دانلود کتاب کلارا و خورشید
کتاب کلارا و خورشید، روابط انسانهای عصر ما را از منظر یک ربات ارائه میکند.
با وجود احساسی بودن کتاب، به هیچ وجه لحن و پرداخت رمانتیک ندارد، بلکه تاثیرش در انتها بسیار شدید است و خواننده را مقابل خودش میگذارد و پرسشهایی ایجاد میکند. پرسشهایی از قبیل اینکه انتخاب انسانی چیست و آیا ربات عشق را بهتر از انسان میفهمد؟ برخی از منتقدان این کار را اثری دیستوپیایی دانستهاند.
خورشید موجودیتی مهم در کتاب دارد و کلارا که راوی کار است، خورشید را ستایش میکند و برای بیان نورهای مختلف خورشید از لغات خورشید استفاده میکند. یک جا میگوید نور خورشید. یک اشاره میکند نیزه نور، یعنی نور تندی که توی چشم میتابد. اگر نماز را کارت پستالی با محتوای عشق و محبت در نظر بگیریم که به سوی خداوند رهسپار میشود، شاید رمان کلارا و خورشید پاسخ این کارت پستالها به انسان باشد!
خلاصه کتاب
رمان کلارا و خورشید، داستان «کلارا» را روایت میکند: یک دوست مصنوعی، رباتی شبه انسان با ویژگیهای منحصر به فرد که از مغازهای که در آن قرار دارد، با دقت به رفتار آدمهایی مینگرد که وارد مغازه میشوند یا از مقابل ویترین در خیابان عبور میکنند. او همچنان امیدوار است که یک مشتری خیلی زود از راه خواهد رسید و او را انتخاب خواهد کرد.
کتاب کلارا و خورشید اثری هیجانانگیز است که تصویری از جهان در حال تغییر انسانها را از دریچهی نگاه یک راوی فراموش نشدنی ارائه میکند؛ راوی ای که به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشی بنیادین است: عاشق شدن به چه معناست؟ کتاب حاضر، رمان بزرگی است. یک اثر علمی تخیلی و پادآرمانشهری که رنگ و بوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم میدهد.
بخشی از متن کتاب
همانطور که به ریک گفته بودم زمانبندی در سفرم به انبار آقای مکبین حیاتی بود و وقتی برای بار دوم در آن روز از روی سنگریزهها گذشتم تا به دروازۀ قاب عکسی برسم، از اینکه اشتباه محاسبه کرده باشم ترسی وجودم را فرا گرفت.خورشید پایین آمده بود و نمیتوانستم فرض را بر این بگذارم که مسیریابی زمین دوم و سوم هم به آسانی اولی باشد. آغاز سفرم با اطمینان از این بود که مسیر میانبرِ تا خانۀ ریک مثل صبح است.
این بار میتوانستم از هر دو دستم برای کنار زدن چمنها استفاده کنم و با این کارم حشرات به پرواز درآمدند. حشرات بیشتری مقابلم در پرواز بودند و با اضطراب جایشان را با هم عوض میکردند ولی دوست نداشتند گروه دوستانهشان را ترک کنند. ترسم از اینکه به موقع به انبار آقای مکبین نرسم باعث شد سر راهم فقط نیمنگاهی به خانۀ ریک بیندازم و بعد به مسیر میانبری رسیدم که پیش از این هرگز ندیده بودم.
به یک دروازۀ قابعکسی دیگر رسیدم و بعد چمنها آنقدر بلند شدند که دیگر نمیتوانستم انبار آقای مکبین را ببینم. زمین به چند کادر تقسیم شد، بعضیها بزرگتر از بقیه بودند و آگاه از اینکه فضای هر کادر با دیگری متفاوت است به راهم ادامه دادم. یک لحظه چمن نرم و منعطف بود و راه رفتن روی زمین آسان؛ بعد از مرز یک کادر میگذشتم و همهجا تاریک میشد، هرچقدر فشار میدادم، چمن تکان نمیخورد و اطرافم صداهای عجیب میشنیدم.
نقد کتاب کلارا و خورشید
کازوئو ایشی گورو در اولین رمانش بعد از دریافت جایزۀ نوبل ادبیات، از نگاه یک راوی منحصربه فرد به جهانی که به سرعت در حال تغییر است مینگرد و به زیبایی تنهایی انسان مدرن را به تصویر میکشد. کتاب کلارا و خورشید روایتی مهیج از دوستی یک ماشین و انسان با تمام ویژگیهای عاطفیاش است.
این رمان به شما امکان سفر در کالبد یک ربات بیجان را میدهد که ناگهان تمامی قواعد خشک و آهنین را کنار میگذارد و به ایجاد رابطهای دوستانه با انسانها علاقمند میگردد! او هفتهها در مغازه بود و روزهایش را در انتظار یک مشتری که خریدارش باشد میگذراند…
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 1,225 بار
عنوان کتاب: کلارا و خورشید
از کتاب های پرفروش نیویرک تایمز
نویسنده: کازوئو ایشی گورو
برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2017
مترجمان: شیرین شکراللهی و امیرمهدی حقیقت
تعداد صفحات کتاب: 240 و 326 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 16.65 و 26.08 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
منبع: شهرکتاب