دانلود کتاب پسران
کتاب پسران فرانتس کافکا، مجموعه سه داستان مسخ، مامور سوخت کشتی و قضاوت است.
فرانتس کافکا در طول زندگی خود همواره با احساس بیگانگی و انزوا دست و پنجه نرم میکرد. این دو مضمون اصلی در تمام کتابها و داستان های کوتاه او در کنار مضامینی چون ترس، پوچی و ایدههای اگزیستانسیالیسمی مطرح میشوند. متاسفانه برخی از آثار فرانتس کافکا به دلیل مرگ زود هنگام او در چهل سالگی ناتمام ماندند.
جهان کافکا خوشایند نیست و از بسیاری جهات کابوس است ولی جایی است که بسیاری از ما در لحظات تاریک زندگی آنجا هستیم. در جهان تعریف شده کافکا ما در برابر قدرت ناتوان هستیم. در برابر قضات، پولدارها، کارخانهدارها، سیاستمداران، بالاتر از همه پدران، وقتی حس میکنیم سرنوشت از دست ما خارج است، وقتی از جامعه زور میشنویم و تحقیر و تمسخر مییبینیم و مخصوصا از خانواده خودمان، ناتوان هستیم.
خلاصه کتاب
فرانتس کافکا، تأکید خاصی بر منتشر شدن سه داستان «قضاوت»،«مسخ» و «مأمور سوخت کشتی» به صورت یکجا و در یک مجموعه داشت؛ دوست او به این وصیت عمل نمیکند و تصمیم به انتشار آثار او و این سه داستان به صورت مستقل میگیرد. کافکا معتقد بود سه داستان کوتاه کتاب پسران، پیوندی بنیادین و عمیق دارند و حتی رازی مشترک میان آنها نهفته است که کشف آن بر اساس تأویلاتی که مخاطب میتواند از آنها داشته باشد، لذت خواندن این شاهکار ادبی را دو چندان میسازد.
سالها بعد این سه اثر جاویدان در قالب یک جلد جمعآوری و منتشر شد. کتاب پسران شاهکار به یادماندنی کافکا، روایت زندگی پسرانی است که با بیعدالتی جامعه و خانواده، مسیر زندگیشان تغییر میکند. تقابل پسر و پدر که نماد نبرد میان دو نسل و جنگ بین سنت و تجددگرایی است، یکی از کهنترین درونمایههای ادبی به شمار میآید که به یک فرهنگ تعلق ندارد، بلکه در ادبیات تطبیقی یک موتیف جهانی و دیرینه تلقی میشود.
کافکا با بهرهگیری از این کهن الگو داستانی را به زیبایی هر چه تمامتر روایت میکند. در نخستین داستان کوتاه این مجموعه که «قضاوت» نام دارد زندگی پسری به نام جورج به تصویر کشیده میشود که با خودکامگی و دیوانگی پدرش، آیندهاش تباه میشود و دست به خودکشی میزند. داستان سورئال دوم «مسخ»، زندگی پسری به نام گره گوار را روایت میکند که خانوادهاش او را به فروشندهای دورهگرد تبدیل کرده بودند.
گرهگوار یک روز صبح هنگامی که از خواب برمیخیزد، متوجه میشود که به یک حشره تبدیل شده است! داستان آخر این مجموعه با نام «مأمور سوخت کشتی» زندگی کارول شانزده ساله را روایت میکند که یک خدمتکار او را اغفال کرده است و اکنون از وی فرزندی دارد. خانواده کارول او را مجبور به مهاجرت به آمریکا برای کار کردن میکنند.
احساسات و عواطف کافکا را میتوان در سه شخصیت گرهگوار، جورج و کارول راسمن جست. این شخصیتها اگرچه به ظاهر داستانی و خیالی هستند، بیانگر وضعیت نابسامان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند. تضاد میان پدران و فرزندان ضربههای روحی جبران ناپذیری به رشد احساسات پسران در آن دوران وارد کرده بود. هر سه پسر داستان کتاب پسران، که سرشار از خلأهای عاطفی و درونی هستند، سرنوشتی را که به آن محکوم شدهاند، مأیوسانه میپذیرند.
بخشی از متن کتاب
کارل راسمن پسر شانزده ساله ای که پدر و مادر فقیرش او را به آمریکا فرستادند چون یک دختر خدمتکار او را فریب داده و از کارل باردار شده بود. او وارد بندر نیویورک با یک کشتی مسافربری شد، ناگهان به افق خیره شد و محو اشعه ای شد که مجسمه آزادی را در غروب روشن نمایش میداد. گویی قبلاً آن را ندیده بود. این بار با دید تازه ای آن را تماشا میکرد که با بازوهایش شمشیرش را به بالای دکل دراز کرده و اطرافش بادهای سنگین آزادانه می وزید.
او با حیرت با خودش گفت: «چقدر بلنده» اصلاً به پیاده شدن فکر نمیکرد. واگن های قطار در بندر به جلو هول داده میشد و او به آنها نگاه میکرد، گویی که گذشته اش را برایش نمایش میداد. مرد جوانی که در سفر دریایی اش کمی با او آشنا شده بود، موقعی که داشت از کنارش رد میشد، جلوی او آمد و گفت: «خیلی مشتاق نیستی که به ساحل بری، نه؟» کارل با خنده گفت: «اوه! من کاملاً آماده ام.»
هردو قوی و با روحیه راه میرفتند. کارل تقلا میکرد که چمدانش را روی شانه اش حمل کند، اما وقتی چشمش به آشنایش بود که بیخیال با چوب دستی اش که آنرا آویزان در دستش نگه داشته بود، با بقیه راه میرفت. تصادفاً فهمید که چترش را جا گذاشته است و از آشنایش خواست که چند دقیقه مراقب چمدانش باشد که آشنایش میلی به این کار نداشت. دوروبرش را جستجو کرد تا راه برگشتش را پیدا کند و با عجله دور شد.
گرچه با وجود ازدحام جمعیت برای ترک کشتی دیگر حتی یک دقیقه هم پیدا کردن راهش برایش ممکن نبود، زیر عرشه کشتی به دنبال یک گذرگاه میانبر میگشت. برای اولین بار در زندگیش اینجا را تجربه میکرد. از دالان های پیچ در پیچ گذشت، به راهرویی پله دار رسید، از آن پایین رفت، واقعاً گم شده بود. در این سردرگمی نه به کسی برخورد کرد و نه صدایی میشنید، بجز صدای هزاران قدم را از بالا و صدای آخرین ضربان های موتور را که تا آنموقع داشتند خاموش میشدند.
او با عجله به در کوچکی در جلویش از یک اتاق متروک برخورد که از درونش صدایی فریاد میزد. کارل در را باز کرد و با خودش گفت: این در قفل نشده و به مرد غول آسایی برخورد که اصلاً به او نگاه هم نینداخت. او از مرد با صدای بلند پرسید: «چرا مثل دیوانه ها برای باز کردن این در داد میزنی؟» در آن اتاق در بسته نور ضعیفی از روزنه سقف دیده میشد. یک گوشه دنج با یک تخت تاشو، گنجه ظرف غذا و صندلی بود و مردی که کوله پشتی در دست داشت.
نقد کتاب پسران
به طور کلی موضوع اصلی داستانهای کتاب پسران، شخصی نیست بلکه موجودیت انسان و نوع واکنش جامعه را به تصویر میکشد. یکی از جالبترین نکاتی که دربارهی آثار فرانتس کافکا وجود دارد این است که او تمام آثارش را خطاب به پدرش نوشته است. او سعی کرده در کتابهایش عواطف سرکوب شدهی خود را به نمایش بگذارد.
قلم کافکا در شرح وقایع و درماندگیها بینظیر است، او معمولا در کتاب هایش یک شخصیت را در یک فضای واقعی قرار میدهد اما اتفاقات عجیب و غریبی برای آن شخصیت رخ میدهد و کافکا شخصیت را در مقابله با این حس نشان میدهد.
کتاب پسران، حاوی سه داستان کوتاه از سه روایت تکان دهنده و تأمل برانگیز با کارکترهای پسر نوجوان که بازتاب زندگی توأم با فشار و سختی نویسنده نیز هستند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 118 بار
عنوان کتاب: پسران
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: فروغ انصاری
تعداد صفحات کتاب: 53 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 4.54 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب