هر دو در نهایت می میرند

آخرین ویرایش: 3 هفته قبل
هر دو در نهایت می میرند (nbookcity.com)

دانلود کتاب هر دو در نهایت می میرند

کتاب هر دو در نهایت می میرند داستانی ست جسورانه، دوست داشتنی و دلهره آور دربارۀ فقدان، امید و قدرت رستگارکنندۀ دوستی.

آدام سیلورا، نویسنده جوانی که این روزها در آمریکا مانند ستاره‌ای در حال اوج است، از موقعی که نوشتن را آغاز کرد کتاب هایش، پشت سر هم، جزئی جدا نشدنی از فهرست پرفروش های نیویورک تایمز بودند و ده‌ها جایزه ریز و درشت را نصیبش کردند.

رمانی احساسات برانگیز، دلربا و خیره‌ کننده که به ما یادآوری می کند می شود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم!

خلاصه کتاب

آدام سیلورا در رمان هر دو در نهایت می میرند به ما یادآوری می کند که زندگی بدون مرگ، و عشق بدون فقدان هیچ معنایی نخواهد داشت. در پنج سپتامبر، اندکی پس از نیمه شب، مأمورین مرگ با متئو تورز و روفوس امتریو تماس می گیرند تا خبر بدی را به آنها بدهند: هر دوی آنها امروز خواهند مرد. متئو و روفوس هیچ شناختی نسبت به هم ندارند اما، به دلایل مختلف، هر دو در تلاشند تا در روز پایانی زندگیشان، دوستی جدید پیدا کنند.

خبر خوب اینجاست که اپلیکیشنی برای این کار ساخته شده است. از طریق این برنامه که «آخرین دوست» نام دارد، روفوس و متئو قرار است تا برای تجربه ی آخرین ماجراجویی خود، و تجربه ی یک زندگی کامل تنها در یک روز، یکدیگر را ملاقات کنند.

مضامین دوستی، عشق، فقدان و سرنوشت در این رمان ترکیب شده‌اند. این رمان را باید زمانی خواند که یک جعبه دستمال‌ کاغذی دوروبر آدم باشد. آدام سیلورا از مهارت های خود استفاده می‌کند که خوانندگان را وادار کند تا به این بیندیشند که درحال‌حاضر چطور زندگی می‌کنند و دوست دارند چگونه زندگی کنند.

رمان هر دو در نهایت می میرند نمونۀ بارز مهارت سیلورا در مطرح کردن پرسش‌های متداول همۀ ماست. یک دقیقۀ پیش داشت مطلبی را در وب‌سایتی می‌خواند و حالا می‌داند که یک روز بیشتر به پایان زندگی‌اش نمانده است. این نحوۀ آشنایی ما با متیو است. برای روفئوس نیز اتفاق مشابهی می‌افتد، او در حال دعوا کردن است که قاصد مرگ غافل‌گیرش می‌کند.

هر دو در نهایت می میرند داستان دو پسر غریبه‌ای است که سرنوشت آن‌ها را با هم پیوند می‌دهد. آدام سیلورا این‌طور ما را در ابتدای داستان غافل‌گیر می‌کند. متیو و روفئوس حالا فقط باید یک تصمیم بگیرند: می‌خواهند روز آخر زندگی‌شان را چطور سپری کنند؟ هر یک به دلیلی دلشان می‌خواهد دوستی تازه پیدا کنند و خوشبختانه، شرایط نیز برای این کار فراهم است؛ برنامه‌ای وجود دارد به نام «آخرین دوست». با خواندن این کتاب، خواهیم گریست و هم‌زمان قدرت زندگی را خواهیم ستود و شور زندگی را احساس خواهیم کرد.

بخشی از متن کتاب

روی زانویم به زمین نشستم. همه چیز امروز تمام می شد و هیچ کاری از من برنمی آمد. نمی توانستم به سرزمین اژدهایان بروم و عصایی جادویی که مرگ را متوقف می کند بدزدم. نمی توانستم سوار قالیچه پرنده شوم و دنبال غولی در چراغ جادو بگردم که آرزویم برای یک زندگی ساده و کامل را برآورده کند. شاید می توانستم دانشمند دیوانه ای پیدا کنم که به صورت علمی، من را فریز کند، اما احتمال دارد که حین این آزمایش غیرمعمول، بمیرم.

مرگ برای همه ناگزیر و امروز، برای من، قطعی بود. لیست کسانی که دلم برایشان تنگ می شد، البته به شرطی که دل مرده ها هم تنگ شود، بسیار کوتاه است. اصلاً نمی شود اسمش را لیست گذاشت؛ بابا که همیشه بیشترین تلاشش را برای من کرده بود و لیدیا، بهترین دوستم، نه فقط به خاطر اینکه در راهروهای مدرسه من را نادیده نمی گرفت و همین طوری ازم نمی گذشت، بلکه به خاطر اینکه وقت های ناهار، کنارم می نشست و با من در کلاس های علوم شریک می شد.

با من درباره اینکه در آینده می خواهد مدافع محیط زیست شود صحبت می کرد و می گفت وقتی دنیا را نجات داد، می توانم با زندگی کردن در آن دنیای رویایی، لطفش را جبران کنم و از این حرف ها. اگر کسی هم بخواهد درباره لیست کسانی که دلم برایشان تنگ نمی شود بداند، باید بگویم متاسفانه، لیستی برای آن ها ندارم. کسی تا حالا کار بدی با من نکرده و خوب درک می کنم چرا کسی دلش نخواسته به من نزدیک شود.

جدی می گویم، درکشان می کنم.  من همیشه آدم متوهمی بودم. همان چند بار محدودی هم که دعوت شدم تا با هم کلاسی هایم چند تا کار باحال و هیجان انگیز مثل اسکیت سواری در پارک یا رانندگی دیروقت انجام دهم، خودم، خودم را کنار کشیدم، چون ممکن بود باعث مرگمان شود، شاید!

به نظرم، بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ شود فرصت های ازدست رفته برای واقعاً زندگی کردنِ زندگی ام باشد و دوست نشدن با همه کسانی که چهار سال تمام در مدرسه، کنارشان نشستم. دلم برای شب خوابیدن خانه دوستانی که تا صبح ایکس باکس اینفینیتی و بازی های فکری می کردند و من به خاطر ترس هایم، این کار را نکردم، تنگ می شود.

نقد کتاب هر دو در نهایت می میرند

رمان سراسر احساسی هر دو در نهایت می میرند که برای نوجوانان و بزرگسالان نوشته شده است، با کلمات سحرآمیز خود درک روشنی از مرگ و زندگی در ذهن خواننده تداعی می کند و به زیبایی نشان می دهد که چگونه میتوان فقط در یک روز از زندگی به اندازه یک عمر لذت برد و به بهترین شکل ممکن زندگی کرد.

شخصیت ها به طرز خارق العاده و دل انگیزی شخصیت پردازی شده اند. ما از نزدیک شاهد ذات انسانی، حالات درونی آن ها مانند شادی و غصه، عیب ها و ترس هایشان هستیم به سرعت با آن ها خو می گیریم.

چه نوجوان باشید و چه بزرگسال، اگر به مرگ، عشق و زندگی می اندیشید، کتاب هر دو در نهایت می میرند مناسب شماست.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 14,683 بار

Adam%20Silvera%20 %D8%A2%D8%AF%D8%A7%D9%85%20%D8%B3%DB%8C%D9%84%D9%88%D8%B1%D8%A7

عنوان کتاب: هر دو در نهایت می میرند

از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

از پرفروش ترین کتاب های در ایران

نویسنده: آدام سیلورا

مترجمان: میلاد بابانژاد و الهه مرادی

تعداد صفحات کتاب: 256 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 19.3 مگابایت

نوع فایل: PDF (RAR)

منبع: شهرکتاب

نوشته‌های مشابه

متیو هومز و برادر بزرگترش در حالی که به همراه پدر و مادرشان در تعطیلات هستند، شبانه و به صورت مخفیانه از خانه خارج می شوند اما فقط متیو، سالم به خانه بازمی گردد. ده سال بعد، متیو باور دارد راهی پیدا کرده تا برادرش را به خانه بازگرداند...
بروزرسانی: 2 سال قبل
تعداد بازدید: 431
کتاب اتاق در سال 2010 منتشر شد. این اثر روایت ماجرای مادر و پسری است که در یک اتاق کوچک حبس شده‌اند. «ماما» و «جک» در این داستان سال‌ها تنها در یک اتاق زندگی می‌کنند به همین دلیل «جک»، شخصیت اصلی داستان هیچ تجربه‌ی مستقیمی‌ از جهان واقعی ندارد. او از زمانی که به یاد دارد...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 4156

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *