سایه های میان ما

قیمت اصلی 57.000 تومان بود.قیمت فعلی 50.000 تومان است.

نویسنده: تریشیا لونسلر

مترجم: سمر میرزاخانی نافچی

تعداد صفحات کتاب: 345 صفحه

حجم فایل: متغیر

کتاب سایه های میان ما pdf

دانلود کتاب سایه های میان ما pdf

داستان کتاب سایه های میان ما در یک دنیای فانتزی رقم می‌خورد و پر از رازها و اتفاقات پیچیده است.

الساندرا، شخصیت اصلی کتاب، برنامه‌ریزی می‌کند تا به قدرت اعلام شده پادشاهی دست پیدا کند. اما بر خلاف دیگر قهرمانان، او تصمیم دارد برای دستیابی به اهدافش از هر وسیله‌ای استفاده کند، حتی اگر این به معنای ترکیب با خطرناک‌ترین شخصیت‌ها باشد.

یک جنجال در داستان به وجود می‌آید و الساندرا وارد روابط پیچیده می‌شوند. او تصمیم می‌گیرد تا با سارن، شاهزاده‌ای که به دلیل خطرناک بودن به تاریک‌ترین فرد در خانواده‌اش مشهور است، ازدواج کند. این تصمیم باعث می‌شود روابط آن‌ها پیچیده شود و رازهای جذابی به زندگی آن‌ها افزوده شود.

خلاصه کتاب

کتاب سایه های میان ما ترکیبی از المان‌های فانتزی، تاریخی و عاشقانه را دارد. داستانی جذاب و پر از تناقضات که با اتفاقات غیرمنتظره و تغییرات ناگهانی مختومه می‌شود. شخصیت اصلی کتاب، با اقدامات متفاوت و شخصیت قوی‌ای که دارد، توجه هر خواننده‌ای را به خود جلب می‌کند.

شخصیت اصلی کتاب سایه های میان ما، دختری جوان است که می‌خواهد قدرتمندترین شخص جهان باشد و به‌همین‌خاطر برنامه‌ریزی کرده که دل پادشاه سرزمین را که قدرتی جادویی دارد، به دست بیاورد و پس از ازدواج و کشتن او به یک ملکه تبدیل شود، اما در طول داستان با خطرها و اتفاق‌های پیش‌بینی‌نشده مواجه می‌شود.

بااین‌ همه، او که بهره‌ی هوشی بالایی دارد، برای هر پیشامد، راهکاری می‌اندیشد و قدم‌ به‌ قدم به آنچه در ذهنش هست، نزدیک‌تر می‌شود. بااین‌حال بازیِ سرنوشت هم برای او خوابی دیگر دیده است و آلساندرا را با آزمون‌هایی سخت مواجه می‌سازد.

کتاب سایه های میان ما از همان ابتدا با انتخاب راوی اول‌ شخص، از یک سو دست او را برای خواننده رو می‌کند و پرده از تمایلش برای کسب قدرت به هر قیمتی برمی‌بردارد، اما از سوی دیگر با انتخاب این زاویه‌ی دید، مخاطب نیز مثل این دختر 18 ساله، از چندوچون اتفاق‌ها بی‌اطلاع می‌ماند و باید همچون او برای حل این معماها تأمل کند. ازاین‌منظر، کتاب حاضر، روایتی از دسیسه‌ها و حیله‌گری‌هایی است که آدم‌ها برای نزدیکی به قدرت انجام می‌دهند.

بااین‌همه، تریشیا لونسلر، با درآمیختن جنبه‌های عاشقانه به این رمان، روایتی جذاب از تقابل عشق و قدرت می‌آفریند. یکی از نقطه‌های قوت این داستان بلند، فرازو فرودهای شخصیت اصلی و چاره‌اندیشی‌های عاقلانه و منطقی او برای فرار کردن از مهلکه‌هایی است که به علت تصمیم‌ها و اقدام‌های گذشته‌اش، می‌تواند هر لحظه رؤیاهای او و حتی جانش را به خطر بیندازد؛ تعلیقی که تا پایان رمان نیز خواننده را رها نمی‌کند.

در کتاب سایه های میان ما تاریخچهٔ عشق و تراژدی میان آلساندرا و سارن تکامل می‌یابد. هر دو شخصیت با چالش‌ها و مخاطرات روبرو می‌شوند و توابع پیچیدهٔ سیاست و رازهای خانوادگی آن‌ها را متاثر می‌کند. این اثر، آمیزه‌ای از سبک‌های مختلف ادبی مانند معمایی، جادویی، عاشقانه و فانتزی است.

نکوداشت های رمان

  • یک عاشقانه‌ی بسیار رضایت‌بخش که یک رقابت تمام‌عیار را به تصویر می‌کشد.
  • یکی از بهترین کتاب‌های نوجوان که تابه‌حال خوانده‌ام. کتاب سایه های میان ما شما را به وجد می‌آورد.
  • با طراحی یک اثر مبتنی بر حیله و دسیسه، نوشته‌ای قوی و شخصیت‌هایی پیچیده؛ هر خواننده‌ای از قدرت قلم توانای تریشیا لونسلر لذت می‌برد.
  • سایه های میان ما یک فانتزی غریب و جذاب است، سرشار از نقشه‌ها و دسیسه‌های معمایی، و توصیف‌های لذت‌بخش از غذا که من همیشه طرفدار آن هستم.
  • این رمان هیجان‌ انگیز پر از موجودهای افسانه‌ای است و قهرمانی را به نمایش می‌گذارد که می‌خواهد یک زن جنگجوی رهبر باشد. تریشیا لونسلر یک شخصیت زن قدرتمند خلق کرده که می‌تواند هنگام تصمیم‌گیری‌های سخت از خودش مراقبت کند.

بخشی از متن کتاب

در کتاب سایه های میان ما می‌خوانیم: با وجود ابرهای خاکستری که تمام آسمان را فرا گرفته اند، روز بعد هر لحظه دلگیرتر از روزهای اخیر است. هوا پر از رطوبت است و باران ممکن است ببارد. هرچند هنوز قطره‌ای از آسمان فرود نیامده است. با وجود این هوا بعد از نامه اخیری که از پدر دریافت کرده‌ام حال خوبی دارم. آلساندارا، چه کار کردی؟ لرد الیادس همین حالا پیشنهاد ازدواجش را پس گرفت. گفت شایعاتی درمورد تو و پادشاه پخش شده است. چه اتفاقی افتاده؟

می‌دانی که پس از شکست تو در تضمین ازدواج با پادشاه، به پیشنهاد لرد الیادس دلخوش کرده بودیم، حالا باید از اول شروع کنم و کسی را پیدا کنم که تو را قبول کند. چرا اینقدر مشکل ساز هستی؟ گمان می‌کنم خبر ماجراجویی و گشت و گذار من و پادشاه به گوش اورین رسیده است. از اینکه از شر او خلاص شدم خوشحالم. شال ضخیمی دور شانه هایم می‌پیچم و به سوی بیرون روانه می‌شوم. با خودم فکر می‌کنم امروز بهترین موقعیت برای هواخوری است.

به احتمال زیاد هیچ کس دیگری بیرون نیست، لااقل نه در این هوا. دفتر طراحی تازه‌ای برمی‌دارم و به دنبال باغ‌هایی به راه می‌افتم که کلایس گفته بود مادرش هنگام زنده بودن از آنها نگهداری می‌کرده است. زمانی که اسطبل را دور می‌زنم بازویی در دستم فرو می‌رود. اگر عضلات قابل توجه زیر کت مسی رنگش را احساس نمی‌کردم فکر می‌کردم هستیا یا رودا باشد. (ص186 کتاب سایه های میان ما)

لئاندروس می‌گوید «آلساندرا در حال بیرون رفتن دیدمت. قصد نداری ما رو ترک کنی که، نه؟» دستم را روی شالم تنظیم می‌کنم تا راحت‌تر بازوی خودشیفته‌ترین فرد قصر را بگیرم. می‌پرسم: «اونم فقط با دفتر طراحیم؟» به نکته‌ی خوبی اشاره کردی. امروز قراره چی بکشیم؟ حتماً از ذهنت پریده که از من بخوای مدلت بشم.» ناخانمانه می‌خندم. «من آدما رو نقاشی نمی‌کنم. طرح می‌زنم که بعداً بدوزم‌شون» و در این سرما بیرونیم چون…

«خب من اینجام چون فکر می‌کردم باغ، مکان دوست داشتنی‌ای برای ایده گرفتن باشه. نمی‌تونم حدس بزنم تو چرا اینجایی.» «فرصتی پیدا کردم که بالاخره تو رو تنها گیر بیارم. هر بار می‌خواستم بهت نزدیک بشم، کلایس می‌خواست با نگاهش من رو بکشه.» «اعتراف می‌کنم متوجه نشده بودم.» «به خاطر اینکه خیلی ازش خوشت میاد. با لحن شیطنت آمیزی می‌گوید: «ولی الان که اینجا نیست بگو ببینم، دیگه کی میتونم برای یه خوش گذرونی بریم بیرون؟»

لبخندی غمگین بر لب‌هایم می‌نشیند. لئاندروس را دوست دارم. گاهی مسخره است ولی سرخوش و مهربان است. نیازی نیست بگویم که خوش قیافه هم هست. آداب معاشرتش کمی پایین است اما در سیستم رتبه بندی رودا حداقل سیزده است. ولی نمی‌تواند مرا به ملکه تبدیل کند. می‌خواهم دهانم را باز کنم و حرفی بزنم ولی لئاندروس می‌چرخد و مانعم می‌شود. (ص187 کتاب سایه های میان ما)

«نه چیزی رو که در فکرته نگو. می‌تونم حس کنم که ازش خوشم نمیاد. یه کم صبر کن، منتظر بمون کلایس کاری کنه که ناراحت بشی. اون وقت بیا پیدام کن و جوابت رو بهم بگو.» در مقابل دروازه‌ای آهنی متوقف می‌شویم که از میان آن می‌توانم ردیف به ردیف گل‌ها را ببینم. لئاندروس می‌ایستد. «به طراحیت برس. ولی اگه نیاز به یه مدل داشتی حتماً بیا پیدام کن.» چشمکی می‌زند و از من دور می‌شود…

چرا باید این رمان را بخوانیم؟

آلساندرا از نادیده‌ گرفته‌ شدن خسته‌ شده است. اما برای به‌دست‌ آوردن قدرت، نقشه‌ای‌دارد: به پادشاه سایه ابراز عشق کند. با او ازدواج کند. او را بکشد و پادشاهی‌اش را تصاحب کند. هیچ‌کس میزان قدرت پادشاه سایه را نمی‌داند، پادشاهی که به تازگی تاجگذاری کرده است.

برخی می‌گویند او می‌تواند به سایه‌هایی که در اطرافش می‌چرخند فرمان دهد تا دستوراتش را اجرا کنند. برخی می‌گویند سایه‌ها با او حرف می‌زنند و افکار دشمنانش را در گوشش زمزمه می‌کنند. با این وجود، آلساندرا می‌داند لیاقتش چیست و برای به‌دست آوردن آن تمام تلاشش را می‌کند…

نقد کتاب سایه های میان ما pdf

اگر به دنبال یک رمان فانتزی هستید که عناصر جذاب داستانی و شخصیت‌های دینامیک دارد کتاب سایه های میان ما پیشنهاد خوبی برای شماست. یکی از نکات قوت این رمان، ایجاد شخصیت‌های قوی و چندابه‌ها است. آلساندرا یک قهرمان با اعتماد به نفس و ذهن حاد است، در حالی که سارن به عنوان یک شخص مرموز و جذاب توصیف می‌شود.

تغییرات در توسعه شخصیت‌ها و نحوهٔ آن‌ها باعث جذابیت و پیچیدگی بیشتر داستان می‌شود. عنصرهای عاشقانه در داستان نقش مهمی ایفا می‌کنند، اما همچنین با جلب توجه به نکاتی از جمله قدرت، خیانت، و قضاوت اجتماعی نیز پرداخته می‌شود. نویسنده کتاب سایه های میان ما با توجه به تصویر سازی جذاب و داستان‌ نویسی پرهیجان، مخاطبان را به دنیای جدیدی می‌برد.

در این رمان، روابط بین دو شخصیت اصلی بسیار جالب توجه است. کشکمش های دو فرد باهوش و کمال‌گرا و قدرت طلب که هر کدام می‌خواهند دیگری را روی انگشت کوچک‌شان بچرخانند اما در نهایت یاد می‌گیرند که چگونه دست همدیگر را بگیرند.

کتاب سایه های میان ما یکی از رمان‌های تحسین‌شده‌ در سال‌های اخیر است که از خواندنش پشیمان نخواهید شد!

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1566 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سایه های میان ما”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *