دانلود کتاب اعتراف من
کتاب اعتراف من بازتاب دغدغه های فلسفی لئو تولستوی است؛ او در میانسالی بر اثر خوابی که می بیند، دچار یأس و ناامیدی مفرطی می شود.
چندین سال از عمرش را به تفکر درباره سؤالهای بنیادی میگذراند؛ سؤال هایی مثل ما برای چه آفریده شدهایم؟! به کجا میرویم؟! چرا مینویسم و چه چیزهایی باعث خوشحالی ما میشود؟!
او در این چند سال که حدود یک دهه طول می کشد، دربارهی ادیان و مذاهب مختلف تحقیق می کند و کتابهای آنها را میخواند. دست آخر به این نکته پی میبرد که ساده زندگی کند و ذهن ساده دهقانان و روستاییان از ذهن پیچده فلاسفه و متفکران صادقانهتر است.
خلاصه کتاب
کتاب اعتراف من به شرح بحران افسردگی لئو تولستوی و بیگانگی او با جهان است. بیانی استثنایی از احساسات صادقانه و توصیفگر جستوجویی برای یافتن دینی عملگرا بهمنظور تحقق سعادت بشر بر روی کره خاکی، نه فقط برای وعده دادن سعادت اخروی. اگرچه این کتاب موجب تکفیر او شد اما سرچشمه موج عظیم مسیحیان پیرو افکار او در سراسر اروپا و آمریکا نیز گشت.
در تمام طول تاریخ بعضی از کتابها جهان را تغییر دادند و شیوه نگاه ما به خودمان و دیگران را دگرگون کردند. آنها به مباحث، اختلافات عقاید، جنگها و انقلابها الهام بخشیدهاند. آنها زندگیهای بسیاری را ساختهاند و یا تباه کردهاند. حالا نشر روزگار نو برای شما کارهای متفکران بزرگ، پیشگامان، اصلاح طلبان و طالع بینان را فراهم آورده است. ایدههایی که مدنیت را تکان داد و به ما کمک کرد تا آنچه که اکنون هستیم باشیم.
بخشی از متن کتاب
در صفحه 69 کتاب اعتراف من میخوانیم: زندگیام دچار وقفه شده بود. میتوانستم نفس بکشم، غذا بخورم، بنوشم و بخوابم. این کارها اجتناب ناپذیر بود. اما احساس زنده بودن نمیکردم چون هیچ آرزویی نداشتم. اگر چیزی میخواستم از پیش میدانستم که با به دست آوردن آن به هیچ نتیجهی مطلوبی نخواهم رسید. اگر جادوگری میآمد و میگفت میتواند تمام آرزوهایم را برآورده سازد نمیدانستم چه بگویم و چه بخواهم.
اگر در لحظات سرخوشیام هنوز طبق عادت گذشته آرزویی میکردم در لحظاتی که جدی میشدم خوب میدانستم که توهمی بیش نبوده و در حقیقت هیچ آرزویی ندارم. حتی در آرزوی دانستن حقیقت نیز نبودم چون میدانستم حقیقت چیست. حقیقت بیمعنا بودن زندگی بود… یگانه ایمان راستین من در آن زمان، ایمان به تکامل بود. این را نمی توانستم توضیح بدهم که این تکامل در چه نهفته بود و هدف آن چه بود.
می کوشیدم خودم را از نظر فکری و ذهنی تکامل ببخشم. هر چه را می توانستم و هرچه را زندگی سر راهم قرار می داد، بیاموزم؛ می کوشیدم اراده ام را تکامل ببخشم: برای خودم قواعدی معین کرده بودم که تلاش داشتم از آن ها پیروی کنم؛ خودم را از نظر جسمی تکامل می بخشیدم؛ با انواع و اقسام تمرین ها می کوشیدم قدرت و چابکی ام را افزایش دهم و با انواع و اقسام محرومیت ها خودم را به تحمل و بردباری خو می دادم. و همه ی این ها را تکامل می دانستم…
نقد کتاب اعتراف من
کتاب اعتراف من، اثری نوشته ی لئو تولستوی است که نخستین بار در سال 1884 به انتشار رسید. تولستوی در اواخر زندگی، ثروت و شهرت خود را پس زد و به نوعی، به زاهدی تبدیل شد که به دنبال معنای زندگی می گشت. او اندکی بعد در یک ایستگاه قطار چشم از جهان فرو بست. این نویسنده ی بزرگ در دوران اوج شهرت خود، بحرانی از معنا را تجربه کرد.
او به گفته ی خودش، مدام به خودکشی فکر می کرد و دیگر نمی توانست بدون درک هدف و معنای هستی اش، به زندگی خود ادامه دهد. لئو تولستوی ماجرای این جست و جوی خود برای یافتن معنای زندگی و تفکراتش درباره ی هستی را در کتاب حاضر با مخاطبین سهیم شد تا به یکی از اولین اندیشمندانی تبدیل شود که به شکلی مدرن، به مسئله ی هستی و درک معنای زندگی پرداخته است.
مطالعه رمان اعتراف من را به دوست داران و علاقمندان به فلسفه و رمانهای فلسفی توصیه میکنیم.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 6,948 بار
عنوان کتاب: اعتراف من
نویسنده: لئو تولستوی
مترجم: سعید فیروزآبادی
تعداد صفحات کتاب: 170 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 2.30 مگابایت
نوع فایل: PDF
منبع: شهر کتاب
2 پاسخ
خواندن شرح درگیری های ذهنی تولستوی و سرگشتگی هاش برای درک مفهوم و هدف زندگی، اون هم در اوج موفقیت های مادی و محبوبیت و مقبولیت اجتماعی ش از زبان خودش برام جالب بود؛ تلاش همه جانبه ش برای درک این موضوع و رسیدن به پاسخ این سوال ستودنیه!
از مطالعه، همنشینی و مباحثه با فلاسفه هم عصرش و پرس و جو و تحقیق از پیروان ادیان مختلف تا دمخورشدن و زندگی با افراد عادی و طبقه پایین جامعه که از نظر تولستوی معنای زندگی رو بهتر درک کرده بودن… همه اینها تولستوی رو بین گرایش به عقل گرایی که نهایتش رسیدن به پوچی و بی هدفی زندگی بود و گرایش به ایمان (که انگار چاره ای جز اون نداشت تا بتونه به این وسیله معنایی به زندگیش ببخشه) در نوسان نگه داشته بود …
خواندن اعترافات تولستوی و شرح تمام سرخوردگی هاش از زبان خودش و درنهایت نرسیدن به پاسخی قطعی(حداقل در این کتاب!) تلنگر خوبیه برای همه ی ما…
احسنت!