گروه محکومین و پیام کافکا

آخرین ویرایش: 1 سال قبل
گروه محکومین (nbookcity.com)

دانلود کتاب گروه محکومین و پیام کافکا

کتاب گروه محکومین و پیام کافکا شاید داستان کوتاهی باشد اما بسیار تاثیرگذار عمل کرده است.

فرانتس کافکا یکی از مهم‌ترین داستان‌ نویسان قرن بیستم بود. او در یک خانواده یهودی طبقه متوسط ​​آلمانی زبان در پراگ متولد شد. سبک نوشتاری منحصر به فردش، آثار او را به تاثیرگذارترین‌ های ادبیات غرب تبدیل کرده است. اما اکثر کتاب‌ های کافکا یا ناقص مانده‌ و یا پس از مرگ او منتشر شده‌اند.

کافکا ژانرهایی مانند اگزیستانسیالیسم را به شدت تحت تأثیر قرار داد. همچنین بیشتر آثارش مانند کتاب مسخ و گروه محکومین با مضامین و کهن الگوهایی مانند بیگانگی، مشکلات جسمی و روانی، درگیری بین والدین و فرزند، هزارتوهای روحی و عرفانی انسان‌ها و شخصیت‌ هایی که در یک تلاش بیهوده و وحشناک هستند، پر شده است.

خلاصه کتاب

جزیره‌ای بی‌نام با فضایی نظامی را تصور کنید که در آن ماشین اعدامی وجود دارد و قرار است محکومی را به طرز دردناکی اعدام کنند. این روایت، هسته اصلی کتاب گروه محکومین به حساب می‌آید که فرانتس کافکا آن را در سال 1914 در آلمان به نگارش درآورد، در سال 1918 تغییراتی را در کتاب اعمال کرد و سرانجام این داستان بلند در اکتبر 1919 منتشر شد. در کتاب حاضر قرار است با یک ماشین اعدام با جزئیات دقیق آن آشنا شوید و طرز شکنجه و کشتن محکومین را بخوانید.

اثری عجیب از کافکا که سعی کرده دیدگاه‌ های خود درباره مرگ، انسان، زندگی، کمونیسم و آنارشسیم را ارائه بدهد. شما در این داستان تنها با چهار شخصیت آشنا خواهید شد که اسم و هویت مشخصی ندارند و صرفا براساس نقشی که در قصه دارند، نامگذاری شده‌اند. یعنی مرد محکومی که باید اعدام شود، افسر مسئول ماشین اعدام، سرباز وظیفه که محافظ محکوم است و مسافری اروپایی که قرار است شاهد ماجرا باشد.

تمام داستان جزیره مجازات در دوازده ساعت رخ می‌دهد؛ از زمانی که مسافر با ماشین وحشیانه‌ای روبه‌رو می‌شود و افسر با علاقه و اعتقاد به کارکرد دستگاه، همه چیز را درباره آن می‌گوید و محکومی که از حکم مرگ خود بی‌خبر است و به زودی قانون شکسته شده بر روی بدنش حک می‌شود. نویسنده کتاب گروه محکومین و پیام کافکا، سرنوشت انسان‌ هایی را روایت می‌کند که بدون آنکه دلیل مجازات خود را بدانند، به مرگ محکوم می‌شوند و حتی زمان اجرای آن را هم نمی‌دانند؛ به نوعی پوچی مطلق نسبت به زندگی.

بخشی از متن کتاب

کافکا تا سرحد دیوانگی در بی خویشی فرورفته و محکومیت ابدی و نبودن فریادرس را دریافته است. او میگوید که انسان بیهوده به کله خود فشار می آورد، راه درستکاری وجود ندارد. تاکنون احساس خفقان با اینهمه نیرو بیان نشده بود؛ چنانکه در کتابهای آنقدر روشن و مؤدب شرح داده شده است. هنر او برای پرده دری راز تاریکی وجود میباشد و آنچه آشکار می کند آزادی نیست؛ بلکه احتیاج نومیدانه ای است.

گویی در دیار بی نام و نشان خیلی دورتر از دیگران، گشت و گذار کرده و چیزی که با خود سوغات آورده، جبر مکانیکی میباشد که هر هنرمندی از آن گریزان است. محیط کابوس انگیز کتابهای کافکا یک جور دلهره به خواننده میدهد، به خصوص که گاهی موضوع هایش این دلهره را بر می انگیزد در یک جا آدم تبدیل به حشره میشود، جای دیگر غرق شدن پسر به فرمان پدر. احساسی که در همه جا از بی پایانی فضا و ناسازگاری دنیا به خواننده دست میدهد.

و دشواری رسیدن به مقصود و لغزش و فرار و دلواپسی های جانور در کنامش که از ترس رسیدن دشمن فلج میشود و نیز احساس خفقان که اغلب در نوشته هایش به آن برمی خوریم مربوط به ناخوشی سل او نیست. این هوای رقیق شده را برای توصیف تهی لازم دارد. قهرمانان کافکا از دشواریها و آزمایشها و ناکامیها و شکست هایی که متحمل میشوند هرگز گله مند نمی باشند، تعجبی نمیکنند و سرنوشت خود را با روشن بینی پذیرفته، خم به ابرو نمی آورند.

بردباریِ شگفت انگیزی از خود نشان میدهند؛ انگار که موضوع مربوط به دیگری است. من چه وجه مشترکی با جهودها دارم؟ آیا با خودم وجه مشترکی دارم؟ من باید در کنجی پنهان شوم و دلخوش باشم که بتوانم نفس بکشم! زیرا در چنین دنیایی چه وابستگی میتواند با خودش و دیگران داشته باشد؟ فقط میتواند تنها باشد. هیچ جور همدردی در میان نیست. برای او که از دنیای زنده ها کوچ کرده بود، همه کس، حتی مادرش را به چشم بیگانه می نگریسته.

زمین زیر پایش میلرزیده، از اسراییلیان بیزار بوده، میهنی برای زیستن و هوایی برای نفس کشیدن نداشته است. احساس شگرفی که کافکا از تنهایی خود می کرده، باید در نظر گرفت: تا اندازه ای به من تحمیل شد و تا اندازه ای خودم به دنبالش رفتم.» قهرمانانش که تا آخر هرچیز میروند. همه آنها در جدایی و تجرد زندگی میکنند. آنها نیز مانند آفریننده خود منطق سرد و حسابگر دارند. همان احتیاج به دادگستری، همان از خودگذشتگی…

سیدعلی شاهری گفته:

کافکا در گروه محکومین سرنوشت محتوم بشر را به صورت عجیبی در قالب داستان بیان می‌کند. سرزمینی که نماد دنیا است. بشر با تمام تلاشهایی که در طول زندگیش می‌کند؛ عاقبت چاره و گریزی از مرگ ندارد. محکومین این سرزمین، انسانها هستند که عاقبت باید بر بستر مرگ خوابیده و بدون آنکه بدانند جرمشان چیست، تن به مرگ بدهند.

محکومین اینجا هیچگاه از نوع مرگ خود خبر ندارند و تنها در آخرین لحظات زندگیشان به جرم خود و بر مرگ خود واقف می‌شوند. جالب اینکه این انسانِ محکوم به فنا، تا آخرین دقایق زندگیش دست از تلاش و مقاومتش برای ادامه حیات بیهوده‌اش بازنمی دارد؛ اما سرنوشت او و نوع مرگش در حافظه دستگاه خالکوب نهاده شده و او هیچ چاره‌ای برای گریز از این تقدیر بی چون و چرا ندارد.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

گروه محکومین اثری است که مخاطبان و خوانندگان و منتقدان عکس‌ العمل‌های متفاوتی به آن نشان داده‌اند. از آنجایی که داستان به شکلی نمادین نوشته شده است تفسیرهای طول و درازی بر آن نوشته شده است و افراد بسیاری تلاش کرده‌اند که اندیشه‌ های کافکا به درستی و کامل از آن برداشت کنند. پژوهشگر ادبیات، نقدی بر این کتاب نوشته است و زوایای مختلف آن را بررسی کرده است. این نقد کتاب حاضر را به عنوان مثالی برای نقد اندیشه‌ های کافکا به کار می‌برد:

«داستان گروه محکومین کافکا، به لحاظ ادبی واقعا چیز ارزشمندی ندارد. نه یک سوژه‌ی درست و حسابی داد و نه یک موضوع خاص و نه یک پرداخت داستانی نیرومند. به یک اعتبار، بیان سادیسمی است که در وجود کافکا موج می‌زند… » «بعضی از این داستان نتیجه گرفته‌اند که کافکا یک حرف ضد استعماری زده. اما کاملا معکوس است. فکر می‌کنم که کافکا استعمار و حضور استبدادهای کهن آن جوامع را کوبیده، اما استعمار نو را تایید کرده است.»

نقد کتاب گروه محکومین و پیام کافکا

گروه محکومین و پیام کافکا از دو بخش تشکیل شده است. بخش نخست مقاله ای با عنوان «پیام کافکا» نوشتۀ صادق هدایت، به بررسی زندگی، اندیشه ها و آثار کافکا می پردازد. در بخش دوم کتاب، داستان گروه محکومین نوشتۀ فرانتس کافکا، داستان محکمه ای، که به صورت ماشین خودکار اهریمنی درآمده است.

افسر، جهانگرد را به تماشای ماشین شکنجه و مرگ که اختراع فرمانده سابق است، دعوت می کند و توضیحات کارکرد دستگاه، به جهانگرد تماشاچی داده می شود. دستگاهی که به وسیله خالکوبی کلمات قصار فرمانده مرده بر روی محکوم، او را زجرکش می کند. محکومینی که نه وسیله دفاع دارند و نه به جرم خود آگاهند.

نويسندگان كميابى هستند كه براى نخستين بار، سبك و فكر و موضوع تازه‌اى را به ميان مى‌كشند، به‌خصوص معنى جديدى براى زندگى مى‌آورند كه پيش از آنها وجود نداشته است. نویسنده کتاب گروه محکومین، یعنی فرانتس كافكا يكى از هنرمندترين نويسندگان اين دسته به‌شمار مى‌آيد.

خواننده‌اى كه با دنياى كافكا سروكار پيدا مى‌كند، در حالى كه خرد و خيره شده، به سويش كشيده مى‌شود: همين كه از آستانه‌ى دنيايش گذشت، تأثير آن را در زندگى خود حس مى‌كند و پى مى‌برد كه دنيا آنقدر بن‌بست هم نبوده است. كافكا از دنيايى با ما سخن مى‌گويد كه تاريك و درهم پيچيده مى‌نمايد، به‌طورى كه در وهله‌ى اول نمى‌توانيم با مقياس‌هاى خودمان آن را بسنجيم.

دوستداران ادبیات داستانی و نوشته های صادق هدایت حتما از خواندن کتاب گروه محکومین و پیام کافکا لذت خواهند برد.

کتاب های پیشنهادی

تعداد بازدید: 257 بار

Franz%20Kafka%20 %D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B3%20%DA%A9%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7 3

عنوان کتاب: گروه محکومین و پیام کافکا

(در اردوگاه محکومین)

نویسنده: فرانتس کافکا

مترجمان: حسن قائمیان و صادق هدایت

تعداد صفحات کتاب: 84 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 7.79 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب

دکمه دانلود قابل مشاهده برای کاربران ویژه

نوشته‌های مشابه

قلم پر قدرت و در عین حال ساده نویسی ساعدی این امکان را می دهد که آدم های معمولی هم به راحتی  با داستانها و شخصیت های کتاب های او ارتباط برقرار کنند و بیش از پیش از خواندن لذت ببرند. تنوع در کارهای ساعدی...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 288
بازاریابی انگیزشی علاوه بر چگونگی بازاریابی، چرایی بازاریابی را نیز پوشش می‌دهد. آنچه بازاریابی انگیزشی بر آن تمرکز می‌کند بهره‌برداری از هیجانات خرید در مشتریان و خریداران احتمالی برای ایجاد یک فرآیند...
بروزرسانی: 1 سال قبل
تعداد بازدید: 419

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *