چندین قطب نما، اسکلت حیوانات، ظروف شیشهای بزرگ و بطریهای پر از مایعات مختلف، همهجا پراکنده بودند. کتابهای باز روی زمین پخش شده بودند و در تمام گوشه و کنار اتاق تار عنکبوت دیده میشد. ژان شومینهی بزرگی در گوشهی اتاق دید که آتشی در آن نبود.
یک دمندهی آتش غبارگرفته در کنار شومینه بود. روی دیوارها به زبانهای مختلف چیزهای نوشته شده بود. به نظر میرسید تمام اتاق در حال ویرانی است. کلود فرولو روی آن صندلی دستهدار نشسته بود و روی کتاب بزرگ و مصوری خم شده بود. پشتش به در بود و صدای باز شدن در را نشنید. او با خود حرف میزد. ژان نمیخواست مزاحم کار برادرش شود اما پول لازم داشت. به خودش گفت، برادرم دیوانه شده است. بعد متوجه شد که شاید چیزهایی دیده است که نباید میدیده…
نقد کتاب گوژپشت نتردام
در کتاب گوژپشت نتردام، شما نمونه هاى گوناگونى از زندگى را مىبینید: انحراف و سقوط یک کشیش، هرزگى و ولنگارى یک طلبه، عیاشى و بدعهدى یک افسر، عشق و علاقه پابرجا و شدید یک دختر کولى، فداکارى و ازخودگذشتگى یک هیولاى آدمنما و خلاصه تمام مردم پاریس را از ولگردان و کولىها و دزدان گرفته تا لویى یازدهم خواهید شناخت.
ویکتور هوگو در این کتاب اعجاز مىکند و با آن مهارت و چیره دستى که از خصوصیات نویسندگى اوست، انسانیّت و از جان گذشتگى آدمى را که از همهجا رانده شده و پشت و پناهى ندارد و به واسطه زشتى خویش مطرود همه است، آنقدر خوب و استادانه رنگ آمیزى نموده و مجسم مىسازد که بهتر از آن امکان پذیر نیست.
این هیولاى گوژپشتى که تقریبا در همه جاى کتاب گوژپشت نتردام به چشم مىخورد و در واقع قهرمان داستان است در برابر خوبى و مهربانى و ابراز وفادارى نسبت به آزاد کننده خویش، خود را به هر آب و آتشى زده و تا سرحد فداکارى پیش مىرود.
هوگو، در این کتاب غم انگیز و آموزنده و در این شاهکار عالىِ تاریخى و عشقى، حقایق تلخ زندگى و مفاسد و معایب نادانى هاى یک اجتماع دور از تمدن را به رخ بشریت کشیده و او را با تازیانهاى که هم عبرت آموز است و هم خیرخواهانه، تأدیب نموده و دلسوزانه راه زندگى را نشان داده است.
در پایان خواندن رمان گوژپشت نتردام را که جزو برترین داستان های گوتیک و تاریخی است، به همه علاقه مندان عزیز توصیه می کنیم.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 4,847 بار
عنوان کتاب: گوژپشت نتردام
جز برترین رمان های تاریخی
جزو برترین داستان های گوتیک
جز برترین رمان ها درباره شهرها
نویسنده: ویکتور هوگو
مترجم: جواد محیی
تعداد صفحات کتاب: 499 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 38.08 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهر کتاب