دانلود کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین رمانی فوق العاده جذاب و پرکشش است. محال است شما داستان را بخوانید و باورش نکنید!
داستان ترکیبی از روایت و عکاسی عامیانه از بایگانیهای شخصی نویسنده است. این کتاب در ابتدا قرار بود یک کتاب تصویری شامل عکسهایِ جمعآوری شدهی «رنسام ریگز» باشد، اما با مشاورهی یک ویراستار در انتشارات کوئرک بوکس، او از عکسها تنها بهعنوان یک راهنما برای ترکیب با روایت داستان استفاده کرد.
رمانی تکان دهنده که به شگفت آوری عجیب است. مخاطبینی که به دنبال هری پاتر بعدی هستند، دوست خواهند داشت که از خانه ی خانم پریگرین دیدن کنند. مشهورترین اثر ریگز است. این کتاب در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار داشت و در سال ۲۰۱۲ به مدت ۴۵ هفته در رتبه یک کتابهای کودکان و نوجوانان این لیست قرار داشت.
خلاصه کتاب
رمان بچه های خاص خانه خانم پریگرین اولین داستان فانتزی رنسام ریگز، نویسنده و کارگردان آمریکایی است. این کتاب نخستین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و یک سال بعد در لیست پرفروشترینها و رتبه اول کتابهای کودکان و نوجوان نیویورک تایمز قرار گرفت. تیم برتون، کارگردان مشهور آمریکایی نیز در سال ۲۰۱۶ اقتباسی سینمایی این اثر را ساخت.
این اثر، داستان پسری ۱۶ ساله به نام جیکوب است. او در کودکی مبهوت داستانهای پدربزرگش، آبراهام پورتمن بوده است. آبراهام در زمان جنگ جهانی دوم، از دست هیولاهای آدمخوار نجات مییابد و مدتی را با بچههایی خاص در خانهای مرموز زندگی میکند. پس از مرگ پدربزرگش و در پی فاجعهای خانوادگی، جیکوب به جزیرهای پرت و دورافتاده در سواحل ولز میرود.
او با دنبال کردن سرنخهایی برای کشف گذشتهی عجیب و غریب پدربزرگش، به یتیمخانهی مخروبهای راه پیدا میکند. جیکوب به زودی میفهمد که بچههای خانم پریگرین چیزی بیشتر از خاص بودهاند، شاید لغت خطرناک برای آنان مناسبتر باشد؛ شاید قرنطینه کردن آنها در آن جزیرهی دورافتاده به صلاح همه بوده است و شاید آنها هرچند که غیر ممکن به نظر میرسد، هنوز زنده باشند…
داستان فانتزی کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین همراه با تصاویر و عکسهای سیاه و سفید، روایت میشود. منتقدان، این کتاب را به خاطر استفاده خلاقانه از تصاویر و همچنین توصیفات زنده و خواندنی آن، ستایش کردهاند.
بخشی از متن کتاب
همراه صبح، باد و باران و مه هم رسیدند و این آب و هوای خراب باور اینکه روز گذشته چیزی جز یک رویای شیرین بوده است را دشوار می کرد. صبحانه ام را با حرص و ولع زیاد خوردم و به بابام گفتم که می خواهم بروم بیرون. طوری نگاهم میکرد که انگار خل و چلم. –تو این هوا؟ که چه کار کنی؟ بدون فکر گفتم که یک دوری بزنم با… ساکت شدم و برای اینکه رد گم کنم، یک لقمه ی گنده توی حلقم چپاندم ولی کار از کار گذشته بود و او شنیده بود. با کی؟ نگو با آن رپ خونهای بی سر و پا…
برای فرار از آن سوراخ باید عمیقتر نقب میزدم نه احتمالاً تا حالا ندیدیشون. طرف دیگه ی جزیره زندگی میکنن و…. واقعاً؟ هیچ فکر نمی کردم کس دیگه ای اونجا زندگی کنه. «خب، آره، دو سه تا بیشتر نیستن چوپان و این جور چیزها خلاصه بچه های باحالی هستن ـ وقتی میرم توی خانه هوام رو دارن دوست و امنیت دو موردی بود که بابام ممکن نبود به آنها اعتراض کند. او گفت: «پس باید باهاشون آشنا بشم قیافه اش هم کاملاً محکم و جدی بود. اغلب وقتی می خواست ادای باباهای معقول و سختگیر را در بیاورد این قیافه را به خودش میگرفت.
-حتماً، ولی این دفعه قرارمون اون طرف جزیره است پس باشه واسه ی دفعه ی بعد. سری تکان داد و یک لقمه ی دیگر از صبحانه اش خورد. تا شام برگردی ها!» اطاعت امرتون، بابا قربان. تقریباً به دو خودم را به باتلاق رساندم. همان طور که راهم را از وسط لجنهای لغزان پیدا می کردم سعی میکردم همان جزیره های علفی نیمه پنهان را که اما نشانم داده بود برای عبور پیدا کنم و در عین حال نگران بودم که تنها چیزی که در طرف مقابل پیدا میکنم باز باران و خانه ای ویران و متروک باشد.
برای همین وقتی از آن گور سنگی بیرون آمدم و دیدم که همان سوم سپتامبر ۱۹۴۰ است که دیده بودم خیالم به کلی راحت شد؛ روزی گرم و آفتابی و بدون مه، بهتر از همه آنکه اما همانجا روی تل سنگی نشسته بود و در انتظار رسیدنم سنگ توی مرداب می انداخت. از جا پرید و با صدای بلند گفت چه عجب اومدی بیا دیگه همه منتظرتن. –واقعاً! با بی صبری چشمها را گرداند و گفت: ب – ل – ه ! بعد هم آستینم را گرفت و دنبالش کشید. گل از گلم شکفت ـ فکر یک روز کامل و مملو از شادی و امکانات دیگر.
گرچه بر حسب ظاهر و از میلیونها بعد مختلف درست مثل دیروز بود – همان نسیم دیروز میوزید و همان برگها و شاخه ها از درختها می افتادند ـ تجربه ای که از آن کسب میکردم کاملاً تازه بود. بچه های خاص خانه هم همین طور. آنها خدایان آن بهشت کوچک و عجیب بودند و من هم مهمانشان تلقی میشدم. چنان با شتاب از باتلاق و جنگل پشتش گذشتیم که انگار برای رسیدن به قرار ملاقات دیرمان شده بود. به خانه که رسیدیم اِما یکراست مرا به حیاط پشتی برد جایی که یک سن چوبی کوچک برپا کرده بودند.
نقد کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین
در رمان فراموش نشدنی بچه های خاص خانه خانم پریگرین، جزیره ای اسرارآمیز، یتیم خانه ای متروکه و مجموعه ای عجیب از عکس هایی سؤال برانگیز به چشم می خورند. در شروع داستان، اتفاقی تراژیک باعث می شود نوجوانی شانزده ساله به نام جیکوب به جزیره ای دورافتاده در سواحل ولز برود و با خانه ی عجیب و رو به ویرانی خانم پریگرین آشنا شود.
پس از این که جیکوب به اتاق ها و راهروهای خالی از سکنه ی این خانه سرک می کشد، درمی یابد که بچه های خانم پریگرین، بسیار عجیب تر و شاید حتی خطرناک تر از چیزی بوده اند که او فکرش را می کرده است…
رنسام ریگز، زاده ی 3 فوریه ی 1979، نویسنده و فیلمساز آمریکایی است.ریگز در ماریلند به دنیا آمد و در فلوریدا بزرگ شد. او در کالج کنیان به تحصیل در رشته ی ادبیات انگلیسی پرداخت و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در رشته ی سینما تحصیل کرد. کارهای ریگز در رابطه با فیلم های کوتاه و بلگ نویسی های او، این نویسنده را وارد عرصه ی داستان نویسی کرد.
کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین، بزرگسالان، نوجوانان و تمامی علاقه مندان به ماجراجویی های اسرارآمیز را شیفته ی خود خواهد کرد.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 2,110 بار
عنوان کتاب: بچه های خاص خانه خانم پریگرین
خانه ی خانم پرگرین برای بچه های خاص
بچه های عجیب و غریب یتیمخانه ی خانم پرگرین
بچه های عجیب و غریب خانه ی خانم پرگرین
جزو لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان
جز برترین داستان های سفر در زمان
جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز
نویسنده: رنسام ریگز
مترجم: پیمان اسماعیلیان
تعداد صفحات کتاب: 367 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 26.1 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
2 پاسخ
سلام و خسته نباشید
امکان داره مجموعه قیام سرخ از انتشارات باژ و مجموعه و مجموعه سایه های جادو از انتشارات تندیس رو هم قرار بدین 🙏
با سلام. پیشنهاد شما بررسی میشه و در صورت امکان منتشر می کنیم.