دانلود کتاب کلاغ سرخ
فضاسازی و توصیف های کتاب کلاغ سرخ عالی هستند و قطعا پس از خواندن این اثر به سراغ جلد دوم آن یعنی کتاب دخمه مردگان خواهید رفت.
ویکتوریا شواب، قصه دختری معمولی را به تصویر میکشد که با وقوع یک اتفاق، استعداد عجیب و خاصی پیدا میکند. او میتواند اشباح را به چشم ببیند و با آنها حرف بزند و این موضوع، ماجراهای هیجان انگیزی را به دنبال دارد. این داستان ماجراجویانه و خندهدار که در فهرست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار دارد، نامزد جایزه بهترین کتاب کودک و نوجوان گودریدز شده است.
طرفداران فانتزی این ماجراجویی سریع را دوست خواهند داشت، با سیستم جادویی پیچیده، قهرمان متفکر و جسور. ویکتوریا شواب این داستان دوست داشتنی را برای نوجوانان به رشتهی تحریر درآورده و این اثر فانتزی و ترسناک برای آنان بسیار هیجان انگیز و لذت بخش خواهد بود.
خلاصه کتاب
رمان کلاغ سرخ، داستانی ترسناک از زندگی دختر نوجوانی به نام کسیدی را به تصویر می کشد. کسیدی عاشق عکاسی و زیبایی های طبیعت است. او در همه حال با دوربین حرفه ایش به دنبال سوژه ای جذاب می گردد. مادر و پدر کسیدی نویسنده و مستند ساز وقایع ماوراء طبیعه هستند و اعتقاد زیادی به وجود ارواح و اشباح در دنیای واقعی دارند.
همه چیز از روزی شروع می شود که کسیدی با دوچرخه اش برای گردش و عکاسی به سمت رودخانه ی یخ زده ای نزدیک خانه شان می رود. او موقع عبور از روی پل، با کامیونی تصادف کرده و روی دریاچه ی یخ زده پرت می شود. شدت پرتاب به قدری است که یخ می شکند و او در آب های بسیار سرد دریاچه فرو می رود. در حالی که ریه های کسیدی از آب پر می شود و هر لحظه بیشتر در اعماق دریاچه فرو می رود ناگهان احساس می کند که دستی او را از آب بیرون می کشد.
چند دقیقه ی بعد دخترک خود را در حالی که سر تا پایش خیس است در کنار ساحل می بیند و متوجه حضور پسری جوان در کنارش می شود. پسر جوان خود را جیکوب معرفی می کند و ظاهرا او بوده که کسیدی را از درون دریاچه بیرون کشیده؛ اما در نهایت تعجب هیچ اثری از خیسی روی لباس های پسر جوان نیست. مدت ها می گذرد و کسیدی درمی یابد که جیکوب تنها یک روح است، با این حال دوستی عمیقی بین آنها شکل می گیرد.
بعد از نجات معجزه آسای کسیدی از دریاچه او قادر به دیدن دنیای مردگان و ارتباط با اشباح می شود. در همین اوضاع پدر و مادر شخصیت اصلی داستان کلاغ سرخ، یعنی کسیدی تصمیم می گیرند برای ساختن فیلمی مستند به مناطق شبح زده بروند. در این سفر کسیدی درگیر ماجراهای بسیار ترسناکی در دنیای اشباح می شود که حتی برای جیکوب نیز غیرقابل باور است …
بخشی از متن کتاب
آخرین برنامه مان امروز رفتن به جایی به اسم گراس مارکت است. البته آنجا نه خبری از چمن است نه بازار، فقط یک میدان بزرگ است که دورتا دورش را مغازه ها و کافه ها گرفته اند. قلعه مثل یک دیده بان ترسناک از بالای ساختمان ها دیده میشود اما خود میدان جای قشنگ و دلبازی است. با خودم فکر میکنم بدک نیست. بلافاصله بعد از آن مامان میگوید که قدیم ها آنجا میدان اعدام محکومین بوده.
راستش اصلاً غافلگیر نشدم. نشانه اش هم این است که وقتی به دنبال گروه فیلم برداری از میدان رد میشویم پرده آن قدر ضخیم می شود و دور دست و پاهایم می پیچد که انگار دارم توی آب راه میروم. تنها دلیلی که جلوی کشیده شدنم به داخل پرده را میگیرد این است که ذهنم هنوز درگیر لارا چودری است؛ گردنبند آینه دارش، طلسم عجیبش و کارش که باعث شد شبح آن مرد جلوی پایش از هم بپاشد و محو شود.
این کاریه که به عهده ی ماست. جیکوب با ناراحتی کنارم وول میزند، دیگر درباره ی اتفاقی که توی کوچه افتاد، حرف نزدیم یا این که چرا گفته بود میترسیده حقیقت را بهم بگوید. فعلاً وقتش نیست. برای همین وانمود می کنیم همه چیز مرتب است. بابا با دست صفحه ی سنگی کوتاهی را نشانم میدهد که مثل علامتی روی زمین گذاشته شده. «این رو ببین کسیدی، صدها نفر اینجا کشته شدن»
وقتی دستم را دراز میکنم تا علامت را لمس کنم پرده مثل تکه ای آهن محکم و سنگین میشود. جیکوب من را کیش میکند و میگوید: «هاها، نه!» وقتی از روی فهرستمان به آخرین محل فیلم برداری میرسیم، خودم را برای بدترین اتفاق ممکن آماده کرده ام…. کافه ای به نام مهمان خانه ی وایتهارت که ظاهراً به خاطر اشباح سرگردانش شهرت زیادی دارد اما حس میکنم صدای چک… چک… چک پرده کم و کمتر میشود و بعد فقط صدایی گنگ و دور ازش میماند، خیالم راحت میشود…
نقد کتاب کلاغ سرخ
شخصیت اصلی کتاب کلاغ سرخ، یک دختر بسیار معمولی به شمار میرود. با رفتن کسیدی و پدر و مادرش به شهر اشباح یعنی اسکاتلند، او با شکارچیان شبحها مواجه میشود و به اتفاق دوستش جیکوب حوادث عجیب و غریبی را از سر میگذارند. در اسکاتلند اشباح در تمامی گورستانها، قلعهها و راههای پنهان قدم میزنند.
کسیدی و جیکوب برای فیلمبرداری راهی زندان جنگی قدیمی میشوند تا اینکه ناگهان جیکوب ناپدید میشود. کسیدی برای یافتن دوستش به آن سوی پوششها و پردهها میرود و میبیند که ارواح، جیکوب را زندانی کردهاند. کسیدی تلاش میکند تا دوستش را نجات دهد، اما یک کلاغ قرمزپوش به سرعت حاضر میشود و در سینهی کسیدی دست میکشد و نور حیات را از قلب او خارج میکند.
وقتی کسیدی با دختری آشنا میشود که ویژگیای درست همانند خودش دارد، میفهمد هنوز باید چیزهای بسیاری دربارهی پردهی میان دنیای مردگان و زندگان و همین طور در مورد خودش یاد بگیرد. با این حال شهر اشباح از آنچه که کسیدی تصور میکرده هم خطرناکتر و ترسناکتر است…
کتاب کلاغ سرخ مملو از جادو، فتنه، ماجراجویی، فریب و کمی دزدی دریایی است. این امر خوانندگان ژانر فانتزی بزرگسال و نوجوان را به طور یکسان درگیر میکند.
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 277 بار
عنوان کتاب: کلاغ سرخ
(شهر ارواح ، شهر اشباح ، کاسیدی بلیک)
نامزد جایزه بهترین کتاب کودکان و نوجوانان گودریدز سال 2018
از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
نویسنده: ویکتوریا شواب
مترجم: نگار شجاعی
تعداد صفحات کتاب: 194 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 13.1 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب