دانلود کتاب چوب به دست های ورزیل
کتاب چوب به دست های ورزیل با یک قصهٔ تمثیلی، به زیبایی نقاب از چهرهٔ استعمار برداشته و دلایل استعمار را در رفتار و کنشهای یک ملت جستجو میکند.
ادبیات غلامحسین ساعدی ادبیات زمانه هراس (دهه ۵۰) است. از اینرو، ترس از تهاجمی غریب الوقوع تمامی داستانهایش را فرا میگیرد. مضحکهای تلخ به اعماق اثر رسوخ میکند، موقعیتی تازه پیدا میکند و موقعیتی تازه پدید میآورد. غرابت برخاسته از درون زندگی بر فضای داستان چیره میشود و نیرویی تکان دهنده به آن میبخشد.
ساعدی از عوامل وهم انگیز برای ایجاد حال و هوای هول و گمگشتگی بهره میگیرد و فضاهای شگفت و مرموزی میآفریند که در میان داستانهای ایرانی تازگی دارد. در واقع، از طریق غریب نمایی واقعیتها، جوهره درونی پنهان نگه داشته آنها را بر ملا میکند و به رئالیسمی دردناک دست مییابد.
خلاصه کتاب
چوب به دست های ورزیل که نخستین بار در دههی چهل چاپ شد، نگاه نویسنده است به حضور مستشاران خارجی که به ظاهر برای بهبود اوضاع میآیند اما کم کم مقیم شده و همه چیز را میبلعند. حمله گرازها در دهی که محصول را غارت میکنند، روستائیان را به اندیشهی استخدام شکارچیانی می اندازد اما شکارچیان رحل اقامت می افکنند و وضیعتی بدتر از گرازها پدید میآورند، روستائیان چارهای جز قیام ندارند اما آیا قیام میکنند؟
در شروع نمایشنامه با شخصیتی به نام “محرم” مواجهیم که همه ی محصولش، طعمه ی گراز شده و نه تنها سایر اهالی روستا به فکر کمک برای عبور او از این بحران نیستند، بلکه اعتقاد دارند حتما عملی از محرم سر زده که گرازها به زمین های او حمله کرده اند. این اتفاق سبب می شود تا محرم خود را در میان این اهالی تنها ببیند و بفهمد که زبان و درد مشترکی با آن ها ندارد؛ پس در قبای یک عاقل دیوانه نظیر بهلول درآمده و در ادامه، با زبان اشاره و کنایه، اشتباهات اهالی را به آنان گوشزد می کند؛ اما کجاست گوش شنوایی؟
خیلی زود مشکل همه گیر می شود و مردم روستا هرچه می کنند نمی توانند گرازها را فراری دهند؛ پس تصمیم می گیرند به روستای مجاور رفته و از آن ها طلب مشورت و یاری کنند. در آنجا شخصیتی به نام “موسیو” وارد داستان می شود که راه حلی به اهالی روستا پیشنهاد می کند و آنان غافل از اینکه این راه حل، مشکل جدید و بزرگ تری برایشان خواهد بود، آن را می پذیرند.
نمایشنامه چوب به دست های ورزیل، آیینه ی نگرانی های غلامحسین ساعدی در برابر اشغال و استثمار است و به شکلی نمادین و درخشان، خطاها و رنج های مردم را نشان می دهد. قصه ی مردم یک روستا است که زمین های کشاورزی شان، که در واقع یگانه دارایی و سرمایه ی این مردم است، توسط گرازها مورد حمله قرار گرفته است و حال آن ها باید فکر چاره ای باشند!
بخشی از متن کتاب
کدخدا جلو یکی از ستونها نشسته. مش علی و مش جعفر و عبدالله سرجایشان و مش غلام جلو پله های طرف راست. نعمت جلو خرابه نشسته و چانه روی ستون دستها گذاشته. جماعت را در سکوت نگاه می کند. کدخدا: خیلی بد شد … خیلی بد شد. مش علی: کاری نمیشه کرد. کدخدا: اون به خاطر جمعی ما زمینش ول کرد و رفت. مش على: تقصیر هیشکی نیس کدخدا. عبدالله: آخه چطور شد ما متوجه نشدیم … ما که چار چشمی همه جا رو می پاییدیم.
مش جعفر: هفت تا بودن هر کدومشون اندازه یه گاو دم صبحی که میرفتن طرف کوه زینب دیدمشون. کدخدا: عینهو دزدها … بی سر و صدا میان میزنن و میرن. مش جعفر: نمیدونین چه شکلی سلونه سلونه راه میرفتن… پشت سر هم. عينهو طاووس. عبدالله: معلوم میشه دیگه از صدای دهل هم باکیشون نیس. کدخدا: ترسشون ریخته از بس اینور و اونور به زمینها زده ن دیگه آموخته شده ان. محرم (که از سوراخ خرابه سرکشیده): میشنوی نعمت! دیگه باید فاتحه ورزیلو خووند. حالا همه اینوری میشن … یه خورده صبر کن…
اسدالله و مش ستار از ته کوچه پیدا میشوند. اسدالله (خوشحال) سلام علیکم! کدخدا: علیکم السلام سلام علیکم رسیدن به خیر خوب چه حال چه خبر؟ اسدالله: خبرای خوب. عبدالله: خوش خبر باشی. اسدالله: ببینم هیشکی نیومده سراغ منو بگیره؟ کدخدا: هنوز که کسی نیومده … مگه انتظاری داری؟ اسدالله: آره قراره با ماشین بیان. مش علی: با ماشین؟
نقد کتاب چوب به دست های ورزیل
استعمار یک پدیدهٔ پیچیده و تدریجی است که با وعده پیشرفت و آبادانی شروع میشود. مخاطب اصلی کتاب چوب به دست های ورزیل در اینجا تودهٔ مردم هستند که اگر آگاه و هشیار باشند میتوانند جلوی نفوذ و سلطهٔ بیگانه را بگیرند. بنابراین مسئلهٔ ساعدی، مسئلهٔ یک روز و دو روز نیست. مضمون و پیام اصلی نمایشنامه هنوز هم زنده و گرم و بهروز است و به درد اهالی جامعهٔ امروزمان میخورد.
نویسندگان بزرگ کسانی هستند که حرفها و پیامهایشان محدود به دورهٔ خودشان نیست و از زمان خودشان جلوترند. پایان نمایشنامه شوکه کننده و بسیار تامل برانگیز است. نویسنده ضربهٔ پایانی را محکمتر میزند و در لحظهٔ درستی نمایشنامه را به پایان میبرد تا به مخاطب فرصت تفکر بدهد.
اگرچه وقایع نمایشنامه چوب به دست های ورزیل تاحدی قابل پیشبینی ست اما تعلیق حاکم بر قصه مخاطب را ترغیب به دنبال کردنش میکند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 503 بار
عنوان کتاب: چوب به دست های ورزیل
نویسنده: غلامحسین ساعدی
تعداد صفحات کتاب: 54 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 3.45 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب