کتاب انسان ها

قیمت اصلی 35.000 تومان بود.قیمت فعلی 24.000 تومان است.

(هیچ جا خانه نمی شود)

نویسنده: مت هیگ

مترجم: گیتا گرگانی

تعداد صفحات: 348 صفحه

حجم فایل: 2.46 مگابایت

کتاب انسان ها هیچ جا خانه نمی شود

دانلود کتاب انسان ها pdf

کتاب انسان ها هیچ جا خانه نمی شود، اثری هوشمندانه و بسیار دوست داشتنی از مت هیگ است.

مت هیگ در آثار خود به احساسات انسانی مانند زندگی، امید، عشق، مرگ، نگاه ویژه‌ای دارد و زوایای مختلف زندگی انسان را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. اغلب آثار او درون مایه‌ای مشابه داشته و عنصر خیال در میان آنها مشترک است.

در پشت جلد کتاب آمده: در یک غروب مرطوب جمعه، پروفسور اندرو مارتین، استاد دانشگاه کمبریج بزرگ‌ترین معمای ریاضی جهان را حل می‌کند. بعد ناپدید می‌شود. این رمان، داستانِ اوست…

خلاصه کتاب

کتاب انسان ها، رمانی تخیلی است که شخصیت اصلی آن، موجودی فرا زمینی می باشد؛ موجودی با خصوصیات و ویژگی های بسیار متفاوت از انسانها، که به نقل روایتی مهیج در رابطه با زندگی خود و روابطش با آدم‌ها، برای مخاطب می‌پردازد. داستان از جایی آغاز می‌گردد که «پروفسور اندرو مارتین» پس از سال‌ها تلاش های شبانه روزی، موفق به حل معادله ی پیچیده‌ی ریاضی می‌گردد…

معادله‌ای که سالها ذهن بشریت را به خود مشغول کرده بود و هم اکنون با یافتن پاسخی صحیح برای آن، تحول و پیشرفت های چشمگیری در زندگی انسانها ایجاد خواهد شد. در پی این موفقیت، موجودات فرازمینی با هدف جلوگیری از پیشرفت انسانها، پروفسور اندرو مارتین، را ربوده و سپس وی را می‌کشند.

تحت این شرایط، راوی قصه، از جانب مسئولان سرزمینش، ماموریت می‌یابد، با تغییر و تبدیل ظاهر و چهره‌ی خود به پروفسور مارتین، به زمین آمده و تمام کسانی را که از حل معادله ی مذکور آگاه هستند، به قتل برساند و پس از تحقیق و جمع آوری اطلاعاتی مفید در مورد انسانها، به کره‌ی خویش بازگردد. اما راوی، به محض ورود به زمین با مسائل و اتفاقاتی مواجه می‌شود که مسیر زندگی‌اش را به کلی تغییر داده و داستانی زیبا را خلق می‌کند.

درواقع مت هیگ قصد دارد قوانین، روابط و دنیای انسان‌ها را از زاویه دید دیگری بررسی کند. او حتی بسیاری از عادت‌های روزمره‌ی انسان‌ها را به سخره می‌گیرد. با نگاهی عمیق به کتاب انسان ها می‌توان نمادهای مختلفی را در آن را مشاهده نمود. نویسنده با استفاده از قدرت تخیل خود، ورود آدم فضایی را به خلقت انسان‌ها تشبیه کرده است.

وقتی کودکی به دنیا می‌آید ذهن او از هر مفهوم و معنایی خالی است. عملکرد خانواده و جامعه به او مفاهیم مهمی مانند عشق، دوستی، نفرت و امید را می‌آموزد. درست مانند آدم فضایی کتاب پرفروش حاضر!

بخشی از متن

در کتاب انسان ها هیچ جا خانه نمی شود، می‌خوانیم: …من صدا زدم: «گالیور! گالیور!» به من اعتنا نکرد. اگر هم واکنشی نشان داد، این بود که سریع‌تر از قبل راه رفت. رفتارش مرا نگران کرد. گذشته از همه چیز او در سرش از حل بزرگترین معمای ریاضی دنیا خبر داشت، آن هم به دست پدر خودش. من شب قبل اقدامی نکرده بودم. به خودم گفته بودم لازم است اطلاعات بیشتری پیدا کنم.

ببینم اندرو مارتین به چه کس دیگری ممکن است موضوع را گفته باشد. درضمن، بعد از برخورد با دانیل احتمالاً زیادی خسته بودم. باید یک یا حتی دو روز دیگر صبر می‌کردم، نقشه می‌بایست این باشد. گالیور به من گفته بود او چیزی نگفته و نخواهد گفت، اما چطور می‌شد به او كاملاً اعتماد کرد؟ همان موقع مادرش تصور می‌کرد او در مدرسه است و او آشکارا آنجا نبود.

از روی نیمکت بلند شدم و روی چمنی که بر آن آشغال ریخته بودند، به طرف جایی رفتم که نیوتن هنوز داشت پارس می‌کرد. متوجه شدم احتمالاً باید اقدامی انجام بدهم. «بیا. باید برویم.» درست وقتی به خیابان رسیدیم که گالیور از آن زد بیرون، بنابراین تصمیم گرفتم او را دنبال کنم و ببینم کجا می‌رود. او جایی ایستاد و چیزی را از جیبش بیرون کشید. (ص124 کتاب انسان ها)

یک جعبه، یک شیء به شکل استوانه از آن بیرون آورد و به دهانش گذاشته و روشنش کرد. او برگشت اما حس کرده بودم این کار را خواهد کرد و قبلاً پشت درختی قایم شده بودم. دوباره راه افتاد، خیلی زود به خیابانی بزرگ‌تر رسید. اسم این یکی کولریج رود بود. نمی‌خواست مدت زیادی در این خیابان بماند. ماشین‌ها خیلی زیاد بودند. احتمالش خیلی زیاد بود دیده شود. 

به راهش ادامه داد و بعد از مدتی ساختمان‌ها تمام شد و دیگر نه اتومبیلی بود و نه آدمی. نگران این بودم که او برگردد، چون آن نزدیکی هیچ درختی ـ یا هیچ چیز دیگری – نبود تا پشتش پنهان شوی. در ضمن، اگرچه اگر یکبار برمی گشت و نگاه می‌کرد، من از نظر فیزیکی آنقدر نزدیک بودم که به راحتی دیده می‌شدم، برای هر کنترل ذهنی به اندازه‌ی کافی دور بودم. (ص125 کتاب انسان ها)

هرچند او به طرز خارق العاده‌ای دوباره برنگشت. حتی یکبار از ساختمانی گذشت که تعداد زیادی اتومبیل خالی داخل آن بودند و در آفتاب می‌درخشیدند. روی ساختمان نوشته شده بود «هوندا». مردی پشت شیشه با پیراهن و کراوات نشسته بود و ما را تماشا می‌کرد. بعد گالیور از یک محوطه‌ی چمن عبور کرد. عاقبت به چهار ریل فلزی کارگذاشته در زمین رسید:

خطوط موازی، نزدیک به هم اما تا جایی که چشم کار می‌کرد، رفته بود، فقط آنجا ایستاد. مطلقاً بی‌حرکت منتظر چیزی. نیوتن با نگرانی به گالیور و بعد بالا به من نگاه کرد. مخصوصاً ناله‌ی بلندی سر داد. گفتم: «هیس‌س‌س، ساکت باش.» بعد از مدتی قطاری در دوردست ظاهر شد. داشت از روی ریل‌ها به ما نزدیک می‌شد. متوجه شدم مشت‌های گالیور محکم بسته شد. (ص126 کتاب انسان ها)

و همان طور که فقط یک متر با مسیر قطار فاصله داشت، بدنش منقبض شد. وقتی قطار داشت از جایی که او ایستاده بود رد میشد، نیوتن پارس کرد، اما صدای قطار خیلی بلند بود و به گالیور نزدیک‌تر از آن بود که چیزی بشنود. جالب بود. شاید نباید کاری می‌کردم. شاید گالیور داشت خودش کارش را تمام می‌کرد. قطار گذشت. دست‌های گالیور دیگر مشت نبود و دوباره آرام به نظر می‌رسید. یا شاید ناامید بود…

چرا باید کتاب انسان ها را بخوانیم؟

کتاب انسان ها هیچ جا خانه نمی شود در مورد آدم ربایی بیگانگان، ریاضیات، و جالب‌تر از همه درباره خودمان است. مت هیگ، در رمان خود با ترکیب زندگی غیرعادی داگلاس آدامز، با زندگی واقعی جهان و چیزهای دیگر، یک داستان دوست داشتنی و جذاب سرشار از طنز و اصالت را ارائه کرده است.

استاد اندرو مارتین، قهرمان داستان، قبل از شروع کتاب مرده است. با این که معلوم می شود که او انسان خیلی خوبی نبوده است – به این خاطر که بیگانه‌ای بدن او را اشغال کرده بود -. آدم فضایی برای از بین بردن شواهدی مبنی بر اینکه اندرو یک مشکل اساسی ریاضی را حل کرده بود، به زمین فرستاده شد.

او پس از مدتی درمورد استاد، خانواده و آدم‌ها بیش از آنچه که انتظار داشت، می‌آموزد. هنگامی که او عاشق همسر و فرزند خود می شود – آنها نمی دانند که او اندروی واقعی نیست -، بیگانه باید بین انجام ماموریت خود و بازگشت به خانه، یا ماندن در خانه جدید در روی زمین، یک گزینه را انتخاب کند.

نقد کتاب انسان ها pdf

کتاب انسان ها رمانی خنده دار، گیرا و مبتکرانه است که نخستین بار در سال 2013 به انتشار رسید. وقتی موجودی فرازمینی به زمین می‌رسد، نخستین برداشت هایش از نژاد انسان ها چندان مثبت نیست. این موجود، خود را به شکل ریاضیدانی برجسته در دانشگاه «کیمبریج» به نام پروفسور «اندرو مارتین» درمی آورد تا هرچه سریع‌تر، مأموریت سختش در این سیاره را به پایان برساند و به آرمان‌شهر خودش بازگردد:

جایی که ساکنین آن، همه چیز را می‌دانند و نامیرا هستند. او از شکل و ظاهر آدم‌ها، چیزهایی که می‌خورند، و تمایل‌شان به قتل و خونریزی بیزار است و به همان میزان، مفاهیمی همچون عشق و خانواده برایش شگفت انگیز جلوه می‌کند. اما با گذشت زمان، او به تدریج درمی یابد که شاید این موجودات عجیب، پیچیده‌تر از چیزی باشند که قبلا تصور می‌کرد…

یک رمان طنز و فانتزی است و سبک رئالیسم جادویی به خوبی در کتاب انسان ها دیده می‌شود. داستان از زبان یک موجود فضایی بنفش رنگ روایت می‌گردد. او برای انجام یک ماموریت به زمین می‌آید و در خلال انجام ماموریت خود با ضعف‌ها و احساسات زمینی‌ها روبه‌رو می‌شود.

کتاب انسان ها در نگاه اول ممکن است کتابی تخیلی به نظر بیاید. اما نویسنده یک داستان فلسفی و عاشقانه را روایت می‌کند. از نظر نویسنده، این موجود فضایی همان انسان سردرگم دنیای امروزی است.

آنچه خواندید...

کد کتاب: 1642 نویسنده: برچسب:

محصولات مرتبط

سایر کتاب‌های پیشنهادی...

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب انسان ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *