دانلود کتاب مالوی
تصویرسازی بکت از دنیای ذهنیاش بینهایت زیباست. او در بیانش شاعرانگیای دارد که خطبهخط کتاب مالوی را تبدیل به یک اثر هنری کرده است.
در این رمان نباید دنبال معنا گشت! کافیست خواننده ی این اثر با جریان سیال درون کاوی های پراکنده و مبهم شخصیتهای کتاب همراه شود؛ آنگاه متوجه میشود در دنیای درونی که ساموئل بکت برای شخصیت هایش ساخته، همه چیز معنای خود را باخته است. آنها هیچ نمیدانند، پریشان و سرگشته اند و گویا ارتباطشان با دنیای بیرونی قطع شده است.
ابتدا حس میکنید که با یک داستان در سبک رئالیسم طرفید، اما خط به خط داستان به سمت و سویی سوررئال گام برمیدارد. بعضی از قسمتها با خود میگویید که مگر میشود چنین اتفاقاتی برای انسان رخ بدهد؟ جواب در درون ذهنمان است؛ بله میشود. دنیایی که از پس ذهن شخصیت داستان بیان میشود، جهانی بسیار نزدیک به ذهن تمام ما انسانها است. آشفتگی که همواره در ذهنمان شکل میگیرد و تنها ارزشها و اهداف است که ما را از گرفتار شدن در سیاهچالهی ذهن و زوال عقل نجات میدهد.
خلاصه کتاب
کتاب مالوی نخستین رمان از سهگانهی ساموئل بکت، نویسندهی ایرلندی است. این رمان از دو بخش تشکیل شده است. بخش نخست روایت اول شخص از زبان مالوی و بخش دوم نیز از زبان شخصیت دیگری به نام مالون است. میتوان گفت موضوع کلی این کتاب حول محور پوچ بودن عمل بدون هدف است که نویسنده در آینه افکار و رفتار شخصیتها به آن میپردازد.
این اثر، دربارهٔ یک ایرلندی فرتوت به نام «مالوی» است که سلامتیاش رو به وخامت میرود. او داستان زندگی خود را با لحن طعنه آمیزی که در طنز ایرلندی بیسابقه است بیان میکند. هنگامی که برای نخستینبار، در این داستان، به این شخصیت برمیخوریم، فقط میتواند دوچرخهای که مانند خودش زهوار در رفته است را، سوار شود و هنگامی که برای آخرینبار او را میبینیم فقط میتواند روی زمین بغلتد.
مالوی هدف و دلیلی برای کارهای خود ندارد؛ ولی مالون ریاکار و جاه طلب، تصمیماتش را با دلیل میگیرد و در پس هر کار خود هدفی را دنبال میکند. کتاب مالوی نخستین بار در سال 1951 میلادی به زبان فرانسه منتشر شد و هفت ماه پس از آن جلد دوم این سهگانه به نام مالون می میرد به چاپ رسید. دو سال بعد نیز جلد سوم و آخرین جلد این سهگانه با عنوان نام ناپذیر وارد بازار کتاب شد. این کتاب از میان بیش از 7600 رای در وبسایت معتبر گودریدز امتیاز 4 از 5 را کسب کرده است.
ابتدای امر نویسنده انگار میخواهد فضاسازی انجام دهد، اما سریعاً به شما میفهماند که سخت در اشتباهید. قرار نیست با داستانی سر و کار داشته باشیم؛ ابتدای کتاب در حین همان فضاسازی گول زننده، معمایی پر از ابهام طرح شده است. دو مرد که معلوم نیست از کجا میآیند و به کجا میروند. او مشخصاتی گنگ از ظاهرشان به ما میگوید و حتی به جای آوردن اسمشان آنها را A و C خطاب میکند. تا ذهن مخاطب اقدام به حل مساله میکند، بلافاصله از این بحث جدا شده و داستان یکخطی مالوی را شروع میکند.
او میخواهد به دیدار مادرش برود، همین! تعجب نکنید. داستان دقیقاً همین است و بس. فردی قرار است از جایی نامعلوم به جایی دیگر که آن هم نامعلوم است رهسپار شود به نیت دیدار با مادرش؛ و از صفحهی دوم کتاب تا صفحهی ۱۳۰ به مسیر رفتن مالوی میپردازد. در یک پاراگراف بدون قطع شدن جملات و تغییر رویهی زبان داستان این اتفاق رقم میخورد. حتی اگر دیالوگی بین او با دیگر شخصیتهای کتاب شکل میگیرد، از زبان خود مالوی بیان میشود. انگار که ما نشستهایم و گزارش سفر او را به مقصد مادر میخوانیم.
اگر با آثار بکت آشنا باشید برایتان این مساله عجیب نیست که شخصیتهای خلق شده توسط او سرشار از افسار گسیختگی ذهنی و گریزان از معنی و هدف هستند. شخصیت اصلی داستان کتاب مالوی، بدون اینکه دقیقاً دلیل رفتنش به سمت مادر را بیان کند، سفرش را آغاز کرده و تمام عناصری که در طی مسیرش نمایان میشود، بدون هیچ علت خاصی رخ میدهند.
بخشی از متن کتاب
بین خودمان بماند، دستگاه تنفسی من هرگز مشکلی نداشته، البته بجز دردهای لاینفک این سیستم. بله حساب روزهایی را که نه می توانستم هوای مفرح و حاوی اکسیژن حیات بخش را به درون ریه هایم بکشم و نه پس از فرو کشیدنش، آن گاز منحوس را از سینه ام بیرون بدمم، داشتم. آه بله، بیماری آسمم. چندبار وسوسه شدم که با جر دادن حلقومم به کل این ماجرا خاتمه بدهم. اما هیچ وقت تسلیم این وسوسه نشدم.
صداها دستم را رو میکردند، رنگ صورتم بنفش میشد. اکثر مواقع شبها دچار حمله میشدم. البته خوشبختانه یا شاید بدبختانه، هرگز به نتیجه قطعی نرسیدم که بالاخره خوشبختانه یا بدبختانه. چون با اینکه تغییر ناگهانی رنگ صورت در ظلمات شب زیاد جلب توجه نمیکند، به جایش خفیف ترین خس خس غیر معمول سینه بیشتر از روز توجه همه را جلب میکند، به خاطر سکوت شب.
اما اینها همه فقط بحران بودند و بس و بحران در قیاس با آنچه توقف نمیشناسد، هیچ افت و خیزی ندارد و روی سطحش بر فراز اعماق اهریمنی و دوزخی لایه ای سربی میبندد، چه به حساب میآید؟ حتا یک کلمه، حتا یک کلمه هم در مورد بحرانهایی که به جانم افتاد وجودم را چلاند و عاقبت خرابم کرد با بزرگواری اما بدون کمک عملی، حتا یک کلام هم به زبان نیاوردم و سرم را لای کتم فرو بردم تا خس خس زشت خفگی را همان جا خاموش کنم.
یا حداقل این طور وانمود کنم که این سر و صداها فقط به خاطر این است که ناگهان سرفه ام گرفته. سرفه ای که در سرتاسر جهان قابل قبول است و تنها عیبش این است که آدم را مستحق دلسوزی جلوه میدهد و حال شاید لحظه مطرح کردن مسئله ای باشد که حتا دیر گفتنش از نگفتنش بهتر است. اینکه وقتی من از کند شدن روند پیشروی ام به دلیل معیوب شدن پای سالمم حرف میزنم، فقط دارم ذره ای بینهایت خرد از حقیقت را مطرح میکنم.
چون حقیقت این است که نقاط ضعف دیگری هم داشتم. ضعفی اینجا و ضعفی آنجا، و همان طور که میشود حدس زد این ضعفها مدام عمیق تر و عمیقتر میشدند. اما آنچه نمیشود حدس زد سرعت تعمیق این ضعفها بود، یعنی از همان لحظه عزیمت از ساحل. چون تا وقتی کنار ساحل بودم، نقاط ضعفم همان طور که میتوان حدس زد با اینکه به نحوی قابل قبول شدت می یافتند باز به طور نامحسوس تشدید میشدند، منظورم تشدید ضعفهایم است. آیا این واقعیتها درخور توجه نیستند؟
نقد کتاب مالوی
کتاب مالوی، دربارهٔ شخصیتی به همین نام است که بهخاطر نقص عجیب جسمانیاش موجب خندهٔ خوانندهٔ کتاب خواهد شد. مالوی بهتدریج قوای جسمانی خود را از دست میدهد و به دلایلی که روشن نیست، تحت تعقیب مردی به نام موران نیز هست.
شخصیت اول داستان یا همان مالوی مدام در حال تراوشات ذهنی است؛ جملاتی که به سبک جریان سیال ذهن روایت میشود. راوی داستان به صورت مداوم در حال تکگویی ذهنی است و با پرشهای متعددی در زمان و مکان مواجه هستیم. نکتهی جالب در مورد مالوی و مستقیماً نثر بکت، این است که سبک نمیپذیرد و مداوم گریزان از چهارچوب است. زمانی پا در حوزهی رئالیسم میگذارد و در آن واحد به سوررئالیسم یورش میبرد، اما اجازه نمیدهد حتی نفس تازه کنید و دوباره گریزی به سبکی همچون ناتورالیسم میزند.
این پرشهای متوالی حتی اینگونه نیست که در هر پاراگراف رخ بدهد. این از ویژگیهای منحصربهفرد قلم بکت است. او بخش اول کتاب مالوی را تنها در دو پاراگراف نوشته است. یک پاراگراف که در دو صفحهی اول خلاصه میشود و پاراگراف بعدی که به شکل حیرتانگیزی تا صفحهی ۱۳۱ ادامه دارد. همین امر باعث شده که خواندن بخش ابتدایی رمان بسیار سخت و طاقتفرسا باشد؛ اگر و تنها اگر خواننده گام در دنیای بکت نگذارد.
برای ورود به دنیای کتاب مالوی و به طور کل تمامی آثار این نویسندهی چیره دست، باید دست از تلاش برداریم. شاید برای شما عجیب بهنظر برسد و سوال پیش بیاید که چه تلاشی؟ جواب روشن است: تلاش برای پیدا کردن معنا!
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 459 بار
عنوان کتاب: مالوی
(ملوی)
جز برترین کتاب های تاریخ انجمن کتاب نروژ
جزو برترین آثار داستانی جریان سیال ذهن
جز برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم
جزو برترین آثار ادبیات پست مدرن
نویسنده: ساموئل بکت
برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1969
مترجم: سهیل سمی
تعداد صفحات کتاب: 206 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 19.98 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب