دانلود کتاب توفان در مرداب
در کتاب توفان در مرداب با زشتیها و پلیدیهایی که انسان برای کسب قدرت از خودش نشان میدهد روبرو خواهید شد…
رمان پیش رو حرف های بسیار زیادی برای گفتن دارد! این اثر که عنوان اصلی آن «مجمع مصر» است رمانی تاریخیست از لئوناردو شیاشا نویسنده ایتالیایی. این کتاب در سال 1963 منتشر شد و با ترجمهی زندهیاد مهدی سحابی اولین بار در سال 1365 برای ایرانیان منتشر شد. بسیاری این نویسندهی بزرگ سیسیلى را با مجموعه داستانهای کوتاهش میشناسند.
قصههایی که به «افسانهی پلیسى» شهرت پیدا کردهاند. قصههایی که حس معمایی و طنزآمیز آنها با یک نتیجهگیری سیاسی به پایان میرسد. شياشا به دلیل حضور در سیاست واقعیتهای جامعه خود را میدید و آنها را اگرچه تلخ اما واقعی در داستان هایش منعکس میکرد. به عنوان مثال او در رمان حاضر زندگی مردمان سیسیل را از جنبههای تاریخی، سیاسی و اجتماعی با ظرافت تمام نشان میدهد.
خلاصه کتاب
در ابتدای کتاب توفان در مرداب، عصر روشنگری فرا رسیده تا نظم کلیسا و زمینداران بزرگ را براندازد. صدای پای انقلاب فرانسه به سیسیل نیز رسیده است. والی سیسیل، که فرهیختهٔ فرانسهٔ انقلابیست، به پاکسازی بقایای سیستم تفتیش عقاید کمر همت میبندد و با کلیسا و اشرافیت درگیر میشود. با آنکه دربار رم و اشراف سیسیل حضور او را تحمل نمیکنند، اما دیگر دوران سکون و آرامش فئودالی به سر آمده و جهان از هرسو دستخوش آشوب و لرزه شده.
آثار انقلاب بورژوایی تا لب مرزهای ناپل و سیسیل، مرز آب شور و آب متبرک، رسیده است. چنین است که حاکمان، در پی چارهای، کتاب سوزان به راه میاندازند. در مقابل آنان کسانی هم هستند که به تغییر وضعیت سیاسی و اجتماعی سیسیل میاندیشند. از جمله دی بلازیِ حقوقدان را میتوان نام برد که با لو رفتن شورش کمدامنهاش، دستگیر، شکنجه و اعدام میشود. این بستر اجتماعی رمان توفان در مرداب است.
اما واقعیت این است که اگر آن را به عنوان رمان محافل اشرافی و سیاست بازیها -مثلا زمانی از نوع صومعه پارم ستاندال- و یا توصیفی از شکل گیری شورشها و انقلابها، بخوانیم، رضایت چندانی نمییابیم. زیرا شیاشا به این جنبههای رمانش عمق و گستردگی لازم را نبخشیده و از آنها به سرعت گذشته است، و از آن به عنوان زمینهای برای مطرح کردن مضمون اصلیاش -شکل گیری و تحول یک هنرمند در زمانهای بحرانی- استفاده کرده است.
بخش دوم داستان
دی بلازی، روشنفکر سیاستگرا، به شیوهٔ خودش با حاکمیت دسیسهباز و منحط سیسیل به مبارزه برمیخیزد. ماجرا از آنجا آغاز میشود که دن جوزپه، کشیش جلمبری که با زبان عربی آشنایی چندانی ندارد، به ترجمهٔ کتاب عربی کهنهای گمارده میشود که به ادعای او مربوط به تاریخ سیسیل است. از این پس، سیر زندگی کشیش عوض میشود، با اسقف رفت وآمد میکند و به محافل اشرافی راه مییابد و از رفاه و آسودگی لذتی عظیم میبرد.
با نظم و دقت شروع به ترجمه -جعل- میکند تا به قول خودش قرنها تاریخ و تمدن از تاریکی و فراموشی بیرون بیفتد. با تلاشی پیگیرانه و تخیلی منحصر بهفرد، شخصیت اصلی کتاب توفان در مرداب، صفحات نسخهٔ کهن را درهم میریزد، خط آن را عوض میکند تا کتاب عربی را به تاریخچهای از سیسیل تبدیل کند. از همان آغاز در محافل اشراف، از ناآشنایی کشیش به زبان عربی و اقدام جاعلانهٔ او زمزمههایی بر سر زبانهاست.
کشیش برای اینکه دستش رو نشود ناچار به پژوهش میشود تا بتواند آنچه را که به کمک نیروی تخیل میآفریند با واقعیتهای شناخته شده و عناصر علمی موجود هماهنگ کند. در این راه با دیبلازی ارتباط مییابد و دربارهٔ ساختار سیاسی سیسیل اطلاعات بیشتری کسب میکند. آنگاه بر آن میشود تا بازی و نیرنگی را که در پیش گرفته هرچه گستردهتر و پیچیدهتر کند.
به همین جهت برای ترساندن اشراف، کار خود را با مایهای از ترس انگیزی و اخاذی میآمیزد. و اشراف از ترس اینکه در کتاب دنجوزپه مطالبی نوشته شده باشد که غصبی بودن زمینها و عناوین اعیانیشان را برملا سازد، سیل هدایا را به جانب خانهٔ کشیش روانه میسازند. با این همه، با وجود شهرت دن جوزپه در مجامع علمی اروپا، موفق میشوند او را به پشت میلههای زندان بکشانند.
بخش سوم داستان
ولی دن جوزپهولا، شخصیت اصلی کتاب توفان در مرداب، از مدتها پیش به ارزش خلاقهکار خویش پی برده است. او که میداند فرهنگ سیسیلی در طول قرنها با هزار شگرد و ابتکار نظریاتی سر هم کرده تا امتیازهای فئودالی را توجیه کند و اکان دفاع از آنها را به اشراف بدهد، شگرد ادبی تازهای مییابد که به کار مبارزهٔ نوگرایان با نظم کهن میآید. جعل کتاب در آغاز برای او یک بازی خطرناک به منظور غلبه بر احساس حقارت در برخورد با اعیان است.
اما به مرور، و با تحول روحی وی به کاری هنرمندانه و متکی بر تخیلی هنرمندانه مبدل میشود. از این پس او حس میکند که”کارش آفرینش هنری است و بعد از آنکه راز جعل برملا شود، یعنی بعد از یکی دو قرن و درهرحال بعد از مردن او، دستکم یک چیز باقی خواهد ماند، و آن همان داستان ساخته و پرداختهٔ او خواهد بود: رمان شگفت انگیز مسلمانان سیسیل.
و آنگاه که ارزش هنری کار خویش را درک میکند، زندگیاش به میزان متعادلی از شادمانی و آسودگی میرسد. از خودبینی مفرط به مرحلهای گام مینهد که در راه مقاصد واقعی خود حاضر به هر نوع فداکاری میشود. دیگر دلبستهٔ قدرت و ثروت نیست. پس شجاعانه به نابودی آنچه که رفاهش را تأمین میکند، اما باب طبعش نیست، میپردازد. او هدفی بزرگ و شریف دارد و در راه رسیدن به آن همه چیز را میبازد.
و آن هدف، زندگی فساد ناپذیر بهسان یک هنرمند واقعی است. مساله مهم برای او در کتاب توفان در مرداب این است: نشان دادن هویت خویش و گریز از سفارشی کار کردن: آنچه بسیار دلش میخواست این بود که جعل و نیرنگ خودش را برای همه افشا کند و ابتکار و خلاقیت چشمگیری را که در آفرینش دو کتاب «مجمع سیسیل و مجمع مصر» از خود بروز داده بود به همگان بشناساند.
نتیجه گیری داستان
هنرمندی که در نهاد او بود از جاعل پیشی گرفته بود و او را خواسته ناخواسته به دنبال خودش میکشید. دن جوزپه محصول یک جامعه و دوران خاص است. دی بلازی میگوید: هر جامعهای نوع خاصی از جعل را به وجود میآورد که به عبارتی، با همان جامعه مناسب است. اگر در این سیسیل ما، فرهنگ بهطور کمابیش ناخودآگاه یک چیز جعلی نبود، اگر فرهنگ آلت دست قدرت فئودالی نبود، یعنی یک توهم همیشگی و جعل واقعیت و تاریخ نبود… در این صورت قضیه دن جوزپهولا محال بود اتفاق بیفتد.
و دن جوزپه با بازتولید هنرمندانهٔ تاریخ به شکل رمان تاریخی، تاریخ جعل رسمی را به مسخره میگیرد: کار تاریخ نویس چیزی جز نیرنگ نیست، کاری سراسر جعل، و شایستهتر این است که آدم تاریخ را از خودش در بیاورد تا اینکه متنهایی کهنه و قدیمی را عینا و بدون دستکاری بازنویسی کند… همهاش ساختگی است. تاریخی وجود ندارد…
آیا فکر میکنید صدای قار و قور شکم خالی مردم بیچیز، صدای گرسنگی آنها را، میشود در جایی از تاریخ شنید؟ جوزپه ولای هنرمند با بازی آزادانهٔ تخیل خویش، پردههای تحمیلی حاکمان را از روی ماجراهای تاریخی برمیگیرد تا به رشد بینش خوانندگانش از جلوههای متنوع حیات انسان کمک کند. نویسنده کتاب توفان در مرداب میگوید: در این زندگی پر از جعل و نیرنگ، جعل خلاق این امتیاز را دارد که شادی انگیز و آگاهی بخش است.
آشنایی با سبک لئوناردو شاشا
لئوناردو شاشا کار نویسنده را ابداع ماجراجویی تخیلی براساس واقعیتهای موجود میداند، زیرا: زندگی به راستی خوب و رویاست. انسان میکوشد به مفهومش پی ببرد و تنها کاری که میکند این است که مجموعهای از رمز و کنایه ابداع کند. هر عصری و هر انسانی مجموعهٔ ویژهٔ خودش را بوجود میآورد. برمبنای همین تلقی از رمان است که شیاشا به نگارش افسانههای طنزآمیزی روی میآورد که معمایی پلیسی در بطن آنها نهفته است.
و معمولا با یک نتیجهگیری سیاسی به پایان میرسند. رمان شیاشا (توفان در مرداب) مانند هر افسانهٔ دیگری محصول تخیل است، اما او از فرم افسانه استفاده کرده است تا واقعیت اجتماعی دورهٔ تفتیش عقاید را از دیدگاهی تازه بررسی کند و به جای رونوشت برداری از واقعیت، به کشف دوبارهٔ آن بپردازد. او که رویاپردازی خلاق است با استفاده از عناصر تشکیل دهندهٔ افسانه، به مکاشفه در تاریخ دست میزند.
در واقع، شیاشا در جستجوی موقعیت تازهای برای تخیل، راز داستان پلیسی را در رمان تاریخی میگنجاند و با ایجاد دلهره به شیوهٔ داستان پلیسی، خواننده را تا پایان داستان همپای خود میکشاند و مشتاق دانستن پایان کار نگه میدارد. در داستانی که حفظ راز اهمیت دارد چگونگی، گرهگشایی نیز مهم است. نویسنده باید بتواند به نحوی متقاعد کننده رشتههایی را که درهم انداخته است بگشاید.
گرههای رمان شیاشا به هنگام حضور قهرمان داستان در زندان گشوده میشود: دن جوزپه که شاهد عزیمت دی بلازی به سوی چوبهٔ دار است، با نشان دادن بیزاری خود از نکبت زندگی کردن در دنیایی که شکنجه و اعدام را از اجزای تفکیکناپذیر قانون و قضا کرده است، هنرمندانه زیستن را برمیگزیند. توفان در مرداب داستان تحول یک انسان از جاعلی نیرنگباز به هنرمندی آگاه است!
بخشی از متن کتاب
هر روز که میگذشت بیماری دنجوزپه ولا وخیمتر میشد. در روز سوم کمکم خون بالا میآورد؛ در روز هشتم خواستار آن شد که مراسم واپسین تبرک دربارهاش اجرا شود و همه برآن بودند که به راستی هم باید آن را درباره بیمار رو به مرگی چون او اجرا کرد. شبها گروهی از دوستان سرشناس و پیروان وفادارش کنار بالینش جمع میشدند. روزها برادرزاده اش او را ترو خشک میکرد که البته این ظاهر قضیه بود.
چون جناب کشیش با لباس خواب در خانه میپلکید و آماده بود که تا غریبهای از راه رسید، خودش را به بستر بیماری بیندازد. اما در واقع از هر زمانی سرحالتر و نیرومندتر و شادابتر بود و اشتهایش هم از هر زمان دیگری بیشتر شده بود. البته گهگاه دچار ترس و دلشوره میشد اما هیچ شکی نداشت که مارکی سیمونتی به زودی دمار از روزگار گراسلینی در میآورد.
دربار در شرایطی نبود که اهمیت کتاب مجمع مصر را ندیده بگیرد. جووانی میلی که به عنوان یک پزشک خوب هم شهرت داشت، به سفارش اسقف ایرولدی به دیدن دنجوزیه رفت؛ معاینهاش کرد و به سر تا پایش دست کشید، انگشتان نیرومندش را در شکم، زیر دندهها و در مقعد او فرو کرد تا جایی که دنجوزپه برای پایان دادن به این شکنجه خودش را به بیهوشی زد و وانمود کرد که از حال رفته است.
در حالی که اطرافیان میکوشیدند او را به هوش بیاورند میلی گفت که دیگر چندان کاری نمانده که بتوان برای او کرد، زیرا کمکم داشت به آن دنیا پا میکشید و بیشتر به رحمت خداوند نیاز داشت تا به کمک پزشک. اسقف ایرولدی پرسید: آخر، مرضش چیست؟ تا آن زمان هیچ پزشکی نتوانسته بود بیماری کشیش را مشخص کند. میلی گفت:به نظر من سرطان شکم است.
بعد هم، نارسایی قلبی دارد. قلبش ضعیف است و دیگر نمیتواند او را راه ببرد. دنجوزیه در دلش گفت: «واقعا که خیلی خری، به اندازه گاو سرت نمیشود.» اما در همان حال قیافه گیج و گنگی به خودش میگرفت و میگفت چه شده؟ و این را به حالت کسی میکرد که تازه به هوش آمده است و هیچ نمیداند در پیرامون او چه خبر است. در دل می گفت: «خیلی خیلی…
نقد کتاب توفان در مرداب
کتاب توفان در مرداب قصه ی شورانگیز تقابل سنت و آزادیست. تقابل اندیشهی ریشه یافته در تعصبات با اندیشه های آزاد و رهایی بخش. این رمان قصهی جعلها و قلب هاست. جعل واقعیت های انسانی با دستاویز قرار دادن جعل کتابی عربی که در اصل شرح زندگانی پیامبر است ولی راهبی سودجو بهنام «دن جوزپه ولا» آن را به جای «تاریخ سیسیل» در زمان تسلط اعراب جا زده است و با ادعای آگاهی و احاطه بر زبان عربی در صدد ترجمه ی آن برآمده.
این راهب هر جایی که از تعبیر خواب و انواع کارهای پیش پا افتاده ارتزاق میکند به یکباره و به دلیل خودخواهی ذاتی همهی جوامع سنتی برای ریشه دار و مهم جلوه دادن اندیشه ها، قواعد و سنت هایشان، دست به کار جعل و ایجاد تاریخی خودساخته می شود و اساس کار خود را بر خلاقیت ذاتیاش در قصه پردازی استوار می کند.
واقعه ی رمان درست در زمان عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و یا به قول مردمان سیسیل «ژاکوبن ها» اتفاق می افتد و «دن جوزپه ولا»؛ به مرور آشنایی هایی با اشراف و بزرگان سیسیل بهم می زند. از قبل همین آشنایی هاست که ما با اوضاع نابسامان اخلاقی و اجتماعی آن دوران آشنا می شویم…
ماجرایی که شیاشا در رمان توفان در مرداب توصیف کرده به صورتی تیپیک نظر او را نسبت به هنر داستان نویسی آشکار میکند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 182 بار
عنوان کتاب: توفان در مرداب
(طوفان در مرداب)
نویسنده: لئوناردو شاشا
مترجم: مهدی سحابی
تعداد صفحات کتاب: 175 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 13.53 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب
یک پاسخ
This is really interesting, You’re a very skilled blogger. I’ve joined your feed and look forward to seeking more of your magnificent post. Also, I’ve shared your site in my social networks!