دانلود کتاب بهترین زمان مردن
کتاب بهترین زمان مردن (برزخ)، مانند بقیه آثار الیف شافاک بسیار شیرین، دلنشین و جذاب است.
رمان حاضر، پنجمین اثر رمان نویس معروف زن ترکیه است، این اثر که با حکایتی از کتاب مثنوی معنوی آغاز می شود، در واقع داستان گونه های متفاوت از پرندگان فلجی ست که تنها به دلیل فلج بودنشان مجبور به همراهی با یکدیگر هستند…
کتاب بهترین زمان مردن داستانِ گروه کوچکی از انسانهاست که در شهر بوستون ایالات متحده آمریکا به شکل های مختلفی با یکدیگر برخورد کرده و علیرغم تمام تفاوتها، ناهمگونیها و حتی تناقض هایی که دارند به زندگی در کنار یکدیگر می پردازند. نویسنده در این داستان به جای تمرکز بر روی یک قهرمان از تفکر ضد قهرمان حمایت میکند.
خلاصه کتاب
عُمر دانشجوی ترکیه ای که برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری از استانبول به بوستون آمده است؛ زندگی در بوستون آمریکا را در کنار دو همخانهٔ خود آغاز میکند. با یک اسپانیول به نام پیو و یک مراکشی به نام عابد؛ در کنار سایر شخصیت های داستان به نام های گالی، آلگرا و دبرا آلن تامپسون که در روند داستان با یکدیگر برخورد میکنند. پرنده هایی که هیچ کدام از یک گونه نیستند و تنها به دلیل فلج بودنشان با هم پرواز میکنند!
گالی شخصیتی ست که در خانواده ای با دو دین متفاوت به دنیا آمده و زندگی خود را همواره بر مبنای مرگ بنا نهاده و بارها برای خودکشی تلاش کرده است؛ جاذبه مرگ بیش از هر چیزی در این جهان فانی او را به سوی خود جذب کرده تا جایی که اولین خاطره ی دوران کودکی اش، اولین تلاشش برای خودکشی ست! با هدفِ نیست شدن و ترک کردن این جهان بارها این کار را تکرار میکند و در نهایت در جایی که احساس میکند بهترین مکان و بهترین زمان مردن است برای آخرین بار به سوی هدف خود می شتابد…
در سراسر رمان یک دیوانگی حاکم است. الیف شافاک میان آونگی از دیوانگی و معقول بودن سیر میکند و با این آونگ حقیقت را می شکافد؛ مشکلات موجود پیرامون مسائلی همچون: اسامی، دین، زبان، زمان، تنهایی و خارجی بودن را در قالب شخصیت های داستان می ریزد و داستانی سلیس، روان و جذاب به مخاطب ارائه می دهد. فلسفه ای که به صورت مستمر و مداوم در رمان بهترین زمان مردن از آن استفاده شده، فلسفه منفی است:
فلسفه ای که در قرون وسطی بیشتر از سوی عالمان دینی استفاده میشد و به صورت خلاصه می توان آن را به جای توضیح دادن آن چیزی که «هست»، توضیح دادن آن چیزی که «نیست»؛ عنوان کرد. در جای جای رمان پیش رو می توان این فلسفه را مشاهده کرد. شخصیت های این رمان نه گناهکارند و نه بیگناه و منزه. آنها با کارهایی که میکنند شناخته نمی شوند بلکه با کارهایی که نمی کنند شناخته میشوند.
از همین روست که این رمان بر روی ضد قهرمان بنا شده و خانه هیچ کسی نیست! از منظری دیگر بهترین زمان مردن یک سالن انتظار است. در اینجا هیچ اقدام جدی صورت نمی گیرد، زیرا هیچ ارزش و قضاوتی وجود ندارد! “گذرا بودن” خصلت اصلی این کتاب است. از همین روست که الیف شافاک هنگامی که شخصیت های داستان را معرفی میکند، به جای پرداختن به اینکه چه کسانی هستند، به این مسئله می پردازد که چه کسانی نیستند و همین موضوع رمز آلودگی و اشتیاق را افزون می کند.
بخشی از متن کتاب
عابد دیگر حرف های او را نمی شنید، حرف نمیزد و حتی نفس نمی کشید. چانه چال افتاده خود را به همراه سرش بالا برد. مانند یک سربازی که در دستان دشمن اسیر شده ولی غرور خود را از دست نداده است، سرش را بالا گرفت و با قدم های مطمئن به راه افتاد. بعد از آن نیز از راه رفتن منصرف شد و شروع به دویدن کرد. بار دیگر آبریزش دماغش شروع شده بود.
عمر بدون اینکه بداند عابد به کجا رفته و غافل از نتایجی که این مسئله می توانست به بار بیاورد؛ نشسته بود که عابد با عجله به طبقه بالا رفت تا خود را به درون حمام پرت کند؛ ولی در قفل شده او را پس زده بود. در حالی که متعجب در مقابل در ایستاده بود؛ در تا آخر باز شد و دختر جوان و بلند قدِ سیاه پوستی که سیاه ترین و براق ترین چشم هایی را داشت که عابد در طول عمر خود دیده بود، با یک لبخند گشاد بیرون آمد.
در حالی که لبخندی از روی خجالت میزد گفت: «عذر می خواهم من در حمام بودم. من وینسا هستم. شما هم باید عبدل باشید؟!!!…» عابد غمگین سرش را چرخاند ولی از آنجایی که در حمام چیز زیادی برای نگاه کردن نداشت دو سه ثانیه بعد مجبور شد سرش را بار دیگر بچرخاند و به صورت دختر نگاه کند. تصحیح کرد: «راستش عابد است». در حالی که دماغ خود را میکشید تک تک حرف های اسمش را هجی کرد.
در نهایت خود را به داخل حمام انداخت و بعد از سکونتی که با رهایی از آبریزش دماغش به دست آورده بود ذهنش را به سه موضوع مشغول کرد. اول این که نام دختر وینسا بود یا وانسا؟ دوم این که لنی چه شده بود، هنوز مسواکش سر جایش بود. سوم زهرا داشت می آمد… آبریزش بینی اش دوباره آغاز شده بود…
نقد کتاب بهترین زمان مردن
این رمان، کاوشی پرجوش و خروش دربارهی عشق، دوستی، فرهنگ، ملیت، دوری از خانه و احساس تعلق خاطر است. کتاب بهترین زمان مردن داستانی آمیخته به طنز و تأثربرانگیز از چندین دوست جوان را به تصویر میکشد که در جستوجویی تمام نشدنی برای دستیابی به خوشبختی و آرامش هستند.
- عمر دانشجوی دکترای علوم سیاسی و اهل استانبول است. او به سرعت به محیط جدید عادت میکند و به یک دختر آمریکایی به اسم گِیل علاقهمند میشود. این دختر در کشورش بسیار احساس بیگانگی دارد و در پی علاقه خود، مدام از شاخهای به شاخه دیگر میرود.
- عابد، پسر دیگر عرب و دانشجوی رشته بیوتکنولوژی است و نگران اعمال نادرست و سرکشیهای عمر، دیدارهای غیرمنتظره مادرش و تصورات کلیشهای و مرسومی است که مردم آمریکا نسبت به اهالی عرب دارند.
- پیو نیز پسری اسپانیایی است که میخواهد دندانپزشک شود با وجود اینکه از اشیای تیز میترسد.
رمان بهترین زمان مردن فراز و نشیبهای زندگی این سه شخصیت جذاب را به بهترین و زیباترین شکل به نمایش میگذارد. در سراسر این کتاب دیوانگی خاصی جریان دارد. الیف شافاک در حالی که بین دیوانگی و معقول بودن در رفتوآمد است، حقیقت را میشکافد. مشکلات و مسائل موجود اطرافش را در قالب شخصیتهای داستان میگنجاند و داستانی روان، جذاب و سلیس را روایت میکند.
کتاب بهترین زمان مردن، یک صدای شگفت انگیز جدید در داستانهای بینالمللی را به ما معرفی میکند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 270 بار
عنوان کتاب: بهترین زمان مردن
(برزخ)
نویسنده: الیف شافاک
مترجم: محمد شریفی کرجان
تعداد صفحات کتاب: 412 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 43.78 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب