خدمتکار

دانلود کتاب خدمتکار استفانی لند

کتاب خدمتکار استفانی لند، شرح زندگی واقعی نویسنده است: زنی فقیر که مسئولیت بچه هم‌به گردن اوست!

خلاصه کتاب

«خدمتکار» واژه‌ی مطبوعی است که سینی‌های چای و یونیفرم‌های آهاردار را به یاد می‌آورد اما در واقعیت دنیای خدمتکارها پر است از لکه‌های چرک و کثافت و مدفوع. این خدمتکاران موهای بدن شما را جمع می‌کنند و لباس‌های کثیفتان را می‌بینند. با این حال دیده نمی‌شوند حتی اگر به آنها توجه شود همراه با تحقیر است. کتاب خدمتکار استفانی لند، بلیت ورود شما به دنیای این افراد محسوب می‌شود.

با مطالعه‌ی این کتاب می‌توانید از تمام جزئیات زندگی خدمتکاران سردربیاورید. استفانی لند که خود زمانی برای تأمین مخارج دخترش میا مجبور شد در این شغل فعالیت کند، خاطرات خود را از این دوره از زندگی‌اش با شما در میان می‌گذارد و شما را به دنیای خود راه می‌دهد. خوشبختانه مجبور نیستید در دنیای استفانی زندگی کنید، می‌توانید از این اتفاق خوشحال باشید؛ چرا که در کتاب حاضر خواهید دید که که او چگونه تسلیم فقر می‌شود!

شخصیت اصلی کتاب خدمتکار، هیچ‌ وقت پول غذای کافی ندارد و کوپن‌های غذا مهم‌ترین بخش زندگی‌اش است. شاید رنج‌آورترین بخش دنیای استفنی خصومتی است که از جانب ثروتمندان نثارش می‌شود. این تبعیض طبقاتی است و به‌طور خاصی کارگران را هدف می‌گیرد، کسانی که اغلب در مقایسه با کت و شلوارپوش‌ها و پشت میز نشین‌ها، هم از نظر اخلاقی، و هم از نظر فکری پست‌تر شناخته می‌شوند.

در سوپر مارکت دیگران با نگاهی قضاوت‌گر به سبد خرید استفانی نگاه می‌کنند، درحالی‌که او با کوپن غذا صورت‌ حسابش را پرداخت می‌کند. پیرمردی با صدای بلند می‌گوید «خواهش می‌کنم!» انگار او شخصاً پول خریدهای او را داده است. این طرز فکر بارها و در مواجهات فراوانِ استفنی با دیگران رخ می‌دهد و نشان‌گر ذهنیت بسیاری از اعضای جامعه است.

استفانی سال‌های طولانی به عنوان خدمتکار فعالیت می‌کند و این کار برایش انواع و اقسام دردها و بیماری‌ها را به یادگار می‌گذارد اما مهم‌تر از مشکلات فیزیکی، چالش‌های احساسی‌ای است که او در این شغل مجبور تحمل می‌کند. تنها چیزی که او را سرپا نگه می‌دارد عشق بی‌نهایتش به دخترش است که نور روشن و شفافی به تمام کتاب خدمتکار می‌تاباند.

گفتن اینکه کتاب پیش رو پایان خوشی دارد قصه را بی‌ارزش نمی‌کند. استفانی در طول تمام سال‌های پر از رنج و مشقتی که اینجا بازگو می‌کند آرزوی نویسنده‌ شدن را در دل می‌پروراند. اگر این کتاب به شما انگیزه داد، که احتمالاً همین‌طور می‌شود، به خاطر داشته باشید که احتمال اینکه اصلاً نوشته نشود بسیار بالا بود.

بعید نبود استفانی تسلیم ناامیدی و خستگی شود. همچنین به تمام زنانی فکر کنید که به دلایلی هیچ‌وقت نمی‌توانند داستانشان را تعریف کنند. در کتاب خدمتکار، استفانی لند به ما یادآوری می‌کند که زنان قهرمان زیادی اطرافمان وجود دارند که منتظرند به حرف‌هایشان گوش دهیم…

نکوداشت‌های کتاب

• سفری چشم نواز به زندگی فقرای شاغل. (People)
• کاوش عمیقی از فقر در آمریکا (Bustle)
• خاطرات استفانی لندز خاطره‌ انگیز است. (The Atlantic)
• خاطراتی که در کتاب خدمتکار استفانی لند آمده، نگاهی نو به اختلاف طبقاتی آمریکا ارائه می‌دهد و یادآور این است که تمام مشاغل حائز اهمیت و قابل احترام‌اند. (باراک اوباما)

بخشی از متن کتاب

نیم ساعت قبل از اینکه برای جراحی گوش میا به مطب متخصص برویم، ساعتم سه بار زنگ خورد. گفته بودند آن روز صبح او را حمام کنم و لباس راحت تنش کنم. درعوض زنگ زدم و کنسل کردم. سر و سینه‌ی میا پر از خلط‌های غلیظ و سبز شده بود. حتی شب قبل و همان روز صبح، آنها را روی زمین بالا آورده بود. وقتی آن قدر حالش بد بود نمیشد عملش کنند، اما همه‌ی آن کارها را کردم، آماده اش کردم و سروقت او را به مطب رساندم.

میا کم و بیش می‌دانست قضیه از چه قرار است. به او گفته بودم دکتر باید یک بار دیگر گوشش را معاینه کند، اما این دفعه من نمی‌توانم با او داخل بروم. چندباری به خاطر گوشش دکتر رفته بودیم و یکبار به متخصص مراجعه کرده بودیم تا تشخیص دهد آیا مناسب عمل هست یا نه. اضطرابم بیشتر به خاطر بیهوشی بود تا خود فرایند جراحی. متخصص به من گفته بود «تو گوش پسر خودمم لوله گذاشتم. مثل پسر خودم هوای دخترتونو دارم.»

وقتی ساعت هشت به مطب رسیدیم، به طرف اتاقی راهنمایی‌مان کردند که از قبل یک لباس و کلاه و چکمه و پلاستیک برای لباس‌های میا گذاشته بودند. هربار که پرستاری به داخل می‌آمد و سؤالی می‌پرسید دلشوره ام بیشتر می‌شد. میا ساکت سر جایش ایستاده بود و به هیچ کدامشان نگاه نمی‌کرد، دمای بدنش را گرفتند، سطح اکسیژنش را چک کردند، ضربان قلبش را گوش دادند و حتی با دوربین پولوراید از او عکس گرفتند.

به پرستار اول گفتم حالش خیلی بده، به زحمت سر تکان داد. به پرستار دوم گفتم «سرماخوردگی بدی داره، سرفه میکنه و خلطاش سبزه، گمونم عفونت کرده.» گفت «متخصص» چک میکنه و تشخیص میده که غده هاشو خارج کنه یا نه. همین جوری که نیست. چک می‌کنه.» یکی از پرستارهای مسن‌تر که یک خانم سبزه بود و دست‌هایش به قدری سرد بودند که وقتی خواست ضربان قلب میا را چک کند میا از سرما لرزید، پرسید:

«در خانه دستگاه بخور داریم یا نه» سرم را به علامت نه تکان دادم و یاد هوای سنگین پشت پنجره ها افتادم: کپک‌هایی که قبل از اینکه به آنجا برویم تمیزشان کردم و هربار که باران می‌آمد ظاهر می‌شدند. گفتم «نمی‌تونم.» چیزی در پرونده‌ی میا نوشت و گفت: خب یه روز مجبور میشی بگیری. سرم را پایین انداختم «پولشو ندارم.» پرستار صاف ایستاد، لب‌هایش را به هم فشرد و دست به سینه شد و به جای من به میا نگاه کرد…

نقد کتاب خدمتکار استفانی لند

کتاب خدمتکار استفانی لند، شرحی پراحساس و استادانه از سال هایی است که «استفانی» به عنوان «روحی بی نام و نشان» در خانه ی دیگران کار می کرد و بی سر و صدا در موفقیت ها، تراژدی ها و اسرار آن ها سهیم می شد.

او که تصمیم داشت زندگی بهتری را برای خانواده اش مهیا کند، روزها خانه ها را تمیز می کرد و شب ها در کلاس های آنلاین حضور می یافت تا مدرک کالج خود را بگیرد. استفانی در این دوران، درباره ی داستان هایی واقعی نوشت که پیش از این، روایت نمی شدند:

داستان هایی درباره ی زندگی با کوپن غذا، درباره ی طرح های دولت که چندان یاری رسان نبودند، و درباره ی کارمندانی که او را به خاطر دریافت همین کمک های جزئی تحقیر می‌کردند. اما مهم‌تر از همه چیز، استفانی درباره ی واقعیت‌ها و دروغ های رویای آمریکایی نوشت و تلاش کرد سخت ترین جنبه ها در زندگی تهیدستان شاغل در جامعه را بازتاب دهد.

در پایان، کتاب خدمتکار استفانی لند را به دوستداران داستان‌های زندگینامه‌ محور پیشنهاد می‌کنیم.

کتاب های پیشنهادی

• آشتی شفای کودک درون
• توفان در مرداب
• نمایشنامه صداها

تعداد بازدید: 346 بار

عنوان کتاب: خدمتکار

نامزد جایزه گودریدز سال 2019

از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

جز برترین آثار غیرداستانی دهه 2010 به انتخاب نیویورک تایمز

جزو کتاب های برگزیده به انتخاب باراک اوباما

نویسنده: استفانی لند

مترجم: فاطمه قربانپور

تعداد صفحات کتاب: 300 صفحه

زبان کتاب: فارسی

حجم فایل: 31.12 مگابایت

نوع فایل: PDF (ZIP)

منبع: شهرکتاب