زنان برابر چشم انداز رودخانه

قیمت اصلی 65.000 تومان بود.قیمت فعلی 48.000 تومان است.

برنده جایزه نوبل ادبی

برنده جایزه گئورگ بوشنر

نویسنده: هاینریش بل

مترجم: کامران جمالی

تعداد صفحات: 283 صفحه

حجم فایل: 11 مگابایت

دانلود کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه pdf

گیرایی و درون‌مایه قویِ داستان کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه، کششی گریزناپذیر را در علاقه‌مندان به آثار هاینریش بل ایجاد می‌کند.

صحنه حوادث رمان، شهر بن است و به روابط و رویدادهای پشت پرده آلمان می‌پردازد. همچون دیگر آثار نویسنده، زنان نقشی پر رنگ مستقیم و غیرمستقیم در روند رویدادهای این اثر به عهده دارند.

لازم به ذکر است که رمان زنان برابر چشم انداز رودخانه، آخرین اثر هاینریش بل است و پس از مرگ وی در سال ۱۹۸۵ به چاپ رسید. این اثر با ساختاری بدیع، به‌صورت گفتگو و تک‌گویی نوشته شده است.

خلاصه کتاب

در آثار بل معمولاً گفت‌وگو بسیار کمتر از گزارش یا تک‌گویی است، اما قسمت اعظم کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه حاوی گفت‌وگو است و شباهت زیادی به فیلمنامه یا نمایشنامه دارد؛ درحالی‌که هیچ کدام از این دو نیست. در این اثر «ارفتلر – بلوم» همان «کنراد آدنائر» است و شاید بتوان یکی از جنبه‌های محتوایی این رمان را تسویه‌حساب نویسنده‌ای ترقی‌خواه با سیاستمداری محافظه‌کار دانست.

درونیات شخصیت‌ هایی که در رمان ظاهر می‌شوند، اندیشه‌ها، زندگی‌نامه‌ها و کنش هایشان از خلال گفت‌و گوها و تک‌گویی‌ها نمایان می‌شود، اما درباره ویژگی‌های ظاهری‌شان بروز تصویرهای ذهنی غلط ناممکن نیست. ضروری می‌نماید که قبلاً چند مورد جزئی توضیح داده شود. پاول شونت و کنت هاینریش فون کریل که درونیاتشان تا این حد متفاوت است، ظاهری یکسان دارند.

هر دو ۷۰ ساله‌اند و هم‌قد، ۱۷۳ یا ۱۷۴ سانتی‌متر، سپیدمو اما بدون کوچک‌ترین نشانی از طاسی. هر دو ظاهری شکیل دارند: ملبس به جلیقه و از این‌ قبیل. هر دو را می‌توان «یک‌پارچه آقا» نامید. تا آن حد به هم شباهت دارند که اگر از دور یا حتی از پشت سردیده شوند با هم اشتباه گرفته می‌شوند و تقریباً هریک را می‌توان آن دیگری پنداشت. برعکس: اگر بیننده از نزدیک‌تر مشاهده‌شان کند از اینکه شباهت‌شان به هم این‌قدر اندک است، دچار شگفتی می‌شود.

کریل استخوانی و رنجور است، اما بنا بر هیچ مقوله پزشکی یا روانپزشکی بیمار محسوب نمی‌شود. شونت، برعکس او، دارای صورتی پر است: از آن تیپ هایی است که به آن «سرزنده» می‌گویند؛ کاملاً سالم است، درعین‌حال اگر کسی درباره او بیشتر تأمل کند، زودرنجی باورنکردنی‌ای را در او کشف می‌کند… علاقه‌مندان به رمان و آثار هانریش بل می‌توانند از خواندن کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه لذت ببرند.

بخشی از متن

در کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه می‌خوانیم: اریکا ووبلر در بالکن بالاى ایوان نشسته. قورى قهوه و فنجان کنارش قرار دارند. به راین نگاه مى‌کند: امروز براى اولین بار بعد از پایان جنگ ترسیدم، حالتى که بهم دست داد برام آشنا نبود؛ این ترس با ترسى که در پایان جنگ داشتم، قابل مقایسه نیست. ۴۰ سال بدون ترس؟ نه، در اکثر مواردى که هرمان با مسئله سیاسى مهمى درگیر مى‌شد حالت اضطراب بهم دست مى‌داد.

شونت هم همیشه باعث وحشت من مى‌شد: اون خیلى بلندپروازه، و هر دوتاشو با هم مى‌خواد: هم خدا رو هم خرما رو. بله خدا رو هم مى‌خواد. شاید من بیشتر از حد معمول براى فکر کردن وقت دارم. در واقع باید گفت کارم زیاد نیست: نمایندگىِ یه نظریه خاص تو مهمونى‌ها و مجالس شام، مجالسى که گاهى کلمه Dinner رو براش به کار مى‌برن.

در ضیافت‌ها همیشه کنار کسى مى‌شینم که دومین شخصیت مهم ضیافته و بعضى وقتا اولین شخصیته و همین جاهاس که به این مطلب پى مى‌برم که ملکه‌ها چیزى بیشتر از یه آدم معمولى نیستن و بعضیاشون حتّى احمق هم هستن. از این گفت‌وگوها هیچ وقت خسته نمى‌شم، در کمال پررویى درباره شوهرا، زنا یا بچه‌هاشون، راجع به غذاهاى مورد علاقه‌شون سؤال مى‌کنم… (ص45 کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه)

و ظاهرا این کارها عینا همون کارهاییه که باید زنى انجام بده که همسر سومین شخصیت مهم جلسه‌س: خوش‌مشرب و خودمونى بودن. و من نه‌تنها اجازه دارم بلکه موظفم که براى همه تعریف کنم که قبلاً مدتى فروشنده کفش بودم: به این مى‌گن دموکراسى! بعضیا، حتّى، پاهاشونو از زیر میز در میارن و من باید در مورد کفش‌هاشون نظر کارشناسانه بدم.

خورشیدِ صبح هوا رو گرم کرده، راین تو این تعطیلات آخر هفته آروم گرفته، هنوز کشتى‌هاى تفریحى راه نیفتادن، اون طرف تا اندازه‌اى رنگ و بوى پاییز رو داره، برگ درخت‌هاى گیلاس شنگرفیه. پرچم‌هاى کشتى‌هایى که لنگر انداختن، شل و ول نصب شدن. کم کم از اینجا خوشم اومد، اولش احساس غریبى مى‌کردم، از همه بدتر وقتى بود که هرمان یک هفته تموم همین‌جا بود و من اون پایین، در مجالس رقص، مهمونى‌ها و ضیافت‌ها بدون هرمان مهم‌ترین شخصیت بودم.

بخشدار، رییس حوزه، رییس منطقه، باشگاه‌هاى تیراندازى، گردهمایى کشیش‌ها… اصلاً مشتاق اون زِرزِر یه نواخت موسیقى نیستم که هیچ وقت ازش خوشم نمى‌اومد، مشتاق دست‌هاى عرق‌کرده شهردارهاى خیکى نیستم که بنابر وظیفه از من تقاضاى رقص مى‌کردن و بیخ گوشم مى‌گفتن: هرمان آدم باوفاییه. هرمان هم امروز صبح خیلى ترسیده بود، هنوز ترسش از بین نرفته. (ص46 کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه)

دست‌هاش به‌قدرى مى‌لرزید که اصلاً کوشش نکرد قاشقو براى بار دوم توى تخم‌مرغ فرو کنه، و حتّى دستشو که به طرف فنجان قهوه دراز کرده بود، پس کشید، سیگارشو با شمع اجاقک گرم‌نگهدارنده قهوه روشن کرد، اگه یه چوب کبریت یا فندک به دست مى‌گرفت احتمال داشت که لرزش دست‌هاش کاملاً محسوس باشه. مى‌دونم که این همسر بلاوکرمره که باعث ترسش شده و زَناى دیگه، اون بالاها.

وقتى خواستم اسم پلیچ رو به زبون بیارم با چنون حالت التماس، وحشت و اضطرابى بهم نگاه کرد که حرفمو خوردم. دوربین را با دست‌هاى لرزان در مقابل چشم‌هایش قرار مى‌دهد. هیچ اثرى از اون پسر نیست که دلم مى‌خواست فرزندم باشه. یه هلندى و یه سوئیسى کنار هم دراز کشیدن، اون طرف‌تر ــ سه تا بلژیکى روى تراسشون نشستن و ناشتایى مى‌خورن، پسرکى داره از فلاسک، شیر توى فنجون مى‌ریزه. (ص47 کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه)

دوربین را با دست‌هاى لرزان از برابر چشم‌هایش دور مى‌کند. آخرین بارى که تنم لرزید زمانى بود که بمب‌ها به طرف پایین سرازیر بودن: وقتى که بمب‌هاى هواپیماهاى کوچک و چابک به طرف خونه‌ها هدف‌گیرى شده بودن. سرباز جوونى رو دیدم که وقتى سوار دوچرخه بود مچشو گرفته بودن. مى‌شه گفت هنوز بچه بود، قابلمه‌اى روى فرمون دوچرخه‌اش بود، از دوچرخه افتاد، خون ازش رفت، خونش با سوپ نخود که توى خیابون ریخته شده بود قاطى شد…

نقد کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه pdf

کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه روایتی است داستانی که در قالب نمایش نامه به رشته تحریر درآمده‌ است. نمایش در ایوان وسیع و مسقف یک ویلای اشرافی به اجرا درمی آید. این ایوان که به ساحل راین مشرف است محل زندگی “اریکاً و همسرش “ووبلر” است.

اریکا اولین هنرمندی است که در صحنه حضور می‌یابد. او با لباس خانه و روزنامه‌ای در دست پشت میز صبحانه قرار می‌گیرد.”کاتاریناً مستخدم خانه با قوری قهوه وارد می‌شود. اریکا و کاتارینا دربارهٔ مسایل روزمره گفتگو می‌کنند. اریکا در حین صحبت با کاتارینا از زندگی شخصی خود سخن می‌گوید.

با ورود “ووبلر” همسر اریکا موضوع بحث آنها تغییر می‌کند. ووبلر با اشاره به مقاله‌ای در روزنامه مطلب مهمی را شرح می‌دهد که ادامه داستان براساس آن شکل می‌گیرد…

همانطور که می‌دانید کتاب‌های هاینریش بل در ایران طرفداران زیادی دارد، کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه هم یکی از آنهاست!

آنچه خواندید...

کد محصول (SKU): 1666 دسته‌بندی: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “زنان برابر چشم انداز رودخانه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *