بخور عبادت کن عشق بورز

دانلود کتاب بخور عبادت کن عشق بورز pdf

کتاب بخور عبادت کن عشق بورز سفرنامه‌ای بسیار قابل تامل است با دو بخش: سفر به درون و به برون، به‌صورت دو رشته در هم تنیده.

از مباحث بیان شده توسط الیزابت گیلبرت بسیار استفاده خواهید کرد؛ به خصوص گفته های افرادی که همه، انسان هایی حقیقت طلب و خداجو هستند و به قول مولانا: «هر کسی از ظن خود شد یار من…»

کتاب بخور عبادت کن عشق بورز بسیار باارزش است. نکات جالبی را می‌توان یاد گرفت. شاید کمترین دستاورد آن آشنایی با ایتالیایی‌ها، هندی‌ها و اهالی بالی باشد. مطالب شیوا نوشته شده به گونه‌ای که خواننده را تا آخر به دنبال خود می‌کشاند.

خلاصه سفرنامه

اگر به دنبال یافتن معنا و مفهومی جدید در زندگی‌تان هستید، حتما از کتاب بخور عبادت کن عشق بورز لذت می‌برید. الیزابت گیلبرگ زنی است که بعد از شکست در بارداری و طلاق از همسرش، به این فکر می‌افتد که برای درک ارزش زندگی در جستجوی خویشتن، دست به مسافرتی دور دنیا بزند. او چهار ماه در ایتالیا می‌ماند و شروع به چشیدن انواع و اقسام غذاها می‌کند.

او با لذت بردن از خوشی‌های سالم و بی‌ضرر خود را از وضعیت گذشته نجات داده و به انسانی سالم‌تر تبدیل می‌شود. چهار ماه در هند با ادیان مختلف آشنا می‌شود و در عبادتگاه‌ها به عبادت می‌پردازد و در انتها که دو ارزش زندگی را یافته می‌خواهد تناسبی بین عبادت و خوردن پیدا کند و در سفرش به اندونزی طی آشنایی‌اش با درمانگری به طور شگفت انگیزی به ارزش عشق می‌رسد.

کتاب بخور عبادت کن عشق بورز از دسامبر سال 2010، به مدت 199 هفته در لیست پر فروش های نیویورک تایمز جا خوش کرد و همچنین در همین سال یک فیلم سینمایی معروف از ان با بازیگرانی چون جولیا رابرتز و خاویر باردم ساخته شد. الیزابت گیلبرت در اوایل دهه هفتاد میلادی، هر چیزی که یک زن امریکایی مدرن باید داشته باشد را در زندگی خود داشت. اما به جای احساس خوشبختی و لذت، او در هراس و سردرگمی غوطه ور بود.

کتاب بخور عبادت کن عشق بورز درباره خاطرات سفر نویسنده در سراسر دنیا برای رسیدن به درک درستی از ماهیت خود در جهان هستی است. او در این کتاب نشان می دهد که چگونه این شرایط سخت را پشت سر گذاشت و توانست سه جنبه از حقیقت خود را در برابر سه فرهنگ و پیشینه متفاوت در زندگی کشف کند: لذت بردن از ایتالیا، رسیدن به خوداگاهی در هند و جزیره بالی در اندونزی و نیز برقراری تعادل بین لذت دنیوی و معنوی.

بخشی از متن

در کتاب بخور عبادت کن عشق بورز می‌خوانیم: در رم هستم و به دردسر افتاده‌ام. پای غول‌های افسردگی و تنهایی دوباره در زندگی من باز شده است. در حالی که سه روز بیشتر از خوردن آخرین قرص ولبوترینم نمی‌گذرد. قرص‌های دیگری هم دارم ولی نمی‌خواهم مصرف‌شان کنم. می‌خواهم برای همیشه از شرشان خلاص شوم. البته افسردگی و تنهایی را هم نمی‌خواهم. نمی‌دانم باید چکار کنم.

ترسیده ام، مثل همه وقت هایی که سردرگم هستم و نمی‌دانم چه کاری درست است. بنابراین کاری که امشب می‌کنم این است که خصوصی ترین دفترچه‌ام را بر می‌دارم. این دفترچه را نزدیک تخت خوابم برای مواقع ضروری نگاه داشته‌ام. اولین صفحه سفید را باز می‌کنم و می‌نویسم: «به کمک احتیاج دارم» سپس صبر می‌کنم. پس از زمان کوتاهی، پاسخ به دست‌خط خودم روی کاغذ می‌آید:

«من همینجام. چیکار می‌تونم برات بکنم؟» یکی از مرموزترین و عجیب‌ترین گفت وگوهای زندگی‌ام است. اینجا در این دفترچه شخصی، جایی که با خودم صحبت می‌کنم، با همان صدایی صحبت می‌کنم که آن شب، کف حمام وقتی با چشمان اشک‌بار از خدا کمک می‌خواستم، به من گفت «برو بخواب، لیز» پس از آن شب بارها این صدا را شنیده بودم و فهمیده بودم که بهترین راه برای برقراری ارتباط با آن نوشتن است.

جالب بود که همیشه و در هر شرایطی می‌توانستم به آن صدا دسترسی پیدا کنم. حتی در اندوه‌ناکترین شرایط در هر زمانی از شب و روز، آن صدای آرام، مهربان، صمیمی و خردمند در دسترس و آماده پاسخ به من روی کاغذ است. تصمیم گرفتم خودم را از این فکر که نوشتن این مکالمه روی کاغذ نشان می‌دهد من شیزوفرنی دارم، خلاص کنم. (ص64 کتاب بخور عبادت کن عشق بورز)

شاید این صدای خداست یا استادم که از درون من با من صحبت می‌کند. یا شاید فرشته‌ای است که از ابتدا برای من گمارده شده، یا شاید خود متعالیِ من یا تنها کمکی از سوی ضمیر ناخودآگاهم است که برای محافظت از من در مواقع بحرانی عمل می‌کند. مادر ترزای مقدس، این صدای درونی روحانی را “الهام” نامیده. کلماتی از ماوراء الطبیعه که به ذهن جاری و به صورت زبان او ترجمه می‌گردد و باعث تسلای روح او می‌گردد.

البته میدانم که به اعتقاد فروید، چنین تسلّی‌های روحانی غیرمنطقی است و نباید به آنها اعتماد کرد. تجربه نشان داده که دنیا محل آسایش نیست. با این مسأله که دنیا محل آسایش نیست موافقم، ولی همین حقیقت که چالش‌های زیادی در زندگی انسان وجود دارد، باعث می‌شود که انسان برای رسیدن به آسایش، گاه به نیروهای برتر پناه ببرد. در ابتدای تجربه روحانی‌ام، همیشه به این صدای درونی خردمند ایمان نداشتم.

به خاطر می‌آورم که یک‌بار دفترچه‌ام را برداشتم و سرشار از اندوه و خشم پیامی به این مضمون با حروف درشت به صدای درونی‌ام نوشتم: «توى لعنتی وجود نداری!» پس از یک دقیقه، در حالی‌که هنوز به سنگینی نفس می‌کشیدم، کورسویی درونم را روشن کرد و خودم را در حال نوشتن این پاسخ همیشه آرام و متعجب دیدم: «پس تو داری با کی صحبت می‌کنی؟» (ص65 کتاب بخور عبادت کن عشق بورز)

از آن زمان دیگر به وجودش شک نکردم. به همین خاطر امشب دوباره به سمت او رفتم. این اولین باری است که پس از آمدنم به ایتالیا این کار را انجام می‌دهم. چیزی که امشب می‌نویسم این است که ضعیف و وحشت زده هستم. توضیح می‌دهم که ناامیدی و تنهایی دوباره به سراغم آمده‌اند و می‌ترسم دیگر هرگز ترکم نکنند. اینکه دیگر نمی‌خواهم دارو مصرف کنم ولی می‌ترسم مجبور به این کار شوم…

نقد کتاب بخور عبادت کن عشق بورز pdf

الیزابت گیلبرت در کتاب بخور عبادت کن عشق بورز خاطرات زندگی مشترک، طلاق و سفر به دور دنیایش را روایت می‌کند. او نویسنده و خبرنگاری است که به ظاهر در شغل و زندگی‌اش موفق بوده است؛ شغلی که به او این امکان را می‌دهد در راستای علاقه‌اش به گوشه‌های مختلف جهان سفر کند و با مردم دیگر آشنا شود.

او بعد از هشت سال زندگی مشترک و بعد از گذراندن سی سالگی، طبق قرار قبلی با همسرش تصمیم به بچه‌دار شدن می‌گیرد. اما الیزابت نسبت به این موضوع تردید دارد. وقتی خوشحالی دیگران از بچه‌دار شدن را می‌بیند با خود فکر می‌کند آیا همان‌طور که از یک مأموریت کاری خوشحال می‌شود از بچه‌دار شدن نیز همان‌قدر شاد خواهد شد؟

تردیدش نسبت به این موضوع زندگی‌اش را با مشکل مواجه کرده و در نهایت به ناچار از همسرش جدا می‌شود. پس از طلاق و افسردگی ناشی از آن، به این فکر می‌افتد که برای درک ارزش زندگی به مسافرتی دور دنیا برود. او هزینه سفرهایش را با پیش‌فروش کتاب بخور عبادت کن عشق بورز به دست می‌آورد.

الیزابت گیلبرت چهار ماه در ایتالیا ساکن می‌شود و غذا می‌خورد، چهار ماه بعدی را در هند به عبادت مشغول می‌شود و بعد از درک این دو ارزش برای ایجاد تناسب میان این دو در اندونزی به طور شگفت‌ انگیزی به ارزش عشق دست پیدا می‌کند.

کتاب بخور عبادت کن عشق بورز به عنوان پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز در 199 هفته متوالی شناخته شد و به فروشی بیش از 5 میلیون نسخه رسید.